تفاوت مبنایی خبرنگاری در اسلام و مکاتب بشری/ مثالی از خبر مستند در قرآن
کد خبر: 3340068
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۳
توصیه‌های رسانه‌ای قرآن کریم/۲

تفاوت مبنایی خبرنگاری در اسلام و مکاتب بشری/ مثالی از خبر مستند در قرآن

گروه فعالیت‌های قرآنی: یکی از آیات سوره مبارکه محمد(ص)توصیه‌هایی خطاب به همه انسان‌ها دارد ولی می‌توان به طور خاص اصحاب خبر و رسانه را نیز مخاطب آن دانست.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)،‌ حجت‌الاسلام والمسلمین حمید محمدی، ‌دبیر شورای شورای توسعه فرهنگ قرآنی، به مناسبت فرا رسیدن هفدهم مردادماه و روز خبرنگار مطلبی را در مورد ویژگی‌های خبرنگاران قرآنی در اختیار ایکنا قرار داده است،‌ بخش اول این مطلب که در سه شماره منتشر می‌شود روز گذشته بر روی خروجی سایت ایکنا قرار گرفت و در ادامه دومین بخش از این مطلب ارائه می شود.
امروزه رسانه‌های مدرن در خدمت سکولاریسم هستند، یعنی دین را خارج از حوزه اجتماعی و آن را محصور در حوزه خصوصی افراد می‌بینند. درست در مقابل و عکس نظر اسلام که می‌خواهد دین به عنوان یک امر تأثیرگذار هم در حوزه‌های خصوصی و هم در حوزه‌های مختلف اجتماعی باشد. لذا یکی از خواسته‌ها و وظایف رسانه‌ها در دنیای مدرن، به انزوا کشاندن دین است. فرهنگ و هویتی که در نظام توحیدی دنبال می‌شود، غیر از نظام ارتباط است که در نظام غیر توحیدی یافت می‌شود. حقیقت‌نمایی و حق‌مداری از مهم‌ترین ویژگی‌های نظام ارتباطی دین مدار است، بر خلاف نظام غیر توحیدی که ارتباطات بر مبنای تصویر سازی و خیال پردازی استوار است.
در فلسفه هنر اسلامی، عقل، خیال و حس مطرح است که براساس آنها محصولات هنری اسلامی به وجود می‌آید؛ یعنی حقیقت معقول، به چرده خیال در آمده و سپس محسوس می‌شود و محسوس در قالب‌های هنری عرضه می‌شود. در نظام‌های غیر توحیدی خیالی که دارای پشتوانه عمیق عقلی نیست، تبدیل به حس می‌شود و اگر در هر قالب زیبا و موزون هنری درآید به‌واسطه عدم اتکای به عقل، تعالی بخش و کمال‌گرا نیست و لیکن در نظام‌های توحیدی هر نوع خروجی محسوس، لزوماً باید مبتنی بر عقلانیت باشد. 
خداوند در آیه 31 سوره مبارکه محمد(ص) می‌فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ» این آیه خطاب به همه انسان‌ها است؛ ولی می‌توان به طور خاص اصحاب خبر و رسانه را نیز مخاطب آن دانست. خداوند می‌فرماید که حتما شما را مبتلا می‌کنیم و می‌آزمائیم تا ببینم که کدام یک از شما می‌ایستید و جزء صابران هستید. ممکن است کوشش کند، اما در ادامه باز ایستد، لازمه‌اش این است که در کار استقامت داشته باشد. در پایان آیه می‌فرماید: «وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ» اخبار شما را نیز حتما می‌آزماییم.
