به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، برای آنکه بتوان با تمام وجود شکاف طبقاتی در تهران را لمس کرد شاید بهتر باشد به جای سر و کله زدن با آمارهای اقتصادی و مقایسه میزان درآمد دهکهای 1 تا 10، فقط 30 کیلومتر در جاده قدیم تهران – قم به طرف جنوب حرکت کرد و به روستاهای اطراف حسنآباد رسید؛ جایی که فقط به حکم تقسیمات کشوری میتوان آن را جزوی از تهران به حساب آورد. موضوع این گزارش البته قرار نیست اقتصادی باشد هرچند از آن گریزی هم نیست، قرار است درباره فعالیت عناصر جهادی در ماه مبارک رمضان گزارشی تهیه کنیم. اخیرا بسیج سازندگی اعلام کرده است که فعالیت گروهها و نیروهای جهادی در ماه مبارک رمضان تعطیل نمیشود و آنها با توجه به محدودیتهای ناشی از همزمان شدن ماه مبارک رمضان با روزهای داغ تابستان، فعالیتهای فرهنگی، ترویجی و آموزشی را در دستور کار قرار دادهاند. قرار است این خبر را با سفر به دو روستای خانلق و ابراهیمآباد از توابع حسنآباد تهران محک بزنیم آن هم در دوران پوستاندازی گروههای جهادی و در ایامی که جهادیها رویکردشان را از برگزاری اردوهای خارج از استان به تمرکز بر مناطق بومی محل زندگی خودشان تغییر دادهاند.
قرآن در دستان امالبنین عباسزاده
گرمای تابستان و برخوردار نبودن پایگاه مقاوت بسیج خانلق از امکانات حداقلی، شاگردان امالبنین عباسزاده را میهمان منزل یکی از بانوان روستا کرده است. کلاسهای تفسیر قرآن و احکام وی، تنها دلخوشی زنان روستای خانلق است. وارد خانه که میشویم، دور تا دور نشستهاند، چند نفری رحل قرآنی جلویشان دارند و بقیه قرآن را در دست گرفتهاند. در جمعشان هم دختر بچه هست، هم پیرزن. همگی چادر رنگی به سر دارند. به خانم عباسزاده میگوییم بدون توجه به حضور ما کلاسش را اداره کند. او شروع میکند به خواندن قرآن «بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ...» آدمی را از گل خشک شدهای چون سفال بیافرید. خدمت خانمها گفتیم که خداوند در جاهای مختلف قرآن خلقت انسان را بهصورتهای متفاوتی بیان کرده است، یک جا فرموده انسان را از خاک خلق کردم، در جای دیگر فرموده که از گل خلق کردم و در آیه 14 سوره الرحمن میفرماید انسان را از گل خشک شده خلق کردم مثل کوزه. شاید برای بعضیها این سؤال پیش بیاید که این تفاوتها از کجا نشأت میگیرد؟ هر یک از این آیات تبیینی از یک حقیقت است. کوزه از ترکیب خاک و گل ساخته میشود. خداوند میفرماید به این گل خشک شده از روح خودم دمیدم. برای همین است که پس از مرگ، جسم انسان به سرعت در خاک تجزیه و در واقع بهصورت اولیه خود باز میگردد مگر پرهیزگارانی که جسمشان همچون روحشان مجرد شده باشد.
طلبهای که تبلیغ نمیرود، موجودیت ندارد
طلبه بسیجی کلاس تفسیرش را به احترام ما کوتاه میکند. در حضور شاگردانش مصاحبه را شروع میکنیم. امالبنین در معرفی خود میگوید: هشت سال در قم طلبه بودم و تا سطح دو حوزه تحصیل کردم. سه فرزند دارم، بزرگترینشان 12 ساله و کوچکترینشان 3 ساله هستند. همسرم، روحانی زندان چرمشهر است و در خدمت اصلاح و راهنمایی زندانیان؛ برای همین به منطقه حسنآباد مهاجرت کردهایم. از همان موقع که ازدواج کردیم، پا به پای همسرم در تمام مناسبتهای مذهبی برای تبلیغ به نقاط مختلف ایران سفر کردم، هیچ استانی نیست که برای تبلیغ آنجا نرفته باشیم. من و شوهرم معتقد هستیم طلبه با تبلیغ و حضور در بین مردم است که موجودیت پیدا میکند، طلبهای که تبلیغ نمیرود، موجودیت ندارد.
وی درباره شرایط اجتماعی و اقتصادی روستای خانلق، اظهار میکند: در روستای خانلق 90 خانواده ایرانی و 30 خانواده افغانی زندگی میکنند. بیشتر جوانان روستا برای کارگری به شهرک صنعتی شمسآباد یا تهران میروند. دامداری و کشاورزی هم در منطقه رواج دارد. به دلیل کمبود امکانات جمعیت روستا در حال کاهش است، خانلق فقط در مقطع دبستان مدرسه دارد و خبری از راهنمایی و دبیرستان نیست. درمانگاه هم ندارد. جالب است بدانید که یک روستا بعد از خانلق، یعنی آراد حتی گاز هم ندارد و چیزی نمانده به طور کامل خالی از سکنه شود.
