به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، اعضای جامعه قرآنی کشورمان در هفته گذشته به دیدار خانواده شهید ابراهیم خسروآبادی رفتند. علیاکبر مرجانی، حسین نیکنژاد از سازمان اوقاف و رامین بهرامی از سازمان دارالقرآنالکریم در این دیدار حضور داشتند.
مظلومیت مادر شهید، دلم را به درد آورد و اینکه سالهاست چشمانتظار مانده تا به دیدارش بیایند و مرهمی بر دل دردمند فراقدیدهاش باشند. در گوشهای به دور از جمعیت نشسته و چادر را بر پیکرش پیچیده بود، ولی در عین حال چین و چروکی که در سالهای دور و دراز فراق فرزند بر صورتش نشسته بود، از داغی سخن میگفت که امروز ما برای شنیدن آن به نزد این خانواده آمده بودیم.
ظاهر امر میرساند که سالهاست در فراق فرزندش میسوزد؛ در عین حال انتظاری از کسی نداشت و پیوسته تشکر میکرد و در سکوت تماشاگر جمعی بود که بعد از سالها به دیدار این خانواده آمده بودند.
سالهایی که مسئولان از خانواده شهید و پدری که در فراق فرزند صبرش دوام نیاورده بود و یک سال بعد دار فانی را وداع گفته بود، غفلت کرده بودند.
سؤال اینجاست که مسئولانی که تنها رسیدگی به یکی از امور جاری کشور را برعهده دارند، بیشتر مشغولیت دارند یا رهبر معظم انقلاب که دغدغههای بسیار دارند و باید به تمام امور کشور رسیدگی کنند، ولی در عین حال به خانواده شهدا سر میزنند. جای بسی تأسف است که از توجه به مادران داغدیدهای که جگرگوشههای خود را در حفاظت از میهن اسلامی و جان و ناموس ما فدا کردهاند، این همه سال غافل بودهایم.
برادر شهید در این دیدار یادآور شد که برادرش ابراهیم فرزند چهارم خانواده و متولد سال 1343 در روستای خسروآباد بود. خانواده خسروآبادی، خانوادهای مذهبی است و پدر این خانواده از بزرگان اقوام در حوزه مسائل معنوی به شمار میرفت.
ابراهیم برادر بزرگتر بود و مقدمات قرآن را در حسینیه و مسجد امام حسن مجتبی(ع) آموخت. در سال 56 ـ 58 به مسجدی که در میدان امامت قرار داشت، میرفت تا قرائت و تفسیر قرآن را فرابگیرد. در این مسجد، گروهی 30 نفره به یادگیری قرآن مشغول بودند. در اینجا بود که ابراهیم با مسائل قرآنی آشنایی پیدا کرد و چهرهای مذهبی به خود گرفت.
سال 60 بود که ابراهیم در مسابقات آستان قدس شرکت کرد و رتبه چهارم را در رشته قرائت به دست آورد. این در حالی بود که خانواده وی از این موضوع بیاطلاع بودند. وی همچنین در رشته تربیت معلمی قبول شد و ریاضی تدریس میکرد. ابراهیم سپس در رشته پزشکی دانشگاه تبریز قبول شد و یک سال پس از تحصیل در این رشته، به عنوان نیروی بسیجی از لشکر حضرت رسول(ص) به جبهه اعزام شد.
در عملیات والفجر 4 بود که ابراهیم به مدت دو روز مفقود بود. پس از دو روز، وی به همراه 15 مجروح که آنها را عقب آورده بود، به جمع لشکریان پیوست. در 28 آبان سال 63 در عملیاتی که تکمیل کننده والفجر 4 بود، به بالای قله 1904 رفت تا مجروحان را بیاورد؛ این بار، آخرین باری بود که رزمندگان ابراهیم خسروآبادی را دیدند، پس از این دیگر از وی خبری نشد. سالها بعد در 28 مهرماه سال 72 پیکر مطهر این شهید به خانواده بازگردانده شد.
