طی سالهای اخیر یکی از موضوعات مهم فرهنگی که شاید بتوان آن را از دغدغههای مهم رهبر معظم انقلاب نیز برشمرد، وضعیت زبان و ادبیات فارسی است که ایشان بر لزوم شناخته شدن این زبان به عنوان زبان مرجع در جهان تأکید داشتهاند.
شاید نگاهی به این موضوع در ابتدا ناممکن به نظر برسد؛ اینکه زبان فارسی همگام و همتراز با زبان انگلیسی که در سطح بینالملل به عنوان زبان بینالملل شناخته میشود، در جهان شناخته شود و تبدیل شدن این آرزو به عقیده برخی شاید ناممکن و محال باشد.
ولی جالب اینجاست که وقتی نگاهی به آنچه در سراسر جهان درباره زبان فارسی و آنچه به این زبان مربوط میشود، میاندازیم، میبینیم که این رویکرد چندان هم دور از ذهن نیست و همین موضوع تیزبینی و بصیرت رهبر معظم انقلاب را نشان میدهد که کرانه این دریا را تا کجا ملاحظه و مشاهده کردهاند.
جوهره موجود در فرهنگ، ادب و هنر اسلامی و ایرانی که از کهنترین اعصار تاکنون در قالب زیباترین مظاهر ادبی و هنری، پیام هدفدار هستی، مسئولیت انسان، تلاش و پویایی اجتماعی و تعالی اخلاقی را منتقل کرده است، برای هر پوینده حقیقتی، جذاب و زندگیبخش بوده.
خالقان این آثار با تحقیقات عمیق خود در زوایا و ظرایف عرفان اسلامی و ادب فارسی، تحقیقات و تألیفات ارزندهای به جا گذاشتهاند؛ کتب مشهور ادب فارسی همچون گلستان، بوستان، مثنوی معنوی و دیوان حافظ برای قرنها مورد توجه و جزء مواد درسی حوزههای علمیه بوده است. وجود کتیبههای متعدد حاوی اشعار فارسی و نامهای شاعران چینی فارسیسرا در مساجد و مقابر چینی از فعالیتهای ادبی فارسی آنان طی قرنهای متمادی حکایت میکند.
شاید به نظر بیاید که آثار ایران اسلامی چندان در جهان شناخته شده نیستند؛ در حالی که این گونه نیست و وقتی پای صحبت کارشناسان و صاحبنظران خارجی مینشینیم، میبینیم که اوضاع به گونه دیگری است و استفاده و بهرهمندی از زبان فارسی صورت دیگری دارد.
برای مثال علاوه بر شاعران بنامی مانند گوته که از حافظ اسم به میان آورده و او را میستایند، آثار بسیاری از ادبیات کهن ایران اسلامی در کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گرفتهاند و کماکان نیز مورد بهرهبرداری قرار دارند.
البته اینکه آثار کنونی که در حوزه شعر و داستان و در مجموع ادبیات داستانی خلق شدهاند، آن گونه که آثار شاخصی همچون مثنوی معنوی، دیوان حافظ در جهان معروف و شناخته شده هستند، نیستند، را نمیتوان بر همه آثار تعمیم داد و بهرهگیری از این آثار کهن را انکار کرد. در این باره به ذکر برخی مبانی اشاره میشود
بسیاری از کتابهای خطی عربی به سبک فارسی است
ایرانیان از همان آغاز گرایش به اسلام، دل و اندیشه خود را به این آیین سپردند و در همه زمینهها ذوق و ظرافت و توانایی و تسلط خود را به جهان اسلام نشان دادند. پروفسور آن ماری شیمل، ادیب، مستشرق، ایرانشناس مشهور آلمانی و استاد بنام زبان فارسی در مورد اهمیت مقام و جایگاه رسول اکرم(ص) در زندگی و فکر مولانا و شمس و تجربههای روحانی میگوید: «برای فهمیدن فکر مولانا، باید مقام پیامبر اسلام(ص) و عالم روحانی را نیز به خوبی شناخت».
از آن سو، فارسی اولین و تنها زبان اسلامی رسمی چین بود که مورد استفاده مسلمانان آن سرزمین قرار گرفت. هادی العلوی، یکی از پژوهشگران عربزبانی که یکی از غنیترین مجموعههای اسلامی چین را بررسی کرده است میگوید: «زبان فارسی و آشنایی با این زبان در تمام کتابهای خطی عربی سایه انداخته است. در کتابهای خطی عربی، اغلب توضیحات و تفسیرهای انتهای کتاب به زبان فارسی است و علاوه بر آن، متن بسیاری از کتابهای خطی عربی به سبک فارسی است.»
اسلام در چین زیر نفوذ زبان فارسی گسترش یافت تا جایی که حتی نیت نمازهای یومیه، اسامی نمازها، شعائر اسلامی، جملههای رسمی در عقد ازدواج و امثال آن هنوز به زبان فارسی ادا میشود. همچنین بسیاری از اصطلاحات اسلامی که در ایران برای آنها از اصطلاحات عربی استفاده میشود، در چین به فارسی ادا میشود.
