به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از آذربایجان غربی، فراموشى یکى از بیمارىهاى روانى است که دروغگو بدان گرفتار مىشود که یکی از دلایل آن نیز عدم تطابق میان سخن گفته شده فرد با واقعیتهای بیرونی است و درمان و ترک این بیماری نیز برای این افراد کار بسیار دشواری است، امام ششم(ع) مىفرمایند: «ان مما اعان الله(به) على الکذابین، النسیان؛ از چیزهایى که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده فراموشى است».
افراد دروغگو، کمحافظه مىشوند دروغى که گفته به یادش نمىماند و فراموشش مىشود و هنگامىکه بار دگر خواست از آن سخن بگوید، جور دگر میگوید و در نتیجه دروغش آشکار مىشود و بین مردم رسوا میگردد.
یکى از علل فراموشى دروغگو، این است که دروغ، وجود واقعى در خارج و در مغز ندارد زیرا امورى که وجودشان در ذهن تابع اراده است، مادامى که مورد اراده هستند وجود آنها محفوظ است، همان اندازه که غفلتى پیدا شد، وجود جعلى معدوم مىشود و در مغز هم بقا ندارد و یادآورى آن دشوار است، بنابراین دروغ نمىتواند براى خود، در حافظه جایى بازکند که محو نشود.
عامل دیگرى که موجب فراموشى دروغ مىشود، آن است که مطلبى در حفظى ماند که مورد اهتمام شخص باشد، کسىکه کارش دروغ گویى گردید، چندان به دروغ خود اهتمامى نمىدهد.
دروغ براى او امرى است عادى، هر موقع که بخواهد، باز هم دروغ مىگوید و دروغ هاى او در حد معینى متوقف نمىشود و دروغ براى دروغگوى حرفهاى نامتناهى عددى است، در نتیجه کمتر در خاطرش مىماند و فراموش مىشود.
روان دروغگو، از زبانش زیانها مىبیند، از جمله از زیانهاى روانى که از ناحیه دروغ، نصیب دروغ گو مىشود، ناراحتى درونى است.
صورت ذهنى واقعیت بهطور طبیعى در مغز راستگو، موجود است و نیازى به محافظت ندارد، ولى دروغ چیزى است که ساخته و پرداخته خود دروغگو است و هیچگونه وجودى بهطور طبیعى، نه در خارج و نه در مغز ندارد و دروغگو باید، نیرو به کار ببرد و بر مغز خود فشار بیاورد که مصنوع خیالى خود را که همان تصور معناى دروغ باشد، فراموش نکند تا مبادا وقت دیگر آن را طور دیگر ذکر کند و دروغش آشکار گردد.