ابراهیم در تمامی مراسم مذهبی که از آنها مطلع میشد، شرکت میکرد و در برنامههای دینی شرکت داشت. وی رتبه نخست را در حفظ و وصف خطبه همام به دست آورده بود. رفتار ابراهیم سبب میشد تا همسن و سالان وی نیز به کارهای دینی تشویق شوند و در این حوزه از تاثیرگذاری بسیاری برخوردار بود. بر همین اساس فرزندان کوچکتر خانواده و نوادگان خانواده خسروآبادی پیرو راه این شهید شدند و از ابراهیم الگو گرفتند.
پدر شهید 13 ماه پس از مفقود شدن ابراهیم تاب دوری فرزند را نیاورد و به دیدار حق تعالی شتافت.
پس از اینکه پیکر شهید به خانواده تحویل داده شد، مشخص بود که در جمجمه وی تیر خلاصی زده شده بود. زمانی که رزمندگان عقبنشینی کرده بودند، وی نتوانسته بود بازگردد و به دست نیروهای عراقی میافتد و اثراتی که در جمجمه وی دیده میشد، حاکی از آن بود که نیروهای بعثی تیر خلاص به وی زده بودند.
برادر شهید از کمکهای ابراهیم در مسائل قرآنی یاد میکند و از حوصله زیاد وی سخن میگوید. در دورهای که ابراهیم تحصیلات پزشکی را در دانشگاه تبریز سپری میکرد، تأکید بسیاری بر تحصیلات و درس خواندن برادر کوچکترش داشت. وی در عین حال که به مسجد میرفت، ولی درس را از دست نمیداد. بر همین اساس بود که مرتب به برادرش نامه میداد و بر تحصیلات علمی تأکید میکرد. ابراهیم تفکر مذهبی را با حرکت علمی مورد تاکید قرار میداد.
ابراهیم در عین حال که در رشته ریاضی فیزک دیپلم گرفته بود، ولی در رشته پزشکی شرکت کرد و دقت نظر بسیاری در موضوعات علمی داشت. توجه به این موضوعات وجه بارزی بود که در ابراهیم به چشم میخورد. وی همچنین سعه صدر خوبی داشت و برای خواهران بزرگتر از خود، در حکم یک مشاور عمل میکرد.
خوشاخلاقی و تبسمی که همیشه بر لب وی بود، از حسن خلق این شهید حکایت میکرد. حرکت کردن برای رضای خداوند از ابعاد بارز شخصیت این شهید بود. وی همچنین در وصیتنامهاش به خواهران توصیه کرده است که علاوه بر دیانت، به دنبال حفظ حجاب باشند.
پدر این خانواده علاوه بر اینکه از بعد مذهبی، جزء افراد سرشناس فامیل به شمار میرفت، اهل مطالعه هم بود. وی در عین اینکه مدرک علمی نداشت، ولی فرزندان را با کتب علمی آشنا میکرد و خود نیز در این راه فعال بود. کتابهای مذهبی، اسلامی و انقلابی اولین کتابهایی بودند که در دسترس فرزندان قرار میگرفتند. اولین کتاب سیاسی، کتب محمود حکیمی و بعد از آن، علی شریعتی بود.
پدر خانواده خسروآبادی تعزیهخانهای به راه انداخته بود که هنوز هم محل گردهمآیی اقوام در ایام خاص است. وی همچنین اهل رسیدگی به اوضاع اقوام و آشنایان بود و طبیعی است که ابراهیم نیز رهرو راه پدر باشد.
خواهر شهید نیز آبرو، حجاب و عزت خود را وامدار خون برادرش میداند. فرزندان این خانواده در سایه مادری پاکدامن و پدری کارگر بزرگ شدند. در عین حال رهآورد و مدیریت ایدئولوژی خود را از رهبری رهبر کبیر انقلاب دارند.
وی گفت: هشت سال دفاع مقدس جهاد اصغر بود، اکنون وظیفه ماست که با پیروی از راه شهدا، جهاد اکبر کنیم. اگر در آن روزها، قلبها پاره و جمجمهها سوراخ نمیشد، امروز زن مسلمان چنین عزتی نداشت تا در بالاترین مجامع جهانی به سخن لب باز کند.
در پایان این مراسم از خانواده شهید خسروآبادی تجلیل به عمل آمد.