خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به منظور ارزیابی روند کتابت قرآن کریم در کشور و بررسی مشکلات و مسائل پیش روی آن با فعالان این حوزه به گفتوگو میپردازد. برای همین منظور به سراغ «عبدالکاظم صادقا» از استادان خوشنویسی و کتابت قرآن رفتهایم تا با وی به گفتوگو بپردازیم که متن آن از نظرتان میگذرد.
ـ دغدغههای شما در حوزه کتابت قرآن چیست و با چه مشکلاتی در این حوزه مواجه هستید؟
در این حوزه نیز مانند سایر صنفها مشکلاتی وجود دارد. اصولاً نمیشود به طور ایدهآل فکر کرد. میدانیم که ایران در اکثر هنرهای سنتی از بسیاری از کشورهای دیگر خیلی جلو است؛ یعنی اکثر هنرهای ایران درجه یک هستند، با این حال در حوزه خط و خوشنویسی مقداری عقب هستیم.
به نظر من خط از همه هنرها به خصوص در روزگار کنونی مهمتر است. وضعیت اجتماعی کشورما با مذهب و دین آمیختگی بیشتری دارد و خطاطان و خوشنویسان کشورمان، خط را یک هنر روحانی میدانند و این موضوع چنان با حروف و ترکیبات آمیخته است که اکثر ساعات شبانهروز، خوشنویسان و کاتبان قرآن را به خود مشغول میکند.
نکتهای که درباره کتابت قرآن وجود دارد این است که نحوه کتابت باید از استاد به شاگرد منتقل شود و شاگردان در قدیم باید به مرحلهای میرسیدند که استاد به آنها اجازه میداد که کتابت کنند. این کار به این شکل بود که استاد امضای خود را پشت خط آنها میگذاشت. این اقدام بدان معنی بود که کتابت وی را به رسمیت شناخته است.
البته این روند از سوی استادان و شاگردان حدود بیست، سی سال است که قطع شده و سلسله مراتب به صورت گذشته رعایت نمیشود. در قدیم، امضای استادان بر کارهای شاگردان به منزله مدرک دکتری و حتی بالاتر از آن بود.
در قدیم وضعیت به این منوال بود که هیچ استادی به شاگرد خود اجازه کتابت قرآن را نمیداد، مگر اینکه وی به مرحلهای رسیده باشد که به اصطلاح بتواند نام استاد خود را زنده نگه دارد. یعنی استاد باید خود را در شاگردش میدید.
این رویکرد بیشتر درباره خط نسخ و ثلث مطرح بود و نه خط نستعلیق؛ البته باید توجه داشت که خط از ضرورتهای ایرانیها و از ابتکارات آنها بوده است و از هنرهای زیبایی است که با ادبیات و زبان ما نیز سنخیت دارد.
ـ رویکرد دگرگونی خط نسخ و ثلث به چه قرنی مربوط میشود. لطفا بیشتر توضیح دهید.
از زمان آقا علاءالدین تبریزی، خط نسخی که اسم آن را یاقوتی میگذاشتیم، دچار دگرگونی اندکی شد که این رویکرد در خط و کتابت قرآن توسط شاگرد وی به نام محمدابراهیم قمی ادامه پیدا کرد و پس از وی نیز میرزا احمد نیریزی که قرآنهای بسیاری را کتابت کرده است و در این حوزه بسیار معروف است، این راه را ادامه داد.
بنابراین سبکی را که در کتابت قرآن نیریزی مشاهده میکنیم، در اصل سبکی است که تبریزی شروع کرده بود و دو فرد یاد شده آن را ادامه دادند. خط نسخی که اکنون در کتابت قرآن به کار میرود، با خطی که در قدیم مورد استفاده بود، متمایز است و به آن یاقوتی گفته میشد.
یاقوتی منتسب به یاقوت مستعصمی از بزرگان و پایهگذاران خط در بغداد است. بغداد مرکز ابتکار خطوط است؛ به این معنی که این خط در بغداد ایجاد شد و به وسیله وزیر ابنمقله که از وزرای خلفای عباسی بود، طراحی و مهندسی شد.
ابنمقله وزارت سه نفر از خلفا را انجام داده بود تا اینکه دست وی را قطع کردند. بعد از وی، ابنبواب ایرانی به وسیله دختر ابنمقله، این خط را بعد از سالها یاد گرفت و راه ابنمقله را در کتابت قرآن ادامه داد.
خطی که اکنون در کتابت قرآن مورد استفاده قرار میگیرد، خطی بود که بعد از بواب رایج شده است و وی در تکمیل قواعد این نوع از خط که در کتابت مورد استفاده است اقدام کرده است. وی همچنین یکی از قرآنهایی را که ابن مقله نوشته بود و ناقص بود، کامل کرد. قرآن به صورتی کتابت شده بود که اصلاً قابل تشخیص نبود که به خط ابن مقله است یا بواب.
