به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، دانشگاههای مختلف همواره با مسائل متعددی مواجه هستند، از سیستم آموزشی و تعامل اساتید گرفته تا نحوه آزمون و نمرهدهی. دانشگاهها و دانشکدهها هرچه سابقه بیشتری داشته باشند، انتظارات از آنها بیشتر است. یکی از اینها دانشکده الهیات دانشگاه تهران است که با سابقهای درخشان، شهرت گستردهای دارد. برای بررسی مسائل و مشکلات دانشجویان به خصوص در رشتههای علوم قرآن و حدیث به سراغ چند تن از فارغالتحصیلان این دانشکده رفتیم تا این مرکز آموزشی را از دید کسانی که سالهایی را در آنجا به یادگیری سپری کردهاند، بشناسیم. بنا به درخواست مصاحبه شوندگان، از ذکر نام کامل آنها معذوریم.
به گزارش ایکنا، جواد، یکی از فارغالتحصیلان دانشکده الهیات در مورد ذهنیتی که قبل از ورود به این دانشکده و بعد از فارغالتحصیلی از آن داشته است، میگوید: مقطع ارشد را آنجا درس خواندم. دانشکده الهیات را با نام شهیدان مطهری و مفتح میشناختم. بعد از اینکه وارد شدم دیدم فضایی که در دانشکده حاکم است نه به لحاظ علمی و فرهنگی و نه به لحاظ معرفتی آن چیزی که فکر میکردم نیست.
دانشکدهای در کنار دانشکدههای دیگر
محمد، که دانشجوی دکتری این دانشکده است و مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه فردوسی گذرانده است، صحبتهای دوستش را پی میگیرد و ادامه میدهد: ما فکر میکردیم همانطور که یک زمانی شهید مطهری با اینکه یک طلبه بود، کرسیهای فکری و معرفتی و بحثهای دینی و اسلامی را حتی با کسانی که مخالف او بودند، داشت، الان هم به همان شکل است. فکر میکردیم کرسیها هنوز آن طور فعال است یا اینکه کسی هست که آنها را مدیریت میکند.
وی میافزاید: بعد دیدیم که اینطور نیست. این هم دانشکدهای است در کنار دانشکدههای دیگر. این دانشکده ظرفیتهایی داشته و الان هم میتوانسته آنها را داشته باشد. هر چند زمانه را نمیشود با هم مقایسه کرد در عین حال باید ته ماندهای از چیزهایی که قبلاً بوده را داشته باشد.
امیرحسین، دانشجوی مقطع ارشد این دانشکده معتقد است: شاید دانشکدههای فنی و ریاضی و ... از لحاظ دینی و اسلامی حتی بتوانند افراد معتبرتر و قابل اعتمادتری را تربیت کنند. اتفاقاً دانشجویان دانشکده الهیات ممکن است شبهات بیشتری داشته باشند. آن کسی که اصلاً در این فضا قرار نمیگیرد و شاید از ابعاد دین، مذهب و ... خیلی خبر نداشته باشد، اگر شبههاش رفع نشود، خیلی برایش مشکلی نیست، ولی کسی که آنجا در آن محتوا و فضا قرار میگیرد، احتمالاً مرجع خیلی از سؤالات و شبهات و به هر حال مشکلات دیگر است و در عین حال کسی نیست که برایش رفع کند.
محمد میگوید: پیوند دانشکده الهیات با حوزه قطع است و نخواستهاند که وصل باشد. چون با اساتید حوزوی هم سر و کار داشتهام و میدانم اگر آنها به دانشکده بروند، قطعاً خیلی از سؤالات جواب داده میشود و یک فضای دیگر حاکم میشود. شهید مفتح که در همین دانشکده شهید شد یکی از منادیان وحدت حوزه و دانشگاه است، میشد قدمی به این سمت بردارند و فضایی که قبلاً بوده است را حاکم کنند، ولی شاید نخواستهاند.
جسارت تغییر در سرفصلها
سرفصلها نیز از موضوعاتی است که اغلب دانشجویان نسبت به آن گلایه دارند، مخصوص دانشکده الهیات هم نیست. تمام دانشگاههایی که سرفصلشان زیر نظر وزارت علوم است دچار چنین مشکلی هستند. دانشجویان دانشکده الهیات به اتفاق سرفصلهای این دانشگاه را مربوط به 10 سال پیش عنوان کردند و گفتند: هنوز یکی از سرفصلهای مهم این رشته، کتابی است که ایرادات بسیاری به آن وارد است. کسی جسارت تغییر در سرفصلها را ندارد.
