امیر خلبان آزاده محمدعلی اعظمی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه خلبانان در دوران اسارت سختترین شرایط را در زندانهای انفرادی که بسیار مخوفتر و رنجآورتر از روایتهای زندان الرشید است سپری کردند، ولی به میهن اسلامی خود وفادار ماندند، درباره نحوه اسارت خود توضیح داد: 18 اردیبهشت 61 در عملیات بیتالمقدس به اسارت درآمدم.
امیر اعظمی افزود: این عملیات (بیتالمقدس) با فرماندهی سرهنگ خلبان بهرام هوشیار و کار مشترک و گروهی فرماندهی پدافند هوایی و یگانهای عملیاتی پروازی مندرج در دستور رزمی شبح - 3 تعداد 931 سورتی پرواز مراقبت مسلحانه و اسکرامبل توسط خلبانان هواپیماهای اف 14 و اف 5 و اف 4 انجام شد. در طول عملیات 130 سورتی پرواز بمباران هوایی توسط خلبانان هواپیماهای اف4 و اف5 انجام شد و بیش از 55 فروند از هواپیماهای دشمن هدف آتشبارهای موشکی صحنه نبرد قرار گرفتند و منهدم شدند. در این عملیات که در شمال خرمشهر انجام شد، موتورهواپیمای اف 4 که من در آن بودم، آتش گرفت و آن را ترک کردم و به اسارت دشمن درآمدم.
وی گفت: نیروهای عراقی من را به بصره و بعد به بغداد منتقل کردند و پس از بازجویی اولیه دو ماه در سلولهای مخوف زندان استخبارات نگهداشتند. سپس چهار ماه با یکی دیگر از خلبانان در زندان ابوغریب بودم و بعد برای یکسال در کنار خلبانان اسیر نیروی هوایی و افسران نیروی زمینی محبوس بودم. سپس بقیه مدت اسارت را در زندان الرشید گذراندم.
امیر اعظمی که جزء آخرین گروه آزادگان بود که سال 69 پس از تحمل هشت سال اسارت به میهن اسلامی بازگشت، افزود: من جزء اسرای مفقود بودم و به صورت مخفیانه نگهداری میشدم به گونهای که هیچ ارتباطی با صلیب سرخ و خانواده خود نداشتم.
زخم شکنجههای روحی عمیقتر از ضرب و شتم جسمی است
این خلبان آزاده درباره سختیهای دوران اسارت گفت: در دوران تخلیه اطلاعات فشارهایی وارد میشد که عذاب روحی آن هنوز نیز با گذشت سالها ادامه دارد. ضرب و شتم و شکنجه جسمی بخش کوچکی از رنجهای اسارت است که درد آن با گذشت زمان از بین میرود.
وی افزود: در سلولهای انفرادی تنگ و تاریک روز و شب بیمعنی است و نمیدانی تا کی باید در اسارت باشی. سلولهای تنگ و تاریکی که مخوفتر از زندان الرشید بودند و آن قدر اکسیژن در آنها کم بود که مجبور بودم زیر پنجره بخوابم. همچنین در زندان ابوغریب پیش چشم ما یک زندانی را از شب تا صبح شکنجه میکردند و صبح جنازهاش را میبردند.
این خلبان آزاده در عین حال گفت: امید به بازگشت به وطن تنها عامل ایستادگی و زنده ماندنم بود. انتهای اسارت و بازگشت پیروزمندانهام به وطن شیرینترین خاطره زندگی من است که مرهمی بر درد آن لحظههای تلخ بود.
وی با بیان اینکه از ابتدای جنگ تحمیلی تا زمان اسارت در 44 پرواز بمباران هوایی و 70 گشتزنی هوایی شرکت کرده است، افزود: ایران خانه بزرگ ماست و مردم ایران همواره سرافرازانه از آن دفاع میکنند.
نقشآفرینی نهاجا در قالب چندین نیروی متفاوت در ابتدای جنگ تحمیلی
امیر اعظمی با تاکید بر نقش حیاتی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در سرکوب اهداف دشمن در ماههای آغازین جنگ تحمیلی گفت: زمان آغاز دفاع مقدس هنوز نیروی زمینی ما آمادگی جنگ را نداشت و اکثر نیروهای آن در پادگانها بودند و تنها تعدادی مرزبان مراقبت از مرزهای زمینی را برعهده داشتند. دشمن از طریق ستون پنجم مطلع شده بود که نیروی منسجم زمینی در مرزها نداریم، بنابراین وارد مرزهای کشور ما شد.
وی افزود: در چنین شرایطی نیروی هوایی ما با نیروی زمینی دشمن وارد جنگ شد و چندین روز پیاپی بر حسب وظیفه از صبح تا شب نیروهای زمینی مهاجم را میزدیم. به این ترتیب تا زمان تقویت نزاجا، نیروی زمینی دشمن را زمینگیر کرد و به خیال خام دشمن که میخواست تهران را نیز فتح کند پایان داد.