به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه عصر امروز، 13 بهمن در همایش «جهان انسانی، حکمت اسلامی» با ترسیم تصویری از علوم انسانی به لحاظ ساختاری گفت: علوم انسانی معنای عامی دارد که همه علوم غیرمهندسی و غیرپزشکی را شامل میشود.
وی افزود: گاهی اوقات اصطلاح علوم انسانی در برابر علوم اجتماعی به کار میرود، معمولاً در آلمان اینگونه است. علوم اجتماعی شامل علوم رفتاری است. به نظرم بهطور کلی نمیتوانیم حتی در مورد شناخت علوم انسانی مدرن سخن بگوییم.
خسروپناه با طرح این پرسش که حکمت اسلامی چه نقشی بر علوم اجتماعی با تأکید بر بحث کمال میتواند داشته باشد، گفت: در علوم اجتماعی تلاش عالمان این است که توصیفی از انسان تحققیافته و انسان برجسته زمان را میخواهند بشناسند. اگر به تحول علوم انسانی دقت داشته باشیم، میبینیم که به توصیف انسان مطلوب نیز میپردازد. وقتی انسان محقق و مطلوب را شناخت، کار بعدی تغییر انسان محقق، به انسان مطلوب است.
وی افزود: باید به این پرسش پاسخ دهیم که در بحث تحول در علوم اجتماعی میخواهیم علوم انسانی مدرن و پسامدرن را متحول کنیم یا بر اساس ساختار علم اجتماعی با کمک حکمت متعالیه، علوم انسانی دیگری ارائه کنیم که البته قطعاً دومی منظور است. با حکمت متعالیه یا حکمت اسلامی میتوانیم به یک چارچوب علوم انسانی و اجتماعی دیگری برسیم.
نقش مبانی هستیشناختی در توصیف انسان مطلوب
رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه با بیان اینکه مبانی هستیشناختی و دینشناختی در توصیف انسان مطلوب میتوانند نقش زیادی داشته باشند، اظهار کرد: در توصیف انسان مطلوب قطعاً مبانی نقش دارند. در تغییر انسان محقق به انسان مطلوب نیز باز حکمت اسلامی کمک می کند. مهم ترین مبانی که وجود دارد مبانی ارزش شناختی و اعتباریات است. اگر کسی حسن و قبح را ذاتی و عقلی بداند، قطعاً در تغییر انسان مطلق به انسان مطلوب، به یک باید و نباید ویژهای میرسد.
وی به طرح سؤال دیگری با این مضمون پرداخت که آیا حکمت اسلامی در توصیف انسان محقق می تواند نقشی داشته باشد، عنوان کرد: نقش حکمت اسلامی در توصیف انسان محقق در راستای توصیف روششناسی است که حکمت اسلامی به ما میدهد. روششناسی حکمی ـ اجتهادی را از روش شناسی انسان محقق به دست آوردهایم. علوم اجتماعی میتوانند در توصیف انسان مطلوب نقش ایفا کنند.
خسروپناه گفت: تحول علوم انسانی را در بهینهسازی قبول دارم، ولی اگر خواستیم علوم انسانی مبتنی بر حکمت اسلامی ایجاد کنیم، تأسیس میشود نه تحول.
وی با اشاره به مبحث کمال انسان و انسان کامل، گفت: انسانشناسی عقلی است، از فطرت انسان شروع می شود که فطرت انسان کمالخواه است و بحث تا انسان کامل ادامه پیدا میکند.
شأن انسانها در رسیدن به کمال
رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ضمن تصریح این مطلب که هر انسانی در شأن استعدادی که دارد میتواند به مقداری از کمال برسد، اظهار کرد: آنچه شأنش اقتضا میکند را اگر دارا باشد میشود شأن او. برای انسان کامل تمام کمالات ممکنه شأن اوست. علم اجتماعی وقتی به توصیف انسان مطلوب میپردازد آیا بهدنبال این است که همه انسان کامل شوند یعنی همه انسانهای محقق میخواهند امام زمان بشوند. تشبه و تقرب به آن انسان میتواند در علوم اجتماعی مطرح شود. کمال انسانی فراتر از کمال جمادی، نباتی و حیوانی است. کمالی که فراتر از شهوت و غضب هست. اگر عقل تابع شهوت و غضب شد و تنزل پیدا کرد و عقل ابرازی شد، این کمال حیوانی است.
وی افزود: انسان مطلوب کسی است که کمال عقلانی در حوزه عقل نظری و عقل عملی داشته باشد. عقلی که در حکمت اسلامی مطرح است عقلی هست که گرچه مستقل از وحی است اما عامل شناسایی وحی و حتی عقل میشود. کمال انسانی که در حکمت انسانی از آن صحبت میشود با عنصر عقل شکل میگیرد. عقلی که اگر چه مستقل است ولی خود بنیاد نیست. به یک منبع معرفتشناختی جدیدی میرسیم. هر چقدر عقل بیشتر رشد کند انسان، انسان مطلوبتری است. با این عقل عالم طبیعت را تسخیر میکند، اما تعرض نمیکند. وقتی عقل و نفس شما تابعی از دستاوردهای سوبژکتیو(پدیدار شناختی) باشد، همیشه به شما ضرر میزنند. اگر مدیریت عقلانی را پیدا کردیم هیچ کس نیتواند به ما ضرر بزند.
خسروپناه با اشاره به فرموده ای از امام علی(ع)، سخت ترین حالت را برای انسان حالت فراغ از حق عنوان کرد و گفت: خداوند همیشه به ما نزدیک است ولی ما دور هستیم. امام سجاد(ع) میفرماید: نزدیکی با تو نهایت درخواست من است. لقای تو نور چشم من است. وصل به تو آرزوی جان من است. طلب من این است که کنار تو باشم.
وی افزود: ملاصدرا در حکمت متعالیه میگوید: محبت، کمال نهایی انسان را درست میکند. اگر میخواهید کمال به دست آورید راهش عشق و محبت است. پیوند عقل و وحی قرب الی الله است. اگر بخواهیم علوم انسانی مدرن را با حکمت اسلامی متحول کنیم راه به جایی نمیبریم اما اگر بخواهیم علوم انسانی جدیدی تأسیس کنیم امکانپذیر است.
خسروپناه اظهار کرد: مسئله کمال انسانی و انسان کامل یعنی توصیف انسان مطلوب و عبارت است از عقل نظری و عملی که به قرب الهی برسد و عاملش محبت است.