اهمیت زبان فارسی به عنوان اولین زبان مذهبی و فرهنگی در میان مسلمانان بر کسی پوشیده نیست. بیشتر مراکز مطالعات اسلامی یا کرسیهای اسلامشناسی در اروپا به صورت مستقیم از زبان و ادبیات فارسی بهره میگیرند.
زبان فارسی غنیترین زبان از نظر ادبیات اخلاقی و دینی
زبان فارسی حلقه اصلی ارتباط میان اسلام و غرب به شمار میآید. در بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا که به تحقیق، پژوهش و مطالعات اسلامی روی میآورند، درس زبان فارسی به صورت اختیاری ارائه میشود که از متون عرفانی فارسی به عنوان بخش مورد علاقه آن استقبال میشود.
با گسترش اسلام در ایران، ماوراءالنهر کانون اصلی زبان و فرهنگ و ادبیات ایران و زادگاه شعر فارسی شد. به همین دلیل هم اکنون در جنوب اتحاد جماهیر شوروی سابق، آثار و بناهای متعددی از تمدن ایرانی ـ اسلامی به یادگار مانده است. بخش اعظم مطالعات شرقی و اسلامی در این کشورها را ایران و فرهنگ ایرانی تشکیل میدهد.
فارسی، غنیترین زبان از لحاظ ادبیات اخلاقی و دینی در میان مردم کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان، هند و ترکیه است. همچنین زبان فارسی برای مردم کشورهایی چون پاکستان، وسیله خودسازی است. سبط حسن رضوی، استاد برجسته زبان فارسی در دانشگاه راولپندی میگوید «اجداد ما پس از قرآن، گلستان و بوستان را میخواندند و در پرتو آموزشهای اخلاقی و تربیتی آن خود را اصلاح میکردند.» وی همچنین در جای دیگر گفته است: «اگر زبان فارسی را یاد بگیرید میتوانید قرآن و حدیث را فرا بگیرید و در واقع به منابع غنی اسلامی دسترسی پیدا کنید.»
بزرگترین ذخایر علمی مسلمانان آسیای جنوبی به زبان فارسی است
پروفسور محمد جان عالم، معاون و استاد دانشگاه دولتی پسران اسلامآباد در بخشی از مقاله خود در روزنامه اردوزبان «مرکز» در سال ۱۹۸۰ نوشت: «وقتی ما از گلستان و بوستان سعدی، رباعیات خیام، غزلیات حافظ و ادبیات دلپذیر مولانا سخن میگوییم، چگونه میتوانیم از زبان فارسی محروم شویم. این زبان هم برای ما و هم برای ایرانیان ارزشمند است. بزرگترین ذخایر علمی مسلمانان آسیای جنوبی به زبان فارسی است.»
همچنین مطرح بودن زبان فارسی از دیرگاه در مصر، موضوعی قابل انکار است و در زمانهای گذشته، این زبان به عنوان یکی از زبانهای تحصیلی پذیرفته شده در دانشگاه الازهر مصر بود و به عنوان زبان دوم در بخشهای فلسفه و تاریخ و زبان عربی دانشکده آثار اسلامی تدریس میشد.
نخبگان یوگسلاوی به تصوف و شعر گرایش دارند و همراه با زبان فارسی، فرهنگ ادبی شرقی به ویژه غزل، رباعی و مثنوی فارسی را وارد وارد ادبیات بوسنی کردند. زبان فارسی از طریق اسلام وارد زبان بوسنیایی شده است و آثار شاعران بزرگ ایرانی نظیر فردوسی، خیام، سعدی، عطار و به ویژه جلالالدین رومی به طور اجتنابناپذیری در برنامه درسی مدارس، تکایا، خانقاهها و خانههای افراد برجسته و خلاصه در هر جا که به نوعی زبان فارسی و ادبیات عرفانی مطرح بود، گنجانده شد. مسلمانان بوسنی در طول قرنها با نوشتن ادبیات خود به زبانهای ترکی و فارسی، مجموعههای «دیوان ادبیات« را پدید آوردند.
رسیدن به بهشت با زبان فارسی
ضربالمثلی در بوسنی وجود دارد که نشان میدهد زبان فارسی و فرهنگ اسلامی تا چه میزان مورد علاقه مردم این کشور قرار دارد. مضمون این ضربالمثل به این شرح است که زبان ساکنان بهشت عربی است، اما اگر بخواهی به بهشت برسی باید زبان فارسی بدانی. شاید یکی از دلایل بیان این مطلب آن باشد که بهترین آثار علوم اسلامی به زبان فارسی منتشر شدهاند.
