غلامرضا نورمحمدی، معاون پژوهشی مرکز تحقیقات طبالصادق(ع) و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. وی سالهاست حول قرآن و سلامت فعالیت میکند و دغدغه رسیدن به سلامتی قرآنی را دارد و معتقد است که بذر سلامت قرآنی را همچون کشاورزی در اختیار دارد. وی در میزگرد خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به طرح مسائل و پاسخ به پرسشهایی در زمینه مباحث میانرشتهای میان دانش پزشکی و قرآن پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا: در خصوص مطالعات میانرشتهای قرآن و سلامت توضیحاتی را ایراد بفرمائید.
حوزه سلامت با قرآن و عترت ارتباط دارد و بهتر است این ارتباط با عنوان طب و دین خوانده شود. در حوزه سلامت سیاستگذاری، قانونگذاری، برنامهریزی مدیریت و اجراء ابهاماتی دارد و عدم رسیدن به نظراتی مشخص بر اساس قرآن هزینههایی به این حوزه تحمیل شده است.
در کنترل جمعیت کار قرآنی نکردهایم
در دهه شصت کارها به صورت کوتاه مدت و با مدیریت رییس محور و پر هزینه انجام شد، به عنوان مثال ما احساس کردیم جمعیت کشور افزایش یافته است و 3.2 تا 4.2 اعلام شد و ما با تمام قوا روی محدود کردن جمعیت کار کردیم، غافل از این که اگر ما تعدادی از آیات قرآن را مورد توجه قرار می دایدم تکلیفمان با حوزه جمعیت مشخص بود.
هفت قسمت مختلف در قرآن داریم که در خصوص تئوری مالتوس که معتقد به کنترل جمعیت دارد بحث میکند. این تئولی معتقد است که رشد جمعیت با تصاد هندسی است و منابع ما در عالم طبیعت رشدشان با تصاعد عددی است و ممکن است مشکل ایجاد شود. نتیجه این شد که در شش بخش برنامهریزی، سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیریت، اجرا و ارزیابی بحث کنترل جمیعت را مطرح کردیم.
جمعیت ایران به 1.2 یا شاید به میزان کمتری رسید. زمانی به این نتیجه رسیدیم که ما در این شش حوزه اشتباه کردهایم و باید جبران کنیم اما جبران خسارت عمومی و اجتماعی به زودی ممکن نیست. ما در کنترل جمعیت کار قرآنی نکردهایم.
اولویت نگاه مبناگرا به جای منبعگرا در حوزه سلامت قرآنی
اگر ما نظام سلامت اسلام را رعایت کرده بودیم که اسناد بالا دستی محسوب میشد تکلیفمان مشخص بود، اما متاسفانه در سه دهه گذشته به جزئیات پرداختیم و تنها دلخشیمان کارهایی مثل برگزاری همایشها و .. بود و هیچگاه روی اسناد بالادستی کار نکردیم که باید از دین اخذ میشد. اشتباه راهبردی ما این بود که قرآن را به عنوان منبعی در کنار دیگر منابع دیدیم.
ما به این قضیه فکر نکریدم، نوع نگاه به قرآن و احادیث درست نیست. نگاه منبعگرایی به قرآن و احادیث صحیح نیست بلکه نگاه ما باید نگاه مبناگرا داشت. برای نگاه مبنا گرایی لوازمی وجود دارد که باید در سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیران، مجریان و نظارت باید اعمال شود. نظام سلامت اسلام یک نگاه مبنایی است و نه منبعی.
ایکنا: آیا طب میتوان دانشی قرآنبنیان باشد، به نظر شما ما برای دانشهای قرآنبنیان چه تعریفی میتوانیم داشته باشیم؟
باید دید قلمرو دانش چگونه طبقهبندی میشود. دانشمندان قدیم و قبل از بیکن طبقهبندی داشتیم و در پنج قرن اخیر و بعد از بیکن تقسیمبندی دیگری داریم. در سال 2004 تجدید نظری نسبت به 5 قرن گذشته عنوان کردند. در این قرون حزوه بسیار تخصصی شده و کلی نگریفراموش شده بود. در این سال فهمیدند که تقسیم علوم به این جزئیت خطاست و اصطلاح میانرشتهای را در غرب مطرح کردند که عنوان میداشت میتوان از زاویه چند علم به یک موضوع نگاه کرد.