عباسزاده درباره کلاسهای تفسیر قرآن در روستا عنوان میکند: خانمهای روستا بسیار مشتاق یادگیری قرآن هستند. متأسفانه پایگاه بسیج روستا از حداقل امکانات هم بیبهره است؛ این پایگاه کولر ندارد و ما مجبور هستیم کلاسها را بهصورت گردشی در منزل خانمها برگزار کنیم. دو سال است که بودجه پایگاه وصول نشده و حتی یک تخته وایتبرد نداریم. من به مدت یک سال در خانلق ساکن بودم اما به خاطر کمبود امکانات مجبور به مهاجرت به ابراهیمآباد شدم. زمانی که ساکن این روستا بودم چند بار در هفته کلاس برگزار میکردم و در همه مناسبتهای مذهبی گردهم میآمدیم. در حال حاضر هم هفتهای یک بار برای تفسیر قرآن به خانلق سفر میکنم، بیشتر از این نمیتوانم، بخشی از راه خاکی است و هزینه رفتوآمد هم گران است.
ناعدالتی در توزیع منابع و امکانات
بدیهی است که مسئولان بسیج برای تأمین یک دستگاه کولر با مشکلی مواجه نیستند، چراکه مشاهده میشود برای پایگاههای بسیج در تهران امکانات خوبی در نظر گرفته میشود، و شاید بتوان گفت مشکل از ضعف مدیریت و بیتوجهی به عدالت در توزیع منابع و امکانات است. حرفهای امالبنین عباسزاده به مهاجرت از خانلق که میرسد، داغ دل خانمهای حاضر در جلسه تفسیر قرآن تازه میشود. یکی از پیرزنها میزند زیر گریه و میگوید: خانم عباسزاده همه دلخوشی ما در این روستا بود. به دختران ما قرآن و احکام یاد میداد. همه دوستش دارند. در مدرسه که به بچهها قرآن یاد نمیدهند اما همسر خانم عباسزاده به پسرهایمان قرآن یاد میداد؛ از وقتی که از این روستا رفتند غصه داریم اما هر هفته با هزینه خودشان برای جلسه تفسیر قرآن به روستای خانلق میآید. مسئولان که ما را فراموش کردهاند، همه دلخوشی ما به خانم عباسزاده است، سال قبل که ایشان اینجا بودند هر روز در پایگاه بسیج جمع میشدیم و قرآن میخواندیم.
خانم نومسلمان، مسئول بسیج طلاب باقرشهر هم در جلسه حاضر است و میگوید: خانم عباسزاده مبلغ نمونه کشوری هستند و بارها از طرف حوزه مورد تقدیر قرار گرفته است. مردم منطقه ما بسیار علاقهمند به معارف دینی هستند، اما در مقابل دشمن به دنبال سوءاستفاده از این علاقه است؛ به این صورت که با گسترش خرافات و بدعتها به نام دین بهویژه در میان خانمها مشغول دسیسه است. بدعتها در مناطق حاشیهای غوغا میکند و آنها را تحت عنوان دین وارد محافل مذهبی زنانه میکنند. خانم عباسزاده بهترین مبلغ ما هستند و هرجا کلاس برگزار میکنند، خیال ما راحت میشود. کلاس احکام ایشان فوقالعاده پر طرفدار و جذاب است چون احکام را بهصورت عملی و کاربردی توضیح میدهد. شماره تلفن همراه ایشان را همه خانمهای روستا دارند و به محض اینکه با شبههای مواجه شوند یا اگر سؤال شرعی داشته باشند با او تماس میگیرند. خانم عباسزاده به همراه همسرشان کار مشاوره خانواده هم انجام میدهند و از این جهت هم محل رجوع مردم هستند.
وی میافزاید: طلبههایی مثل خانم عباسزاده در دوره و زمانه ما خیلی کم پیدا میشوند که هم از نظر علمی قوی و هم اهل جهاد و تبلیغ باشند. قبل از ماه مبارک رمضان با 60 طلبه برای تبلیغ در منطقه تماس گرفتم، فقط 17 نفرشان برای تبلیغ جهادی اعلام آمادگی کردند و بقیه میگفتند چقدر پاکت میدهید؟!
