علیاکبر ضیائی، رایزن فرهنگی کشورمان در مالزی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) که به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) انجام شد، آثار و تألیفات خود درباره شخصیت امام(ره) و میزان شناخت ملتهای شرق آسیا به ویژه مالزی با شخصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران را تبیین کرد که حاصل آن از نظر میگذرد:
ایکنا: ابتدا بفرمایید آیا تاکنون آثاری درباره امام خمینی(ره) به رشته تحریر درآوردهاید؟
ـ یادم هست که در سال 1368 در دانشکده الهیات و تبلیغ دانشگاه امام صادق(ع) بودم و از سازمان تبلیغات اسلامی نامهای مبنی بر بزرگداشت شخصیت امام خمینی و برگزاری کنفرانسی بینالمللی تحت عنوان «اندیشههای امام(ره)» به دستم رسید و تصمیم گرفتم درباره شخصیت فلسفی امام تحقیقاتی را انجام دهم، طی تماسهایی با دفتر امام راحل و شاگردان فلسفه ایشان در آن زمان، اطلاعاتی را در اینباره جمعآوری کردم.
در آن برهه از زمان هنوز بسیاری از آثار امام به ویژه در حوزه فلسفه منتشر نشده بودند و منبعی مستقل در این باره به صورت مقاله یا کتاب وجود نداشت، در چنین شرایطی نخستین رساله را تحت عنوان «امام و فلسفه» در سال 1368 و سپس «امام خمینی و فلسفه» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر کردم و در سال 1372 کتابی تحت عنوان «نقش امام خمینی در احیای تفکر فلسفی» نگاشته و در تهران منتشر کردم. در سال 1381 کتاب «نهضت فلسفی امام خمینی(ره)» را به رشته تحریر در آوردم که مؤسسه تنظیم و نشر امام آن را منتشر کرد و چون روشهای فلسفی و عرفانی امام برای امثال بنده و شاید بسیاری از علاقمندان به علوم نظری و عقلانی جذابیت فراوان داشت به نوشتن تألیفی جدلی در نقد یکی از شاگردان امام که هنوز نامش برای من نامعلوم است تحت عنوان «الحجة البالغة فی عینیة العلم و الارادة» به فارسی نگاشتم و در آن دیدگاههای آن شاگرد در عینیت علم و اراده و ذات باری تعالی را نقد نمودم که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) منتشر شد و این اثر فلسفی به عربی نیز ترجمه شده است که متأسفانه هنوز منتشر نشده و تنها برخی از مراکز علمی در لبنان فصولی از آن را در سایتها منتشر کردهاند.
دلیل نوشتن «الحجة البالغة فی عینیة العلم و الارادة» از این قرار بوده است که یکی از شاگردان امام(ره) نامهای به ایشان که در نجف بودند، مینویسد و درباره شبهه عینیت علم و اراده و ذات باری تعالی سؤالی را مطرح میکند و نقدهایی نیز از ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، ابنسینا، ابنعربی و شیخ اشراق میکند و امام در پاسخ ایشان چند نکته را بیان میکنند و از او می خواهند که موضوع را محرمانه تلقی کند و پس از درگذشت امام این نامه توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به همان صورت عربی منتشر شد که من ایرادات وی به فلاسفه را پاسخ گفتم و نظریه او در باب عینیت صفات و ذات را نقد کردم.
در هر حال همواره در این اندیشه بودهام که برای ادای دین به این شخصیت والا مقام علمی در سطح بینالمللی چه کارهایی باید انجام بدهیم و به نتایجی هم رسیدهام که در فرصت مناسب مطرح خواهم کرد. من معتقدم که هنوز کار مهمی در معرفی ابعاد مختلف این شخصیت تأثیرگذار در قرن بیستم انجام ندادهایم و این وظیفه مراکز پژوهشی و علمی کشور است که به این مهم همت بگمارند و نسلهای بعد از انقلاب اسلامی را با اندیشههای روشنگرانه امام در سطح بینالمللی آشنا سازند.
