کد خبر: 3341736
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۵
دانشیار دانشگاه قم عنوان کرد:

هستی‌شناسی قرآنی؛ داروی دردهای جهان معاصر

گروه ‌اندیشه: به گفته دانشیار دانشگاه قم، مشکل جهان امروز این است که هستی‌شناسی را محدود به جهان ماده کرده است و اگر واقعا متفکرین جهان امروز به هستی‌شناسی قرآنی رجوع کنند، داروی بسیاری از دردهای بشری را خواهند یافت.

علی‌الله بداشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، در خصوص آیات هستی‌شناسی قرآن، اظهار کرد: می‌توان از قرآن هستی‌شناسی استخراج کرد. قرآن هستی‌شناسی خاص خود را دارد و جهان بینی اسلامی مبتنی برای هستی‌شناسی قرآن است.

مختصات هستی‌شناسی قرآنی
بداشتی ادامه داد: در نگاه قرآن، جهان به غیب و شهادت تقسیم می‌شود، مراد از جهان شهادت، جهان محسوس و طبیعت است و جهان طبیعت جهان آفاق و انفس را در بر می‌گیرد.
وی افزود: جهان آفاقی طبیعت مادی، منظومه شمسی و کهکشان‌ها را شامل می‌شود و جهان انفسی هم به خود انسان اطلاق می‌شود که بخشی از آن غیب است و آثارش بر ما ظاهر است و بخشی از آن شهادت است که مربوط به اندام بدن ما از قبیل مغز، دست، پا و ... می‌شود. بخشی از عالم انفسی ما از قبیل روح و نفس که جنبه‌ غیرحسی دارد از طریق آثار آن معلوم می‌شود.
بداشتی تصریح کرد: جهان غیب جهان فراتر از عالم ماده است که از نگاه ما پوشیده بوده و ما از طریق حواس ما قابل ادارک نیست. جهان غیب، جهان مثالی و جهان عقول را شامل می‌شود. ملائکه، خداوند، عالم بزرخ، قیامت و ... در عالم غیب هستند و به غیر از خداوند، جهان جهان امکان است و بخشی از جهان غیب در این جهان قرار گرفته است. این هستی‌شناسی مبتنی بر آیات قرآن است.

هستی‌شناسی قرآنی، کلام و فلسفه
وی در پاسخ به این پرسش که آیا هستی‎‌شناسی قرآنی را در یکی از مکاتب فلسفی و یا کلامی می‌یابیم یا این هستی‌شناسی از این معارف جداست، گفت: فلسفه اسلامی به قول کربن فلسفه نبوی خوانده می‌شود و این غیر از فلسفه یونانی است و مبتنی بر تفکر اسلامی است و متاثراز آیات و روایات است، ولی درست است که از یک جهت ریشه در فلسفه یونان دارد، اما وقتی به جهان اسلام آمد، تحول پیدا کرده و حکمت متعالیه خوانده می‌شود و این حکمت متعالیه به غیر از حکمت متعالیه صدرایی است.
وی ادامه داد: خود ابن‌سینا معتقد بود که ما حکمتی متعالیه داریم که فراتر از حکمت مشائی است. این حکمت حکمتی است که مبتنی بر آموزه‌های قرآنی و روایی است.
وی در پاسخ به این پرسش که هستی‌شناسی قرآنی به کدام یکی از تبیین‌های کلامی و فلسفی از معاد و حدوث و قدم عالم نزدیک‌تر است، گفت: این‌ها برداشت‌های متفاوتی است که از آیات و روایات شده است، یعنی شما می‌توانید از برخی از آیات حدوث زمانی را نتیجه بگیرید و از برخی دیگر از آیات به حدوث ذاتی پی ببرید. خود قرآن از حدوث سخن گفته است و حدوث زمانی و ذاتی و تقسیمش بحث‌های کلامی و فلسفی است که بعدها مطرح شده است.

