امروز سالگرد شهادت مردی است که به رهبری جنگهای نامنظم در اوایل هشت سال دفاع مقدس شهرت دارد. مردی که کار و تحقیقاتش را در رشته فیزیک پلاسما رها کرد و پس از یک دوره مبارزه در لبنان، برای جنگ با دشمن بعثی و منافقین به ایران آمد.
شهید مصطفی چمران متولد سال 1311 در تهران، فارغالتحصیل رشته الکترومکانیک در سال 1336 و دارای مدرک دکترای الکترومکانیک و فیزیک پلاسما از آمریکا، از 15 سالگی با شرکت در درس تفسیر قرآن مرحوم آیتالله طالقانی در مسجد هدایت و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی اساتید دیگر، فعالیت سیاسی خود را شروع کرد.
در دوران دانشجویی به عضویت انجمن اسلامی دانشگاه تهران درآمد. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از تشکیل دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تا ملی شدن صنعت نفت حضور فعالی داشت. بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست. او با تعدادی از دوستانش انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهگذاری کرد.
وی پس از واقعه خونین 15 خرداد 1342، همراه برخی همفکران خود به مصر رفت (در زمان جمال عبدالناصر، رئیس جمهور فقید مصر) و طی دو سال، دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را فرا گرفت. سپس به لبنان رفت و پایگاه چریکی مستقلی برای آموزش مبارزان ایرانی ایجاد کرد.
دکتر چمران به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، «حرکت محرومین» و پس از آن جناح نظامی سازمان امل را تاسیس کرد.
این کارشناس جنگهای نامنظم با پیروزی انقلاب اسلامی به وطن بازگشت و در تهران به آموزش و تربیت اولین گروههای پاسدار پرداخت. مدتی بعد مسئولیت معاونت امور انقلاب در نخستوزیری به وی محول شد.
با شروع غائله پاوه به این شهر عزیمت کرد و فرماندهی عملیات علیه شورشیان را تا پاکسازی پاوه، مریوان، بانه و سردشت برعهده گرفت.
با آغاز جنگ تحمیلی، دکتر چمران عازم خوزستان شد و ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد. در عملیات شکست محاصره سوسنگرد مجروح شد و سرانجام در 30 خرداد 1360 در دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپارههای دشمن به سرش به شهادت رسید.
امام خمینی(ره) در یکم تیر 1360، در پیامی به مناسبت شهادت او فرمود: «چمران عزیز با عقیده پاک و خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن، از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در جهاد با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند، نه هوی و این هنر مردان خداست.»