اینکه زبان فارسی به عنوان زبان اصلی علوم اسلامی مطرح بوده، به این دلیل است که بسیاری از پژوهشهای صورت گرفته در دانشگاههای اروپا، غرب و کشورهای جهان اسلام، بر پایه زبان فارسی بودهاند.
مسلمانان منطقه آسیای جنوبی استفاده گستردهای از زبان فارسی کردهاند و همین نکته شاید دلیلی بر امتیاز آنها باشد که جزء مراکز درخشان فرهنگ و تمدن اسلامی بودهاند. زبان فارسی گاه در برخی از دورانها در این سرزمین، رسمیت و رواج بیشتری از دیگر زبانها داشته است. ساکنان این نواحی برای استفاده از آثار گذشتگان و بهرهبرداری از آنها در مناسبات فرهنگی و دینی خود، آموزش فارسی را مقدمه امری واجب برشمردهاند.
زبان فارسی زبان طریقت است
از سوی دیگر برای بسیاری از ایران شناسان و کسانی که به نحوی با زبان فارسی سروکار دارند ،مطالعه کتابهای عرفانی فارسی جاذبه بسیاری دارد. میان محمد شاه، رئیس بخش آموزش و پژوهش دانشگاه پیشاور در گردهمایی فارسیزبانهای منطقه پیشاور طی سال ۱۹۹۳ عنوان کرده است که زبان عربی زبان شریعت و زبان فارسی زبان طریقت است و باید در تقویت و گسترش این زبان سعی فراوان کرد.
زبان فارسی در بسیاری از کشورهای شبه قاره هند نظیر بنگلادش نیز مورد استفاده بوده است به طوری که زبان فارسی تا قرنها در حوزههای دینی تدریش میشد. همچنین در هندوستان، حدود سه هزار مدرسه دینی وجود داشت که دانشجویان آنها، علوم دینی را به زبان فارسی فرا میگرفتند. در این مراکز، زبان عربی نیز به واسطه زبان فارسی آموخته میشد. این موضوع نشان میدهد که زبان فارسی به عنوان رابطی برای آموزش زبان عربی به کار گرفته میشد.
در این باره نظرات مختلفی از افراد صاحبنظر وجود دارد که در یکی از آنها آمده است: «آنچه به ملت پاکستان هویت میبخشد و آنها را از هندوان سایر ملل ممتاز میکند، دو رکن اساسی دین و زبان است که هر دو را از ایران فارسیزبان دارند. هم اسلام، هم زبان و هم فرزانگان فرهنگ و ادب این سرزمین، در مهد تمدن و فرهنگ ایرانی و اسلامی پرورش یافتهاند. مردم مسلمان شبه قاره، هم اسلام و هم زبان فارسی را از ایران آموختند». در نظری دیگر میخوانیم: «بزرگان، دانشمندان و مبلغان اسلامی، سالها در سرزمین شبه قاره، به ترویج دین شریف اسلام پرداختند و راه انتقال آن فقط از طریق زبان فارسی بوده است.»
آشنایی با قرآن و اسلام برای شناختن آثار کهن فارسی
گروسه، مستشرق فرانسوی درباره ایران و زبان فارسی مینویسد: «اگر به عنوان یک نفر خارجی اجازه اظهارنظر داشته باشم، باید بگویم ایران حق بزرگی بر گردن بشر دارد؛ زیرا به شهادت تاریخ، ایران با فرهنگ نیرومند و ظرایف اسلامی خود در طی قرون، وسیله تفاهم، توافق و هماهنگی را در میان ملل ایجاد کرده است، به طوری که آنها فلسفه، فکر و آرمانی واحد پیدا کردهاند. در اثر اندیشهها و اشعار ایران، نژادهای مختلف دارای ایمان و عقیده مشترک شدهاند. شاعران ایران، جهانی را متمتع کردهاند. احساساتی که شاعران ایرانی ابراز میدارند، دقیقاً یک فرانسوی را مانند یک هندی و یک ترک را مانند یک گرجی تحت تأثیر قرار میدهد. باید گفت عارفان ایران با اینکه کاملاً مسلمان هستند، اما همان قدر، قلب یک مسیحی را به تپش درمیآورند که دل یک برهمن را و به همین جهت به تمام بشریت تعلق دارند.»
یک استاد برجسته ایرانی نیز معتقد است که بوستان یا گلستان سعدی، دیوان حافظ و مثنوی معنوی مولوی را کسی میتواند بفهمد که با قرآن و دین اسلام آشنا باشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، تفاخرهای نژادی و قومیتگرایانه به همبستگیهایی واقعی دینی و تاریخی و توجه به پیشینهها و مواریث فرهنگی، بار دیگر راه درک و احساس عمیق گذشته را گشود؛ از این رو امید است به برکت این رویکرد ارزنده، زبان فارسی بیش از پیش در جهان امروز شکوفاتر و چهره واقعی فرهنگ و ادب و مفاخر دینی و اسلامی بازشناسانده شود.