به مرور زمان ما هم متوجه شدیم که میتوان از زوایه دین نیز به موضوع نگاه کنیم. دانش ها در عرض هم قرار گرفتند. دین حالت فرادانش دارد و می تواند در تمامی علوم به معنای جدید ورود داشته باشد. ما این دانشها را در سه دهه گذشته در عرض هم قرار دادهایم. به نظرم مبنای علوم باید دانش باشد.
قرآن در خصوص مباحث ماورایی تنها منبع است
ما در دین در خصوص علوم تجربی، نقلی، عقلی، شهودی و وحیانی مطالبی داریم. ما به عنوان انسان جنبهای تکوینی در دانش داریم که در آیه « وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مىگویید از اسامى اینها به من خبر دهید». (بقره، 31) انسان با فرشته مقایسه شده است و در این جا انسان توانایی تعلیم اسما را دارد، اما بقیه موجودات این توانایی را ندارند. بنابراین انسان امکان کشف تمام علوم را دارد.
انسان سنن الهی را با روشهای مختلف کشف میکند برخی را میتوان با علوم تجربی و برخی را با علوم وحیانی کشف کرد. در آیه «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ: آنچه را که انسان نمىدانست [بتدریج به او] آموخت». (علق، 5) یعنی نمیتواند بداند و هر چه بخواهید تلاش کنید نمیتوانید ماهیت ماورا، روح و ... را بفهمید. لذا فهم در حوزه ماورای زیست دنیوی و ... به این راحتی ممکن نیست و در این حوزه وحی به صورت مستقیم در این مورد صحبت می کند و بسیاری از آموزههای دینی در این باره است.
دین سرچشمه متدهای علمی است
برخی از حوزهها توسط تجربه قابل فهم است، مثلا امام علی (ع) می فرماید التجربه علم مستفاد یعنی می توان این علوم را کسب کرد و آیه «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى: و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست». (نجم، 39) به همین معناست و ممکن است در این زمینه هم به راهنمایی بپردازد. لذا در حوزه عقل هم میتوان علوم را کسب کرد، ولی در حوزه وحی این طور نیست، زیرا ابزار علمی در این حوزه را ندارد. اگر این نگاه به دین داشته باشیم. دین در کنار بقیه علوم نیست و سرچشمه تراوشی متدهای مختلف دانش بشری خواهد بود و من با تعبیر دانشهای قرآن بنیان مخالفم و معتقدم ما باید در حوزه متد از قرآن استفاده کنیم. ممکن است برخی از مباحث در حوزه سلامت دارای متد عقلی، نقلی، تجربی، وحیانی و شهودی باشد.
وقتی میگوییم دانش بنیان داریم از روی ترجمه آثار غربی عمل میکنیم. به نظر ما تمدن اسلام به دوره های شروع، انتقال، طلایی، رکود، وانهادگی یا انفعال و شکوفایی مجدد را داریم و اکنون ما در این دوره هستیم. ما در حوزه سلامت جرئت نمیکنیم واژههای جدید وضع کنیم. ما باید برای دانشهای قرآنبنیان واژه جدیدی وضع کنیم.
ما باید ملاک تقسیمبندی دانش را معرفی کنیم. در حال حاضر ما از دانشگاههای فنی، انسانی، پزشکی، هنر و علوم پایه یاد میکنیم که باید مقسم را مشخص کنیم که بر اساس متد است و یا موضوع. گذشتگانمان نیز دانش را تقسیم کرده بودند، مثلا فارابی حکمت را به عملی و نظری تقسیم میکند، آیا در همه این دانشهای بشری قرآن ورود میکند؟ ما نمیخواهیم چنین چیزی بگوییم. ممکن است بگوییم قرآن در دانشهای اصلی بشر تاثیر دارد که باید دانشهای اصلی بشر را معرفی کنیم.
