به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) شعبه آفریقا، محمدحسن ایپکچی، کارشناس فرهنگی با ترجمه مقاله هفتهنامه خبری و بینالمللی «اکونومیست» با عنوان «فعالیت گروههای افراطی در آفریقای زیرصحرا» که نسخهای از آن را در اختیار ایکنا قرار داد، آورده است: این روزها گردشگران در سواحل قاره آفریقا از دست عملیات تروریستی گروههای افراطی در امان نیستند. به همین دلیل تنها گردشگران خارجی در این سواحل در ماههای اخیر افراطگرایان سومالیایی بودهاند.
سخنرانی افراطگرایان در مساجد برای جذب نیرو
افراطگریان ضمن حضور در مساجد و ایراد سخنرانیهای بسیار تند، پرچمهای سیاهرنگ داعش را به عنوان نمادی مهم با خود حمل میکنند. جمعیت زیادی از جوانان در حال پیوستن به صفوف آنان هستند. گروههای مسیحی در عملیاتهای مختلف مورد حمله افراطگرایان قرار میگیرند.
«علی ربا»، فرماندار ایالت «ماندارا» در نیجریه که خود شهروندی سومالیایی- کنیایی است، وضعیت اخیر در منطقه را با ناامیدی بسیار شرح میدهد و اعتقاد دارد که شرایط فعلی در سواحل شباهت زیادی به اوضاع بحرانی در شمال نیجریه دارد. گویی بوکوحرام دیگری به دنیا آمده است.
پس از حملات اخیر تروریستی در تونس، اینک مردم اروپا ترس زیادی از انجام عملیات تروریستی افراطیون در سراسر منطقه مدیترانه دارند.
امروزه بیشتر منطقه آفریقای زیرصحرا شامل «کامرون»، «چاد»، «نیجریه» و «نیجر» در شرایط بحران قرار دارند. شواهد نشان میدهد که گروههای افراطی در حال حرکت به سمت جنوب قاره آفریقا در منطقه زیرصحرا هستند و تب هیجان عملیات تروریستی از کشورهایی چون الجزایر و لیبی برداشته شده است.
از سوی دیگر حملات اخیر «بوکوحرام» صدها تن را در نیجریه و چاد کشت و محمد بوهاری، رئیسجمهور نیجریه را وادار کرد تا رؤسای قوای نظامی خود را برکنار کند.
فعالیت افراطگرایان در 12 کشور آفریقای زیرصحرا
هم اینک بیش از 12 کشور در آفریقای زیرصحرا در مواجهه با عملیات تروریستی افراطگرایان هستند. این کشورها شامل: کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، اریتره، اتیوپی، کنیا، مالی، موریتانی، نیجر، نیجریه، سومالی، سودان، تانزانیا و اوگاندا هستند. عملیات تروریستی به صورت روزانه یا هفتگی در این کشورها اتفاق میافتد.
نقشه توزیع جغرافیایی فعالیت گروههای افراطی در قاره آفریقا
تانزانیا
اما در بخش شرقی آفریقای زیرصحرا، افراطگرایی، منطقه استوایی آفریقا را هدف قرار داده و افراطگرایان، تانزانیا را به عنوان یکی از اهداف اصلی حرکت انتخاب کردهاند و با استفاده از بمب، اسلحه و اسید، رهبران مسیحی و گردشگران را مورد حمله قرار میدهند؛ بنابراین، این کشور در حال حاضر نقطه ترانزیت افراطیون اروپایی است که نام «Jihadi Jon»( عضو انگلیسی داعش) را برخود گذاشتهاند؛ جلادانی که اقدام به بریدن سر قربانیان کرده و قبل از ورود به سوریه در «دارالسلام» به دنبال اهداف تروریستی خود هستند.
سودان
سودان، کشوری است که بسیاری از گروههای تروریستی درآن حضور داشته و یا از آن عبور کردهاند. کودتای سال 1989 و متعاقب آن تقویت بنلادن تغییرات عمدهای را موجب شد. فعالیتهای علمی دانشگاه خارطوم در موضوع مطالعات اسلامی افراطی مورد توجه زیاد دانشجویان قرار گرفت و برخی از آنان به پیروی از بنلادن به مناطق شمالی و شرقی سودان رفته و وارد عملیات جهادی شدند. بمبهای انفجاری در سودان ساخته شده است.
بیعت با داعش و القاعده
در این مناطق دو گروه اصلی افراطی در آفریقا یعنی داعش و القاعده به عنوان چکیده گروههای افراطی مورد بیعت و طرفداری سایر گروههای تندرو قرار گرفتند. یکی از فرمولهای تاکتیکی این گروهها، داشتن روابط بسیار نزدیک باهم در مواقعی است که همگی از نظر سازوکار قوی باشند و چنانچه ضعفی مشاهده شود، این روابط دچار خدشه میشود.
در جریان ازبینبردن نیروهای بوکوحرام در سال 2009، بسیاری از رهبران این گروه به چاد، سودان و سومالی گریختند.از آن زمان بود که تبلیغات ویدیوئی بوکوحرام به زبان عربی نیز در جهان پخش شد.
اتفاقات نابهنگام در آفریقای زیرصحرا نظیر حوادثی که منجر به عملیات نظامی فرانسه در شمال مالی (2013) شد، خود دلالتی بر افزایش فعالیتهای افراطی تروریستی در مناطق مختلف آفریقا است.
گروههای تروریستی افراطگرا چون «انصارالشریعه»، «نهضت وحدت» و جهاد در غرب آفریقا(MUJAO) و القاعده در مغرب اسلامی (AQIM) همگی از طریق توسعه شبکههای زیرزمینی رشد پیدا کردهاند. البته آنها در جریان فعالیتهای خود از نقشههای خاصی پیروی میکنند که مخفی است.
حمایت مالی از جریانهای تروریستی افراطی نکته بسیار مهمی است که در حال انجام بوده و بدون آن، ادامه فعالیت آنها متصور نخواهد بود.
از مالی و نیجریه گرفته تا کشورهای کنیا و تانزانیا داستان همین است و نشو ونمای گروههای افراطی زائیده دههها زندگی توأم با سختیهای فراوان گروههای مسلمان در اقصی نقاط آفریقا است. مسلمانانی که همواره با ظلم و ستم و تبعیض قدرتهای حاکمه مواجه بودهاند. دور از ذهن نخواهد بود که امروزه یکی از علل این طغیان را مشکلات اجتماعی و فقر فرهنگی بدانیم.
اما آنچه تاکنون کمتر به آن دقت شده، توجه افراطگرایان به نگرشهای عقیدتی و تلاش آنان برای تغییر این نگرشها است که فرصتها را برایشان به غنیمت آورده است.
سیاستهای امروز افراطگرایان در آفریقا بر مبنای تغییر ساختار قبلی نژاد و قبیله تدوین و اجرا میشود؛ اما قدرتمداران بیخبر از آن هستند که این اتفاقات میتواند در آیندهای نه چندان دور فضای سیاسی بزرگی را فراهم کند؛ زمانی که دیگر هر اقدامی برای پرکردن این خلأ دیر شده است. به عنوان نمونه، گروه «الشباب» سومالی توانسته خود را به عنوان یک گروه قبیلهای مهم در ساختارسیاسی آفریقا معرفی و جاسازی کند.