وهابیها طمع کردهاند
عباسزاده در پاسخ به اینکه پس طلبهها کجا هستند؟! و این فرهنگ غلط چطور در میان طلاب رواج پیدا کرده و چه تبعاتی دارد؟ میگوید: طلبه با تبلیغ است که معنا پیدا میکند. من نمیدانم چه شد که فرهنگ طلبگی ما اینطور دچار انحراف شد و بیتفاوتی نسبت به مردم رواج پیدا کرد اما میدانم که تبعات خطرناک آن چیست. روستاهایی که طلاب و مبلغان ما از سر زدن به آنها خودداری میکنند، مورد طمع وهابیون واقع میشوند. فکر نکنید که طلاب وهابی فقط در مناطق مرزی مثل سیستانوبلوچستان و کردستان فعال هستند، به هیچ وجه اینطور نیست. طمع آنها به 30 کیلومتری تهران رسیده است. برخی از روستاهای اطراف خانلق به مرور ترکیب جمعیتیشان در حال تغییر است. اخیرا خبردار شدیم که در یکی از روستاهای اطراف برای افاغنه ساکن آن کلاس برگزار کردهاند. البته ما سریعا برخورد کردیم و برادران و خواهران افغانی را آگاه کردیم. ما معتقدیم حضور مهاجران افغانی در کشورمان به شرط برنامهریزی صحیح یک فرصت مهم است. اگر فرهنگ ایرانی اسلامی را به آنها منتقل کنیم، وقتی به کشورشان باز میگردند آن را ترویج میکنند. همین الان بخش مهمی از مدافعان حرم اهل بیت(ع) در سوریه و عراق را شیعیان غیور افغانی تشکیل میدهند. دستور اخیر رهبر انقلاب برای تسهیل سوادآموزی کودکان افغانی که حتی بهصورت غیر قانونی وارد کشور شدهاند، بسیار مهم بود و ما اثر آن را در امیدواری و دلگرمی برادران و خواهران افغانی دیدیم. ما طلبهها نباید کوتاهی کنیم، باید زکات علممان را بپردازیم.
وی بیان میکند: استفاده از ماهواره هر چند کم اما در برخی روستایهای منطقه وجود دارد. وقتی به روستا آمدیم برخی به ما گفتند میخواهیم برویم درب تک تک منازل و ماهوارهها را اجبارا جمع کنیم. ما گفتیم مخالف هستیم، اجازه بدهید با مردم حرف بزنیم و آگاهشان کنیم، یقینا اگر بدانند سریالهای ماهوارهای چه بر سر خانوادهشان میآورد، خودشان دیگر از آن استفاده نمیکنند و همینطور هم شد. در انتهای جلسات تفسیر قرآن به بحث ماهواره میپرداختیم، به مرور خانمها خودشان میآمدند و میگفتند ماهواره را جمع کردهایم؛ برخی خجالت میکشیدند علنی بگویند و در خفی این موضوع را به من میگفتند. به مرور طوری شد که تقریبا هیچکس در روستا از ماهواره استفاده نمیکرد.
در ادامه با خانم عباسزاده راهی ابراهیمآباد میشویم؛ روستایی بزرگ در نزدیکی خانلق که سه هزار و 500 ایرانی و دو هزار و 500 افغانی ساکن آن هستند. آنجا هم کلاس تفسیری برپاست، باز هم در منزل یکی از شاگردان. وی در حضور بانوان میگوید: بعضیها در ماه مبارک یک بار، دو بار یا حتی سه بار ختم قرآن میکنند، اما وقتی ماه مبارک تمام میشود حتی یک آیه را حفظ نکردهاند و تفسیر آنچه خواندهاند را نمیدانند. در این کلاس علاوه بر تفسیر سورههای قرآن، خانمها آیهای را بهعنوان یادگاری حفظ میکنند.
خانم نایبی، عضو شورای اسلامی روستا و فرمانده پایگاه بسیج ابراهیمآباد نیز به همراه امالبنین در کارهای فرهنگی روستای ابراهیمآباد همراه بوده و در هر اتفاق خوب فرهنگی که در این روستا میافتد، رد پای این دو بانوی گرانقدر را میتوان یافت.
نایبی میگوید: مهمترین مشکل روستا وضعیت بهداشتی نامناسب آن است. خانه بهداشت داریم اما پزشک ثابت نداریم. ضمن اینکه برخی مهاجران افغانی هم درباره رعایت بهداست توجیه نیستند، سعی میکنیم برایشان کلاس برگزار کنیم؛ در مناسبتهای مذهبی همیشه خواهران و برادران افغانی را هم دعوت میکنیم. در طول سال کلاسهای ثابت قرآن و احکام داریم که مورد استقبال خانمهاست.
فرشاد عالی
خیلی خوب بود
جای خالی طلبه هایی که برای خدا کار می کنند کاملا احساس می شود .
کار خیر فقط در تهران و شهرستان ها وجود ندارد در همه جای دنیا اگر برای خدا کار شود فرصت و مکانش وجود دارد
با تشکر از گزارش ارسالی