ایکنا: مردم شرق آسیا به ویژه مالزی امام (ره) را چگونه شخصیتی ارزیابی میکنند؟
ـ پاسخ به این سؤال کمی دشوار است؛ زیرا تنوع قومی و نژادی و دینی در شرق آسیا بسیار است و هر یک دارای دیدگاههای خاص خود میباشند و براساس نوع نیاز خود جرعهای از این دریای پهناور برگرفتهاند، شاید تاکنون اخبار زیادی درباره تأثیر نهضت امام در جریانهای اسلامی از شرق و غرب شنیده باشید؛ اما همه این تأثیرات به جهان اسلام خلاصه نمیشود و هندوها و بودائیها نیز برای مقابله با مدرنیسم و بازگشت به ارزشهای بومی و دینی خود از امام الگو پذیرفتهاند و در حقیقت امام سمبل مقاومت در برابر زر و زور استکبار و احیای ارزشهای دینی و انسانی بوده و همچنان در قله رفیع آن قرار دارد.
دو اصل از اصول سیاسی حضرت امام در شرق آسیا مورد توجه است، یکی استکبارستیزی و دیگر دفاع از فلسطین مظلوم. البته خوب است بدانیم که تحولات سیاسی در داخل کشورمان خیلی سریع اتفاق میافتند و امواج آن به مرور زمان توسط اندیشمندان شرق آسیا در مراکز مختلف علمی و رسانهای حتی بدون ذکر نام امام رسوخ پیدا میکند و این نباید مایه نگرانی علاقمندان به امام باشد؛ زیرا امام هرگز در بند نام و شهرت و اسم نبودند و همواره اعتلای امت اسلامی و انجام وظیفه دینی برای بنیانگذاری حکومت مبنی بر ارزشهای دین مد نظر ایشان بوده است و این اهداف مهم امام نیز پس از درگذشت ایشان در حال تحقق است.
میدانید که ایرانهراسی و شیعههراسی در ابعاد گستردهای توسط رقبای ما در این منطقه ترویج میشود؛ اما بر خلاف انتظار آنان، مسلمانان روشن و آگاه اصول مقابله با این تبلیغات را خوب فرا گرفتهاند و با استناد به نوع نگرش اصولی امام به اسلام و با ترویج عقلانیت دین به جای نگرش مذهبی و یا فرقهای توانستهاند در ایجاد موج عظیمی از جوانان شیفته اسلام و ارزشهای دینی توفیقاتی را به دست آورند. اگر ما هم به این نوع نگرش در کشورمان برسیم طبیعی است که بدون هیچگونه سد و مقاومتی میتوانیم افکار امام را بر امواج نهضتهای اسلامی مسلط و استوار ببینیم همانند اتفاقاتی که در مصر و تونس و دیگر کشورهای عربی افتاد و دیگر چندان نگران نام و رسم امام نباشیم.
نمونهای از اشتباهات خودمان را در نوع برخورد با افکار امام در سطح بینالمللی مطرح میکنم. در شرایط کنونی مسلمانان شرق آسیا و حتی ادیان بودائی و هندوئی با موجی از تفکرات غربی روبرو هستند که کیان فکری و اعتقادی آنان را مورد تهدید قرار داده است و از طرف دیگر برخی از کلیساهایی بنیادگرا نیز با تبعیت از سیاستهای استکبار درصدد افزایش نفوذ غرب در منطقه هستند و رسانههای تبلیغاتی نیز به شکلهای مختلف از خطر نفوذ شیعه و ایران در منطقه سخن میگویند و این نوع تبلیغات هم تا حدودی بیتأثیر نبوده و شرایط خاصی را برای ما به وجود آورده است، در چنین شرایطی وقتی از یک امر مسلم و قابلقبول در کشورمان تحت عنوان «وحدت شیعه وسنی» سخن میگوییم، در شرایط کنونی در برخی از کشورهای شرق آسیا قابل تطبیق نیست؛ زیرا موج شیعهستیزی به اندازهای قوی است که ترویج وحدت شیعه و سنی بازتاب مثبتی در افکار عمومی این سرزمین ندارد و طرفداران این نظریه متهم به سهلانگاری با خطر شیعیمی گردند و در شرایط بحرانی قرار میگیرند. نظریه گفتگوی تمدنها و ادیان برای نزدیکی مسیحیت و اسلام نیز در چنین شرایطی سبب ایجاد این توهم میگردد که جریان بنیادگرای تبشیری تحت نفوذ غرب با هویت سیاسی خود در شرق آسیا باید تحمل شود و مسلمانان نباید هیچ موضعی در قبال این تحرکات تبشیری نداشته باشند؛ البته چنین توهمی در روسیه، یونان، ایتالیا، انگلیس و فرانسه وجود ندارد و همکاری و گفتمان اسلام و مسیحیت امری غیر قابل مناقشه است.