بطون قرآن و هستی‌شناسی
وی در پاسخ به این پرسش که آیا هستی‌شناسی قرآنی به این معنا که تفاصیل فلسفی و کلامی ندارد حداقلی است، گفت: قرآن به زبان بشر سخن گفته است، منتهی قرآن دارای بطون است و هر کس به اندزاه فهم خود از آن بهره می‌گیرد. متکلم به اندازه فهم خودش و یا کسی که عمیق‌تر فهمیده به اندازه خودش از قرآن بهره می‌گیرد.
وی تصریح کرد: حکایت می‌کنند یکی از عرفا سی شب ماه رمضان را در باب یک آیه سخن گفت و هر شب سخنی دیگر گفت که گویی با سخن شب قبل متفاوت است و این نشان می‌دهد که قرآن دارای ظاهر و باطن است و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خود می‌تواند از آن بهره بگیرد.
وی ادامه داد: بحثی که اینجا مهم است بحث مبانی است. هر کس با مبانی که انتخاب کرده است به سراغ قرآن می‌رود که در فهم آیات و روایات موثر است. متکلمی که خارج از قرآن خلقت را فقط زمانی فهمیده است، وقتی به سراغ قرآن می‌رود، همین را می‌یابد اما کسی که عالم امکان را در می‌یابد به درک حدوث ذاتی می‌فهمد و این بستگی به مبانی فکری دارد.
وی افزود: افرادی کمی از متکلمین به بحث‌های عمیق فکری می‌پردازند، مثلا معتزله که عقل‌گرا هستند در مباحث هستی‌شناسی عمیق نبودند و از فلسفه زمان خود وام‌هایی گرفته بودند و البته با آن نیز میانه خوبی نداشتند.
وی تصریح کرد: بنابراین افراد مبانیی برای خودشان چیده و با همان مبانی می‌خواهند مسائل را تحلیل کرده و آیات را بفهمند که در حد خودشان بوده و از این جهت اختلاف می‌بینید.

هستی‌شناسی قرآنی؛ داروی دردهای جهان معاصر
بداشتی در پاسخ به این پرسش که هستی‌شناسی قرآنی در جهان امروز چه جایگاهی دارد و چه مشکلاتی از انسان امروز را پاسخ می‌دهد، گفت: مشکل جهان امروز این است که هستی‌شناسی را محدود به جهان ماده کرده است. اگر واقعا متفکرین جهان امروز به هستی‌شناسی قرآنی رجوع کنند، داروی بسیاری از دردهای بشری یافته می‌شود.
وی ادامه داد: اتین ژیلسون در کتاب نقد تفکر فلسفی غرب بعد از این که دوران‌های فلسفی تفکر غرب را شرح می‌دهد، در آخر می‌گوید همه عمر تاریخ فلسفه غرب سپری شده اما این جریان یک حلقه مفقوده‌ای دارد که آن شناخت خود بود، که گل سر سبد فلسفه اسلامی به ویژه ملاصدرا است.
وی تصریح کرد: ملاصدرا این الهامات را از کجا گرفته است؟ وی هم مفسر قرآن و هم روایات عمیق اصول کافی بود و عمری در فلسفه اسلامی سپری کرده و به نتیجه‌ای رسیده است که ژیلسون آن را مشکل اساسی فلسفه غرب دانسته است.
وی افزود: انسان‌شناسی که قرآن ارائه می‌‍دهد با انسان‌شناسی اگزیستانسیالیستی بسیار متفاوت است. غربی‌ها خواستده‌اند انسان را بالا ببرند اما به جای کشف کرامت و حقیقت انسان وی را محدود به یک ساحت مادی کرده‌اند و ساحت معنوی مغفول واقع می‌شود و هم و غم انسان می‌شود ساحت مادی و دنیا و نگاهش همه ماتریالیستی می‌شود. مشکل اساسی جهان غرب سیطره این نگاه ماتریالیستی است به انسان و جهان است.

captcha