اخبار در این آیه می‌تواند به دو معنا تفسیر شود:
1. خبرهایی که در مورد ماست
2. خبرهایی که توسط ما تولید و صادر می‌شود خداوند می‌فرماید می‌خواهم ببینیم چه چیزهایی را شما به عنوان خبر در جامعه می‌آورید؟ آن چه تولید می‌کنید، منشا فتنه است یا اصلاح؟ آسیب‌های اجتماعی را دامن می‌زنید، یا این که در از بین بردن آنها کوشش می‌کنید «وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ» خداوند می‌فرماید: حتماً اخبار شما مورد توجه و نگاه حق تعالی و ملائکه اوست که ببینند چه می‌کنید؟ آیا این اخبارتان در راستای عزتمندی دین و آئین است یا زائل کننده آبرو و اعتبار افراد؟
انسان در یافتن یا ساختن اخبار یا به دنبال این است که با آن بهشت بسازد، یا ممکن است که مسیر ورود جهنم را ترسیم نماید. لذا می‌توان گفت حرفه حساس خبرنگاری یکی از منازل جدی برای وصول به درجات بهشت و یا لغزش‌گاهی برای سقوط به درکات جهنم است از دیدگاه قرآن ویژگی‌‌های یک خبرنگار برای صعود و وصول به درجات عالیه چیست یا عواملی که فقدان آن موجب سقوط خبرنگاری می‌شود چیست؟
در نظرگاه قرآن، اگر خبرنگاری پنچ ویژگی مهم داشته باشد خبرنگار موفق و قرآنی است:
1- حق جویی و حق گویی: اولین ویژگی خبرنگار قرآنی حق‌گویی است. حق‌گویی غیر از واقع‌گویی است. واقع آن چیزی است که وجود دارد و قابل صدق و کذب است. حق‌گویی تفسیر و تایید صحیح رویدادها و اظهار و اعلام نظر در مورد مفاد یک خبر است؛ لذا در مقابل حق‌گویی، باطل‌گویی قرار دارد، یعنی اگر از چیستی واقعیتی گزارش داده شود، خبرنگار واقع‌گوست و واقعیت را گزارش می‌دهد. اما ممکن است از یک واقعیت خارجی تفسیر و تحلیل ارائه شود، اگر این تحلیل و تفسیر مطابق حق باشد به آن حق‌گویی گفته می‌شود و اگر مطابق حق نباشد، به آن باطل‌‌گویی می‌گویند.
معمولا در حق‌گویی واقع نیز گفته می‌شود از طرف دیگر حق‌گویی نباید مانع از بیان واقعیت شود؛ لیکن واقعیت باید با یک نگاه صحیح و تحلیل دقیق و مبتنی بر اصول استوار و معیارهای ارزشی ارائه شود. بنابراین خبرنگار قرآنی واقع‌گوی حق‌گو است. در داستان آدم و حوا و فرزندان آنها هابیل و قابیل که در آیه 27 سوره مبارکه مائده آمده است؛ «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» و داستان دو پسر آدم را به درستی برایشان بخوان هنگامی که «‌هر یک از آن دو» قربانیانی تقدیم کردند ولی از یک آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد «قابیل» گفت: حتما تو را خواهم کشت «هابیل» گفت: خدا فقط از تقوا پیشگان می‌پذیرد»
توجه کنید که خداوند به رسول‌الله(ص) می‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ» یعنی به حق بگو، نمی‌فرماید: به واقع بگو. به حق بگو یعنی از ماجرایی که یک حقیقت خارجی دارد، گزارشی ارائه کن که آن در هاله و پوششی از حق باشد، یعنی داستان هابیل و قابیل را در پوشش حق برای مردم بیان کن. یا ممکن است به این معنا باشد که داستان هابیل و قابیل را بیان کن چون داستان حقی است. اگر «باء» در بالحق « باء» سبیت باشد، یعنی به خاطر حق بودن این واقع این مطلب را بگو.
لازم به ذکر است که قرآن کریم داستان غیر حق را اصلاً گزارش نمی‌کند. قرآن اساطیر نمی‌گوید، واقع‌هایی که با نگاه واقع‌گرایانه و با اصول و تحلیل صحیح باشد، بیان می‌کند؛ چون خودش بهره‌مند از حق و حقیقت است باید اینها را گزارش کند و گرنه هر مطلبی در این داستان‌ها باشد یا به خاطر حق بودن خودش است و یا در هاله حق بودن. بدون شک حق گویی بدون حق جویی محقق نمی‌شود. لازمه مطابقت خبر با حق، دارا بودن چهار ویژگی است؛
اول) صدق: آیه ششم سوره مبارکه حجرات می‌فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، به خوبی بررسی کنید مبادا به نادانی گروهی را آسیب برسانید و «بعد» از آنچه کرده‌اید پشیمان شوید» اگر انسان فاسقی برای شما خبر آورد، خبرش را قبول نکنید که در روایات تفسیری آمده است: «إِن جَاءکُمْ کاذبّ بِنَبَأٍ» یعنی اگر فرد غیر صادقی «کاذب» برای شما خبر آورد، آن را قبول نکنید، مفهوم مقابل آن می‌شود که اگر انسان صادقی خبر آورد، آن را بپذیرید. پس خبر دروغگو را بدون بیّنه و دلیل روشن نمی‌توان پذیرفت، اما خبر راستگو را بدون بیّنه می‌توان پذیرفت، البته خبرهایی که در باب شهادت در فقه آمده جدا از این مسائل است. پس صادق بودن مخبر از ویژگی‌های خبررسانی حق است.