ممکن است بگوییم قرآن میخواهد در ریاضیات و یا علم کامپیوتر صحبت بکند. باید از اول مشخص کنیم رابطه قرآن با دانشهای امروز چیست. برای جلوگیری از انحطاط و التقاط باید مشخص شود کدامیک از علوم را میتوانیم با قرآن گره بزنیم. ما باید بتوانیم بر اساس متدها مشخص کنیم، کدام علوم را با قرآن گره بزنیم جادهای که باید ترسیم کنیم، باید مشخص شود و بر اساس تقسیمبندی حرکت کنیم و نمیتوانیم بگوییم که میتوان در همه علوم از قرآن استفاده کرد.
کلگرایی در خصوص علم و قرآن به توهم میکشد
اگر کلگرایی شود بر مبنای این که هر کس بر اساس توان بتواند از قرآن استفاده کند، کار به توهم میکشد و وقتی کسی ارتباط با قرآن ندارد این مسائل می تواند باعث وهن و تمسخر شود. وقتی مبنای قرآنی برای دانش مطرح میشود باید هم وجه برون دینی داشته باشد و هم وجه درون دینی و من نمیتوانم چیزی بگویم و برای اثباتش از خود آن استفاده کنم. دانشقرآنبنیان باید به گونهای مطرح شود که اگر کسی با نگاه برون دینی نگاه میکند برایش قابل پذیرش باشد.
ایکنا: شما میگویید قرآن در برخی از اینها ورود پیدا کرده است؟
قرآن در برخی به صورت مستقیم ورود پیدا کرده است مانند وحی، و در مسائل مانند روح و ماورا طبیعت بخشی از آموزهها مربوط به جهان آخرت با عباراتی برای تقریب ذهن آمده است. وجود جن و فرشتگان یا جهان نامحسوس توسط قرآن و احادیث مورد تشریح قرار گرفته است.
موضوع نقلی چیزی است که احادیث از آن خبر داده است ولی بعدا کشف میشود. ابوالاوجاء که ملحد بود به امام رضا(ع) میگوید که من هر چیزی را که می بینیم قبول دارم، امام رضا(ع) میگویند هزاران هزار موجود ریز در درون تو است که تو نمیتوانی آنها را ببینی. این در نقل مطرح میشود، اما در آینده کشف میشود که در حدیث به سلول اشاره دارد.
ایکنا: آیا رویکرد قرآنبنیان مطابق با واقع است و ارتباط آن با مطالعات میانرشتهای چیست؟
در ضرورت این مساله شکی نیست. نحوه خروح و ورود به این بحث مهم است. در طراحی نظام سلامت قلمروها مشخص است، اول باید اهداف مشخص شود. سلامت برای ما ابزار است و هدف نیست، سعادت باید در مسیر عبودیت و کمال انسان باشد. یعنی زاویه با دیگر دیدگاهها متفاوت است. سلامت وقتی ارزش ددارد که در راستای صعود به سوی خدا باشد. پس سلامتی ارزش دارد که هدفدار باشد.
اصول، مبانی، قواعد و قلمرو سلامت قرآنی
اصول نظام سلامت ما چیست؟ ما اصل رعایت اعتدال را داریم، این در همه حوزههای سلامت حاکم است فرض کنید، اینکه ما نمیتوانیم با حرام درمان کنیم یا طبیعی درمانی برای ما اولویت دارد.
ما مبنایی نیز داریم برای مثال نوع نگاه ما به انسان با نگاه غربی متفاوت است. شما اگر انسان را صرفا بیولوژیک تعریف کنید نتایجی حاصل خواهد شد که دین با این نتایج مخالف است، به لحاظ ارزش شناختی قرآن میگوید انسان کرامت دارد، با این نگاه نمیتوان برای آزمایش داروها به سراغ انسانهای معیوب رفت.
