کد خبر: 2645842
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۶

صدای آمارهای نماز را می‌شنوید؟ ۷ درصد حوزویان در مقابل ۶۸ درصد دانشگاهیان

گروه جامعه: بیست‌وسومین اجلاس سراسری نماز ۱۰ و ۱۱ دی در اهواز برگزار می‌شود، در میان ارسال‌کنندگان مقاله به این اجلاس ۷ درصد حوزوی و ۶۸ درصد دانشگاهی هستند؛ این آمارها مؤید چیست؟

مهم‌ترین ثروت یک جامعه چیست؟ شاید در گذشته نفت، گاز، معدن و ... ثروت اصلی هر کشوری بود اما اکنون اطلاعات و داده‌ها ثروت اصلی هستند. چرا؟ برای اینکه واقعیت‌ها را مشخص و برنامه‌های لازم و بودجه‌های مورد نیاز را ترسیم می‌کنند.

ثروتی که متأسفانه جامعه ما چندان بهایی به آن نمی‌دهد؛ هنوز هم آمارها و داده‌های درستی در خصوص بسیاری از مباحث و مسائل اجتماعی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، آنچنان که باید و شاید مبنای برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی دستگاه‌های اجرایی قرار نمی‌گیرد.

تبدیل باورها و نیازهای مذهبی به آمار؛ مشکل اما امکان‌پذیر
در حوزه مذهبی این خلأ مشهودتر است. چرا که سنجش و تبدیل باورها و نیازهای مذهبی به آمار و ارقام کار مشکلی است اما اگر کاری مشکل بود، قرار نیست از آن صرف نظر شود؟ از سوی دیگر اگر در گذشته لزومی برای این کار احساس نمی‌شد، اکنون ضرورت آن با تمام وجود حس می‌شود.

به طور مثال باید میزان آگاهی‌های قشرهای مختلف مردم در خصوص مباحث مختلف دینی سنجیده شود و مهم‌ترین سؤال‌ها، شبهات، انحراف‌های فکری و عقیدتی، هجمه‌های فکری که بر ضد دین ارائه می‌شود رصد شود، باید مشخص شود نیاز دینی امروز جامعه چیست تا بر اساس آن و با هدف رفع درست آن نیاز برنامه‌ریزی شود اما، متأسفانه نقص عدم تحلیل اطلاعات دینی همچنان در جامعه ما مشهود است.

اما در این میان مسئولان برگزاری بیست‌و‌سومین اجلاس سراسری نماز مانند سال گذشته به ارائه آمار و اطلاعات مربوط به ارائه کنندگان مقاله به این اجلاس اقدام کرده‌اند.

در این آمارها اعلام شده است: ۴۶ درصد ارائه کنندگان مقاله‌ها به این اجلاس را آقایان و ۵۴ درصد را بانوان تشکیل می‌دهند. نسبت شخصیت‌هایی که ارسال مقاله به اجلاس سراسری نماز داشتند اساتید و معلمان حوزه دین ۲۳ درصد ارسال‌کنندگان مقاله بودند، شخصیت‌های حوزوی ۷ درصد، دانشگاهیان ۶۸ درصد و دانش‌آموزان که عمدتاً پیش دانشگاهی هستند 2 درصد را تشکیل دادند.
در مقاطع تحصیلی نیز ۱۷ درصد دکترا، ۵۲ درصد کارشناسی ارشد، ۲۴ درصد کارشناسی و ۶ درصد مدرک کاردانی در میان مقالات ارسال شده به اجلاس سراسری نماز بود.

در خصوص آمارهای استانی نیز اعلام شده است: استان تهران 12 درصد ، استان فارس 12 درصد، استان آذربایجان شرقی 5 درصد، اصفهان ۲ و نیم درصد، بوشهر نیم درصد، کهگیلویه و بویراحمد یک درصد، یزد ۳ درصد و چهارمحال بختیاری ۴ درصد مقالات را به خود اختصاص داده‌اند.

اما آیا کسی از مسئولان فرهنگی و دینی کشور از خود می‌پرسد چرا از میان ارسال کنندگان مقاله‌ها فقط 7 درصد از حوزویان هستند در حالی که 68 درصد دانشگاهی هستند؟ آیا مسئولان استان‌ها از خود سؤال می‌پرسند چرا استان آنها کمترین و یا بیش‌ترین ارسال کننده مقاله به اجلاس نماز را داشته‌اند؟

آیا مسئولان استانی به شناسایی و جلب مشارکت و کمک نویسندگان مقاله‌ها و پژوهشگران حوزه نماز استان خود اقدام می‌کنند؟ آیا مقاله‌های کاربردی اجرایی می‌شود و سال بعد در بررسی و تحلیل آمارها نتایج با سال قبل مقایسه می‌شود؟ آیا برای دو درصد دانش‌آموزان ارسال کننده مقاله کارویژه‌ای طراحی شده است؟ آیا با پژوهشگران مقاله‌ها به نحوی رفتار می‌شود که در سال‌های بعد هم علاقه‌مند به تداوم پژوهش‌های خود و کاربردی‌تر کردن مقاله‌های باشند؟

ده‌ها سؤال دیگر می‌توان پرسید، می‌توان بر مبنای این آمارها، به سنجش‌های دقیق‌تر دست زد و بر همین مبنا نیر بودجه‌بندی و برنامه‌ریزی کرد.

نخستین اجلاس سراسری نماز در سال ۷۳ در شیراز برگزار شد. آیا نباید کار آماری دقیقی در خصوص نتایج این 23 دوره انجام، معایب استخراج و رفع شود؟ بعد از این همه سال تلاش، در کجای امر ترویج نماز قرار داریم؟ این حقیقت را آمارها باید به ما بگویند، اما آیا به چنین سؤالی اندیشیده‌ایم؟

captcha