دوم مستند بودن خبر: حضرت موسی(ع) در بازگشت از مدین به مصر در بیابان سرگردان می‌شود، از دور روشنایی مختصری می‌بیند، حضرت موسی به خانواده‌اش می‌فرماید: «فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ» و چون موسی مدت «عهدش با شعیب» را به پایان رسانید و خانواده‌اش را «به همراه خویش» برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد؛ به خانواده خود گفت «اینجا» بمانید که من آتشی از دور دیدم شاید خبری از آن یا شعله‌ای آتش برایتان بیاورم باشد که خود را گرم کنید»
حضرت موسی(ع) به دیدن این آتش از راه دور اکتفا نمی‌کند و مشاهده و حضور داشتن در صحنه را ترجیح می‌دهد. او از دور هم می‌توانست خبر بدهد، وقتی می‌گوید از دور آتشی می‌بینم، این گزاره، خبر بود؛ اما به این اکتفا نکرد و در صحنه حضور پیدا کرد و آتش را حس کرد.
از مبانی معرفت شناختی وعلم آوری خبررسانی یقینی بودن خبر است. خبر باید یقینی باشد همان گونه که هد‌هد گفت: «فقال احطتُ بَما لَم تُحِط بِه وَجِئتُک مِن سَبَا بِنَبا یَقِین» چگونه می‌توان به یقینی بودن یک خبر پی برد؟ این مساله مهمی است. وقتی خبری می‌دهی و شهادت می‌دهی بایستی با حس مشاهده کرده باشی. بحث از سه اصطلاح «علم‌الیقین»، «عین‌الیقین» و «حق‌الیقین» که کارکرد قرآنی نیز دارد در این جا سودبخش است. علم‌الیقین آن است که بر اساس خبر شخص موثق و استدلال نسبت به چیزی یقین پیدا شود. عین‌الیقین این است که شخص خودش خبر را مشاهده کند. حق‌الیقین آن است که انسان در دل ماجرا رود و در جریان حواشی آن قرار بگیرد مانند این که کسی از طریق دود بفهمد در جایی آتش سوزی رخ داده (علم‌الیقین) و شخص دیگری شعله‌های آتش را مشاهده کند (عین‌الیقین) و شخص سومی به دل آتش رود و با گرمای آن حس سوزش و گرما را کسب کند(حق الیقین).
حداقل چیز لازم در خبر رسانی قرآنی، عین‌الیقین است؛ یعنی خبرنگار می‌تواند چیزی را به عنوان خبر مخابره کند که حداقل نسبت به آن«عین‌الیقین» داشته باشد. یعنی عالم‌الیقین کافی نیست. در ماجرای سلیمان(ع) هد‌هد می‌گوید: «وَجَدتُّ امرَأۀ ...» من رفتم این را دیدم خبر به سلیمان(ع) رسید و هد‌هد ادعا می‌کند که آن‌ را دیده است که به معنای واقعی یافتن است که شاید این عبارت به معنای عین‌الیقین و یا حق‌الیقین باشد.
نکته‌ای که یاد آوری آن لازم به نظر می‌رسد این است که اگر کسی به حداقلی از معرفت نفس نرسیده باشد، نمی‌تواند گزارش دقیقی از واقعیت‌های خارجی به دیگران بدهد. تحرکات خبررسانی در مورد عوالم و موجودات دیگر باید مبتنی بر معرفت نفس باشد؛ یعنی مرتبه‌ای از خودشناسی باید وجود داشته باشد و آگاهی و خبر از احوال خود باشد تا انسان بتواند نسبت به معرفی دیگران اقدام کند.
برای یقینی بودن یک خبر، باید آن خبر حسّی باشد؛ یعنی حداقل نسبت به آن خبر عین‌الیقین داشته باشیم. راه دیگر یقینی بودن خبر همان علم‌الیقین است که معمولاً از باب شهادت انسان عادل بررسی می‌شود. یعنی انسان یا انسان‌های عادلی از یک واقعیتی به ما خبر دقیق می‌دهند که این خبر می‌تواند منشا یقین برای ما باشد.

ادامه دارد...

captcha