نظر جواد این است که گاهی گریزی به منابع و سرفصلها زده شده، ولی همچنان محورهای اصلی و کلی باقی مانده است. مشکل را از وزارت علوم میداند و کسانی که دستاندرکار این کار هستند را در تغییر فضا ناتوان عنوان میکند.
سطح اساتید
بنا بر گزارش ایکنا، سطح اساتید موضوع دیگری است که بهویژه برای این دانشکده مهم است؛ چراکه نامهای بزرگی چون شهید مفتح و شهید مطهری در آن حضور داشتهاند و اساتید فعلی بر کرسی درس آنان تکیه زدهاند.
امیرحسین در مورد سطح اساتید میگوید: به هر حال نسبی بود. اساتیدی بودند که دانشجویان خیلی استفاده نمیکردند از آن طرف هم اساتیدی بودند که انصافاً خوب بودند و کار کرده بودند.
جواد که اکنون دانشجوی دکتری پردیس قم است، درباره شیوه برخورد اساتید میگوید: اساتید در پردیس قم اخلاقیتر هستند. اینجا راضیتر هستم. آنجا جزئیاتی بود که نمیخواهم منتشر شود یا اصلاً قابل گفتن هم نیست. شاید در دانشکده فیزیک یا ریاضی ببینید که مثلاً یک استادی با یک استاد دیگر بحث و بیاخلاقی میکند، میگوییم آنجا دانشکده فیزیک است انتظاری هم نیست. ولی یک سری بداخلاقیها یا بیاخلاقیهایی که در این دانشکده بود، قابل تحمل نبود. بعضیها هم انصافاً اساتیدی بودند که خیلی قابل استفاده و خوب بودند.
انگیزه برای پژوهش
محمد انگیزه دادن دانشگاه برای پژوهش را خوب میداند و میگوید: انگیزه داشتم که پژوهش انجام بدهم. بعضی اساتید تشویق یا مجبور میکردند. اساتید اهل پژوهش بودند، علاقهمند بودند که با دانشجویان کاری را منتشر کنند. اساتید در این زمینه انصافاً کمک میکردند و دوست داشتند.
فضای تبادل علمی
فضای تبادل علمی موضوع دیگری است که دانشجویان به آن اشاره میکنند و آن را متناسب با ظرفیتها و انتظارها نمیدانند. امیرحسین، دانشجویان، اساتید و سرفصلها را به یک مقدار در رکود علمی مقصر میداند و میگوید: بعضی از اساتید دانشجو را مجبور به تلاش میکنند ولی استادی که مشغله دارد ضعف دارد.
وی میافزاید: دانشجو هم خیلی مهم است؛ در دانشکده الهیات یک نوع ناامیدی و یأس قابل توجهی متوجه آدم میشود، وقتی آن نشاطی که ناشی از سؤال و جواب و تبادل علمی است نباشد، ناخودآگاه یک رکودی در دانشکده ایجاد میشود. کلاً علوم انسانی چند سالی هست که تحت یکسری عواملی یک نوع خودباختگی در دانشجویان و حتی اساتیدش رسوخ کرده است. استاد هم که ناامید باشد، دانشجو هم از آن ناامیدتر میشود.
جواد در پاسخ به این سؤال که پردیس بهتر است یا دانشکده الهیات تهران؟ میگوید: پردیس. به لحاظ علمی اساتید خوبی داشته و اساتید خوبی هم اخیراً جذب کرده است.
همچنین وقتی از او در این باره پرسیدیم که هنگامی که مدرک ارشد خود را اخذ کردید خودتان را در حد کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث قبول داشتید؟ گفت: نه! بخاطر همین بعدش آمدم برگشتم به پردیس تهران در قم تا دکتری را بخوانم.
مشارکت دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بازنگری سرفصلهای دانشگاه فردوسی
محمد که مقطع ارشد رشته قرآن و حدیث را در دانشگاه فردوسی خوانده است، با مقایسه سرفصلهای دو دانشگاه میگوید: سرفصلهایی که در دانشکده شهید مطهری فردوسی است، یک مقدار به روزتر است. آنها همیشه سرفصلها را با مشارکت و با مشورت از دانشجویان تحصیلات تکمیلی بازنگری میکنند. یک مقدار دانشگاه تهران در این زمینه فکر میکنم عقب است و به روز نیست.