ـ خطی که اکنون در کتابت قرآن از آن استفاده میشود، به چه نحو و برگرفته از کدام شخص است؟
خطی که اکنون استفاده میشود، نرمتر از خط کوفی است. خط کوفی خطی خشک است و دو حرف آن، یک سطر را پر میکرد. بنابراین ضرورت داشت که خطی جایگزین آن شود که راحتتر و نرمتر از آن باشد.
خط کنونی در اواخر قرن چهارم هجری طراحی شد. در ابتدا اجازه آن داده نمیشد که همه کتابتها با این خط صورت گیرد تا این که به تدریج این خط جای خود را باز کرد و مانند یک موجود زنده رشد کرد تا کمال یافت.
اوج این خط که در کتابت از آن استفاده میشد، در دوره امپراطوری عثمانی بود. در آن دوران، پادشاهان و سلاطین عثمانی نیز به این اقدام روی آوردند و خوشنویسی و کتابت قرآن را انجام میدادند؛ کتابت قرآن از دیدگاه آنها دارای اهمیت بود.
اکنون بهترین کتابها و خطوطی که در این راه استفاده شده است، میراثی اسلامی است که از آثار عثمانی در زمینه خطهای غیر از نستعلیق به جا مانده است. خط نستعلیق مختص به ایران است و ایرانیان آن را ابداع کردهاند.
از دوره تبریزی تاکنون تفاوتهای کمی را در خط نسخ شاهد بودهایم که شاید بتوان گفت که تفاوتهای چندان مهمی نیستند. ولی از نظر شکل ظاهری، تفاوتهای اندکی میان آنچه اکنون است با آنچه از گذشته بوده وجود دارد، ولی در اصل هر دو یکی بودهاند.
ـ چند سال است که در حوزه کتابت قرآن مشغول به فعالیت هستید؟
بیش از 30 سال است که در این حوزه فعالیت میکنم و پس از پیروزی انقلاب، چهار قرآن را کتابت کردهام. من هنوز هم خود را خطاط نمیدانم. نخستین قرآنی که کتابت کردهام هنوز به چاپ میرسد و تاکنون بیش از پنج میلیون نسخه از آن به چاپ رسیده است.
من درس ادبیات عرب خواندم و مترجم نیز هستم. تاکنون تنها به کتابت قرآن مشغول بودهام. به خط نسخ علاقه بسیاری دارم. در این حوزه نیز مانند همه صنفهای دیگر مشکلات اقتصادی وجود دارد. کتابت قرآن، کاری نیست که برای خرج و مخارج یک خانواده جوابگو باشد.
با آمدن کامپیوتر، اغلب ناشران و افرادی که قصد کتابت و چاپ قرآن را داشتند، به این فناوری نوین روی آوردند. برای آنان مهم نیست که میراث اسلامی و هنری ما چیست و در چه سطحی جای دارد. اینکه ناشران یا برخی از مردم که به کتابت قرآن علاقهمند هستند بخواهند از این اقدام حمایت کنند، کارساز نیست. در این باره دولت باید به حمایت بپردازد.
این رویکرد سبب میشود که کتابت قرآن و دیگر رویکردهایی که در ارتباط با قرآن وجود دارد، به تدریج ضعیف شوند و افرادی که در این حوزه به فعالیت مشغول هستند، کمکم عقبنشینی کنند.
افتتاح دارالکتابه مرکز طبع و نشر قرآن اقدامی به منظور حمایت و ترویج کتابت قرآن بود تا سطح خط نسخ و ثلث در کتابت قرآن نیز افزایش پیدا کند که البته گام مهمی بوده و اثر آن نیز اکنون مشهود است.
شاید برای نخستین بار بود که در سالهای اخیر شاهد بودیم که در نمایشگاههای ارائه خطهای نسخ، تعداد تابلوهایی که با این خط نوشته شدهاند از خط نستعلیق بیشتر هستند. این مسئله نشان میدهد که در این حوزه عقب ماندهایم که البته در حال جبران است.
پیش از این، آثار قرآنی که با خط نسخ کتابت میشد، در نمایشگاهها شرکت داده نمیشدند. با توجه به ارتباطاتی که با کشورهای عربی داشتم، مطلع هستم که این کار صورت نمیگرفت؛ در حالی که ایران باید حرفی برای گفتن درباره این خط داشته باشد. با افتتاح و راهاندازی دارالکتابه، اقدامات خوبی در این باره انجام شده است.
امیدوارم در وهله اول بتوانیم کاتبانی را که در حوزههای مختلف خط کار میکنند با یکدیگر پیوند دهیم و از سوی دیگر، روند نقد را در میان آنها ترویج کنیم. زیرا اگر نقد وجود نداشته باشد، هیچ هنری رشد نمیکند. اصولاً به نقد عادت نکردهایم، در حالی که این روند لازمه رشد است.