به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، یازدهم ذیالقعده مصادف با میلاد امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است که رضا اسماعیلی، شاعر آئینی و پیشکسوت کشورمان بیست رباعی برای آن حضرت سروده و برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است. در ادامه این رباعیها را زمزمه میکنیم:
1
«همواره در اندیشه پُرسیدن باش
دلباختۀ بصیرت و دیدن باش
با لهجه معرفت از «او» صحبت کن
عالِم به حقیقت پَرستیدن باش»
2
«تردید مکن، سؤال چیز خوبی ست
عالِم شدن و کمال، چیز خوبی ست
بال است برای اهل عرفان پرسش
در چشم پرنده، بال چیز خوبی ست»
3
«عارف نشدی، کمالِ پُرسیدن را
شاعر نشدی، خیالِ پُرسیدن را
در جان تو نور پرسشی روشن نیست
پیداست عزیز! حالِ پُرسیدن را ... ؟!»
4
«نورانی و روسپید بر میخیزی
چون خنده صبح عید بر میخیزی
امروز اگر خردنشینی، فردا؛
در محضر «او»، شهید بر میخیزی»
5
«حیف است ز نور عقل، غافل ماندن
در خواب عمیق جهل، در گِل ماندن
با لهجۀ روشن خِرد، هستی را
عیب است نپرسیدن و جاهل ماندن»
6
«حیف است به شاخه، سیب نارَس باشی
همسایه خار و همدم خس باشی
طاووس هزار جلوهای، انسانی
حیف است که همنشین کرکس باشی!»
7
«گر در صف اهل طاعتی، اندیشه
گر مشتری سعادتی، اندیشه
برتر بُوَد از عبادت صد ساله
در دیده دوست، ساعتی اندیشه»
8
«تر کن لبی از زلال اندیشیدن
روشن شو تو از خیال اندیشیدن
در گوش دلت بلند و پابرجا باد
همواره صدای بال اندیشیدن»
9
«احساسِ بدون عقل، خُسران دارد
انسان جَهول، میل عُصیان دارد
بی دیده معرفت، محبت کور است
شیداییِ محض، طعم شیطان دارد»
10
«خوبست به نور عقل، برتر باشی
از خندۀ روشنی مُعطر باشی
«تردید» و «سوال»، والدین ات باشند
با حکمت و معرفت، برادر باشی»
11
«تا با ظلماتِ جهل هم پیمانی
همسایۀ غول و همدم دیوانی
با عقل نشین و معرفت آیین شو
گر طالب روشنایی انسانی»
12
«در عالَم خاک، تشنه حکمت باش
با پیر خِرد، انیس و هم صحبت باش
انسان بطلب، ز دیو و دَد هجرت کن
همزاد فرشته و پریطلعت باش»
13
«نور است خدا، تو نور باید باشی
از ذلت جهل، دور باید باشی
«ن والقلم ... » است آیه دین، یعنی:
با عقل تو جفت و جور باید باشی»
14
«ای حضرت عشق، حضرت اندیشه!
در مزرع معرفت تو داری ریشه
بر نور قسم، وارث خاتم، آدم!
جز زمزمه عقل، نداری پیشه»
15
«اسلام حقیقت است و قرآن نور است
از جهل و خرافه، بینهایت دور است
با این همه ، عقل همچنان مظلوم است
در دین خِرَد نشان ما، مهجور است!»
16
«اسلام، حقیقتی خِرد آیین است
از حضرت عقل، شیوهاش تمکین است
با جهل و خرافه و تحَجُر در جنگ
دارای نگاه پاک روشن بین است»
17
«اسلام به جز ظهور دانایی نیست
جز مهر و سلام و عشق و زیبایی نیست
از جهل و خرافه و خشونت دور است
جز جلوه نور عقل و بینایی نیست»
18
«در رخوت جهل، میشوی بیمایه
با ظلمت دیو، میشوی همسایه
گر طالب روشنایی انسانی
باید بشوی تو با خِرد هم پایه»
19
«یا نور! مدد کن که مسلمان باشم
آیینهای از تبار سلمان باشم
از ظلمت غول و دیو و دَد برگردم
در پرتو نور عشق، انسان باشم»
20
«یا نور! ز دل مراقبت میخواهم
چون آینه، حُسن عاقبت میخواهم
بیمعرفت تو، بنده بودن سخت است
یک جُرعه شراب معرفت میخواهم»