به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) دومین سخنران نشست «آسیبشناسی تصویرسازی قصص قرآنی» که روز گذشته، 9 اسفند برگزار شد، کیانوش غریبپور، هنرمند تصویرگر بود که در ابتدا سخنان خود را با اشاره به اینکه موضوع تصویرگری برای مضامین دینی و قرآنی مسئله علمای دین و جامعه سنتی است و ارتباط مستقیم با هنرمند تصویرگر ندارد، گفت: این امر طبیعی است که یک هنرمند تصویرگر در گرایشات هنری خود به مضامین دینی و تصویرگری داستانهای دینی و قرآنی نیز علاقه نشان دهد، اما باید به این نکته اذعان کنم که به ظاهر میان این کار هنرمند تصویرگر با سایر سفارشاتی که معمولاً به او ارجاع میشود و موضوع غیردینی و قرآنی دارند، نمیتوان فرقی قائل شد.
وی ادامه داد: واقعیت آن است که تصویرگری قصص قرآن و مضامین دینی در شرایط کنونی قابل احصاء نیست، چون چیزی به عنوان منبع و مرجع قابل استناد وجود ندارد که تصویرگر با رجوع به آن به ویژگیهای این حوزه کاری آشنا شود و جامعه هنرمندان تصویرگر از این موضوع که اساساً این قوانین باید از کجا و توسط چه فرد و یا نهادی صادر شود، بیاطلاع هستند.
غریبپور تصریح کرد: حال که ضرورت پیدا میکند که برای یک محتوای دینی و قرآنی، تصویرگری نیز به خدمت بیاید باید دید که این روند از چه مسیری میگذرد و چگونه کار به تصویرگر سفارش داده میشود، اما پیش از طرح این مسئله، موضوعی متقدمتر نیز وجود دارد و آن اینکه ممکنها و ناممکنهایی در امر تصویرگری مفاهیم قرآنی وجود دارد که هنوز بیان نشده است.
الگویی پیش روی تصویرگر برای تصویرسازی دینی و قرآنی وجود ندارد
وی ادامه داد: وقتی الگویی پیش روی تصویرگر دینی و قرآنی وجود نداشته باشد و همچنان بسیاری از ابهامات در این زمینه را شاهد باشیم، ناخودآگاه هنرمند تصویرگر به فضاهایی متوسل میشود که موجود است. به طور مثال الگوی مسیحی وارد تصویرگری دینی و قرآنی ما میشود، الگویی که مبنای آن کلام قصار حضرت عیسی(ع) در انجیل است که البته از نظر ما مسلمانان بخشی از فرازهای آن نیز مورد تحریف واقع شده؛ در حالی که در قرآن چنین نیست و آنچه که بر قلب نازنین رسول اکرم(ص) نازل شده است را هم اکنون نیز عیناً شاهد هستیم.
ابهامات تصویرگری قرآنی باید در خارج از عرصه هنری حل و فصل شود
غریبپور گفت: تفاوتی که تصویرگری مبتنی بر اندیشه مسیحیت با اندیشه اسلامی منبعث از آموزههای قرآنی دارد، وجه افتراق میان خیال و واقعیت است. به هر حال مفاهیم مسیحی با صور خیال ممزوج شدهاند؛ چرا که این عرصه مرتباً مورد تغییر و تحریف بوده است و برخی ملاحظات و مطامع گروههای گوناگون در طول تاریخ بر واقعنگاری آن تأثیر گذاشته است؛ در حالی که در قرآن با واقعیت و صراحتی روبرو هستیم که با وجود این صراحت، اما همچنان ابهاماتی در زمینه تصویرگری مفاهیم آن وجود دارد که به نظر من پیش از هنر تصویرگری باید این موضوع در جای دیگری حل و فصل شود.
وی با اشاره به اینکه همچنان تکلیف تصویرگر در مواجهه با مفاهیم دینی و قرآنی مشخص نیست، افزود: خلاقیت هنرمندان تصویرگری در این عرصه بیشتر متکی بر تجربه و مشاهدات عرفی آنهاست تا اسناد دینی که این مسئله بیشتر در حوزه تصویرگری قصص قرآنی بروز پیدا کرده تا تعالیم و دستورات قرآنی که براساس آن باید تصویری نقش ببندد.