مثال سوم این است که سازمانی تحت عنوان «جهانیشدن» را در کشورمان ایجاد کردهایم و میخواهیم با این عنوان وارد صحنه علمی و سیاسی منطقه شرق آسیا شویم. واژه «جهانیشدن» و «گلوبالیسم» بار کاملا منفی در این منطقه دارد و تثبیت و سیطره فرهنگ غرب بر شرق از آن برداشت میشود و تا اثبات کنیم که منظور ما از جهانیشدن چیز دیگری است، فرصتهای زیادی را از دست دادهایم.
درک صحیح از اوضاع سیاسی و فکری منطقه شرق آسیا به ما میگوید که نشر و تبلیغ دو اصل از اصول امام خمینی یعنی استکبارستیزی و موضوع فلسطین بهترین راهکار برای ورود به صحنه فکری و سیاسی مردم شرق آسیا است.
ایکنا: آیا رسانههای مالزی به مناسبت سالروز ارتحال امام (ره) مطلب یا خبر خاصی منتشر میکنند، ذکر بفرمایید؟
ـ همان گونه که توضیح دادم تفکرات امام منحصر به نشر مطلبی از آن حضرت نیست و اگر بپذیریم که دیدگاههای امام به شکلهای مختلفی در این سرزمین رواج یافته است، دیگر نیازی به تبلیغ رسانهای نمیباشد. مهم آن است که عقلانیت انقلاب اسلامی و نیز تفکرات سیاسی امام در میان اقشار مختلف منطقه از محبوبیت زیادی برخوردار است.
ایکنا: امام خمینی(ره) و انقلاب ایشان تا چه اندازه در بین سازمانهای اسلامی و علمای مالزی شناخته شده است؟
سازمانهای اسلامی و علمای مالزی تا حدود زیادی با تفکرات امام راحل آشنا هستند؛ اما این آشنائی تنها کافی نیست و باید تلاش کنیم تا با استفاده از شناخت دقیق منطقه و نیازهای فکری آن، نگاهی دیگر و متفاوت از نگاههای سنتی به امام داشته باشیم و این نیازمند مطالعه و پژوهش در سیره علمی و عملی امام و شناخت وضعیت دقیق فکری مردم شرق آسیا است. وقتی حضرت امام تفسیر سوره «حمد» خود را به علت آن که بخشی از مردم از درک عمیق آن عاجزند، تعطیل میکند، بنابراین ترویج افکار امام و ترجمه و نشر و تبلیغ هر آنچه را که آن مقام علمی بیان کردهاند، نمی تواند به صورت یک نسخه برای سراسر جهان تجویز شود.
ایکنا: در پایان اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید:
در پایان از اندیشمندان کشورمان میخواهم تا بیشتر از پیش به بررسی میدانی وضعیت جریانهای اسلامی در جهان بپردازند و پس از شناخت عمیق از وضعیت موجود، نگاهی مجدد به دیدگاهها و مواضع امام برای یافتن راه حلهایی عملی و نه نظری بیندازند و البته این نیازمند همفکری سازمانهای دولتی و مراکز علمی و پژوهشی و حوزههای علمیه است.