این هنرمند تصویرگر با اشاره به اینکه ابتدا باید دید که ما از قرآن و عمل به دستورات آن برای گروههای سنی مشخص چه میخواهیم، تأکید کرد: اگر بگوییم که نهاد روحانیت در امر تصویرگری تصمیمگیرنده است و احتمالاً بازدارنده که باید به ریشههای تصویرگری مذهبی و قرآنی و دوران طلایی آن در عهد صفویه و به ویژه قاجار رجوع کنیم و مگر در دوران چاپ سنگی که مصادف با دوره قاجار است، تصویرگری مذهبی و قرآنی در اوج خود نبود، پس چرا مراجع دینی که در مورد مسائل گوناگونی از این دست سخت میگرفتند، منعی بر تصویرگری قائل نشدند و همان مرجعی که منع مصرف توتون و تنباکو را اعلام میکند، به تصویرگری دینی مجوز میدهد؟ آن زمان که قوانین مذهبی براساس جوامع سنتی وضع میشد و چنین تفاسیر گوناگونی وجود نداشت، چرا در عصر حاضر حتی به قدر تفکر سنتی آن دوران نیز مجاز به خلاقیت در زمینه تصویرگری دینی و قرآنی نباشیم؟
قانون نانوشتهای در مورد تصویرگری دینی مانع از آزادی عمل هنرمند میشود
داور بخش تصویرگری دومین جایزه هنر و ادبیات «محتشم» در ادامه گفت: گویا منع قانونی در زمینه حدود و ثغور تصویرگری قرآنی وجود نداشته است، اما براساس همان قانون نانوشتهای که به آن اشاره شد، به محض فعالیت تصویرگری در امر تصویرسازی یکی از قصص قرآنی و مضامین دینی اعمال نظرهایی صورت میگیرد؛ پرسش این است که اگر منعی وجود ندارد پس به تصویرگر اعتماد کنید و بگذارید ابتدا کارش را به انجام برساند و بعد راجع به آن نظر بدهید. دیکته نوشته نشده که غلط ندارد، باز هم تأکید میکنم که مسئله تصویرگری دینی و قرآنی و ملاحظاتی که در مورد آن وجود دارد ارتباطی به تصویرگر ندارد و این مسائل باید جایی خیلی قبلتر از آغاز به کار تصویرگر حل و فصل شود و قانونی قابل ارجاع در اختیار تصویرگر قرار گیرد، در غیر این صورت در وهله نخست و زمانی که تصویرگر قصد پرداختن به حرفه خود را دارد، تفکر در این موضوع که آیا در حال تصویرگری دینی و قرآنی است یا کار غیر آن را انجام میدهد معنا ندارد.
غریبپور اظهار کرد: ابتدا به این مسئله اشاره کردم که یک تصویرگر ممکن است در دوران کار حرفهای خود گرایشی به تصویرگری کتابهای دینی و قرآنی نیز پیدا کند، این مسئله را منکر نمیشوم که کسی که در حال تصویرگری دینی و قرآنی است باید عرق مذهبی و قرآنی او نیز حداقل در همان مقطع تبلوری دوچندان پیدا کرده باشد و با اشتیاق و علاقه کار خود را شروع کند و به پایان برساند، اما این امر به عنوان یک مسئله ملزم و قطعی نیست؛ تجربه عملی نشان داده است زمانی که تصویرگر به صرف اینکه کار حرفهای خود را به انجام برساند و بدون تفکر دینی به سمت تصویرگری قرآنی رفته و اصطلاحاً قبل از کار وضو نگرفته باشد، اتفاقاً تصویری موفق را به منصه ظهور گذاشته است.
هنرمند تصویرگر را نباید مکلف به تصویرگری دینی و قرآنی کرد
وی در ادامه گفت: اگر خواسته باشیم دلیل اصلی ضعف در تصویرگری دینی و قرآنی را جویا شویم باید به این نکته مهم اشاره کنیم که هر زمان کاری به تصویرگری سفارش داده شود و تصویرگر خود را مکلف به انجام کار بداند و البته در این اثنا تنها به این مسئله بیندیشد که کاری را در حد رفع تکلیف به انجام برساند، عموماً خروجی نامطلوبی را شاهد خواهیم بود.
غریبپور افزود: در مورد تصویرگری چهره هر یک از اشخاص دینی و قدیسها که تصویر کردن چهره آنها یا دارای حرمت است و یا حساسیتهایی در مورد آن وجود دارد، ابتدا باید ویژگیهایی در مورد وضعیت ظاهری، چهره، نوع پوشش و... از سوی مورخان و اسلامشناسان مطرح و به شکلی فهرستوار در اختیار تصویرگر قرار گیرد و دست تصویرگر را باز گذاشت که با توجه به ویژگیهای مطرح شده به چهره بپردازد و آن گاه این دو را با هم مقابل کنند و ایرادات را رفع و یا به دلیل مغایرت شدید با ویژگیهای بیان شده، اجازه نشر آن را ندهند، نه اینکه از همان آغاز و بدون در اختیار گذاشتن منابع و مواد لازم به تصویرگر، او را محدود و محصور در ذهنیاتی بکنند که اتفاقاً خلاف واقع است، اما چون پیشفرضهایی در مورد آن وجود دارد، بنابراین تصویرگر ملزم به رعایت آن در هنرنمایی خود میشود.
وی در پایان گفت: نباید هیچ اصراری از سوی مسئولان مرتبط با حوزه ادبیات کودک و نوجوان نسبت به این موضوع وجود داشته باشد که حتماً تصویر را با متن کتاب به ویژه کتاب دینی و قرآنی همراه کنند. وقتی قادر به انجام این کار نیستیم که هر چیزی را تصویر و تجسم کنیم، پس چه الزامی به این کار است که بعد هنرنمایی تصویرگر را نه براساس پشتوانه هنری و فنی، بلکه با برخی اغراض و ملاحظات شخصی به چالش بکشیم؛ بگذاریم بسیاری از مفاهیم مطرح شده حتی برای کودک و نوجوان در حد واژه باقی بمانند. تصور میکنم اینکه بسیاری از ناشران و تولیدکنندگان کتابهای دینی و قرآنی کودک و نوجوان مبادرت به تصویرسازی محصولات خود میکنند، این امر بیشتر از اینکه یک فعالیت فرهنگی باشد، یک امر تشریفاتی برای مشروعیتبخشی به کارهایشان است تا مورد توجه و حمایت بیشتری از سوی مسئولان قرار گیرند.