ما قواعدی نیز داریم برای مثال ما قاعدده لاضرر و لا ضرار را داریم که در این قاعده ما هیچ برنامه نداریم که در آن به دو طرف ضرری برسد. بر اساس قاعده طهارت خام خوری و گیاه خوری محض ناردست است تمام چیزهایی که طهارت داشته باشد میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
قلمرو سلامت ما پیوسته است. نمیتوانیم بگوییم سلامت را در این دنیا داریم و بعدا نداریم، بر این اسا یوتانازی نداریم، کسی معتقد به این مسائل است که انسان را پاره خطی بداند و فکر کند زندگی انسان در همین دنیا تمام میشود. برای اندیشه غربی انسان دارای تاریخ تولید و انقضاء است.
نظام سلامت اسلامی ویژگیهای فراوانی دارد که یکی از خصوصیات آن سازگاری با فطرت طبیعی همه انسانهاست از اینرو مخصوص مسلمانان نیست و رحمتی برای عالمیان است و قابلیت استفاده برای همه انسانها را دارد.
ایکنا: به نظر شما دانش قرآنبنیان چقدر با مطالعات میانرشتهای به خصوص در حوزه سلامت ارتباط دارد؟
آیا حرفهای مفسر برداشت شخصی است و یا برداشتی فراتر از شخص است. بعضیهای سعی میکنند قداست قرآن حفظ شود و اگر ایرادی است میگویند مربوط به مفسر است، ولی باید بگویی مدر تفسیر قرآن اینطور نیست. در تفسیر قرآن فرد باید یک سری علوم را کسب کند. اگر علومی را داشتند دیگر تفسیر کاملا فردی نیست، در تفسیر حتما باید نیمنگاهی به روایات صورت گیرد. در فقه شما از شخص پیروی نمی کنید، بلکه فقیه واسطهای برای شناخت حکم خداست. از این رو نمیتوان برداشت علمی از قرآن را برداشت شخصی خواند.
اگر کسی بگوید قرآن گوشت خوک را حرام میداند. حالا من چطور میتوانم این را در مطالعات میان رشتهای مطرح کنیم. فرض کنید من تخصص خاص پزشکی دارم، من فکر میکنم این حرمت به خاطر مسائل انگلی حرام باشد، من حکم را از قرآن میگیرم و با دادههای خود ورود پیدا میکنیم و ببینیم آیا حرمت به این خاطر است و یا نه. در متد تجربی دادههای تخصصی تجربی با قرآن محک زده میشود. اگر اثبات شد گفته میشود فرضیه من درست است.
ما در دانشهای بشری به دنیال حکمتیابی احکام قرآن هستیم و به قرآن به عنوان مبنا نگاه میکنیم. در قرآن بیان شده است که روزهگرفتن خیری دارد. ممکن است من به عنوان متخصص تغذیه بگویم، احتمالا استراحت معده مطرح است، این فرضیه را متخصص داده است و ممکن است فرد دیگر با تخصصی دیگر فرضیه دیگری بدهد، ممکن است این فرضیهها درست یا غلط باشد. اما حکم قرآنی درست است. حکم قرآن کلیت دارد و ما تابع آن هستیم، اما میتوان به دنبال کشف حکمت این احکام رفت. گره زدن فرضیههای میان رشتهای با قرآن نادرست است.
ایکنا: برخی بزرگان مطرح میکنند که باید جامعیت قرآن را مطرح کرد و وارد جزییات نشد.
این به نظر ما در خصوص رابطه دانش و دین بر میگردد. از هزار آیه قرآن در حوزه سلامت، قابلیت بررسی توسط متد تجربی را ندارد، اما میتوان با دیگر متدهای ذکر شده به آن بپردازد.
ایکنا: با تعریف WHO (سازمان بهداشت جهانی) از سلامت که آن را در سه حوزه جسمی، روانی و اجتماعی میداند، تکلیف سلامت قرآنی چیست؟
ما تعریف اسلام را از سلامت داریم و سلامت مفهومی گسترده دارد، شامل روح، روان، خانواده، اجتماعی، اقتصاد، محیط زیست، حرفه ای و حدود 14 حوزه دارد که نمیتوان از هم تفکیک کرد. نگرش اسلام دو بخش توصیفی و توصیهای را در بر میگیرد. در نگرش توصیفی به وجود روح اشاره میکند و در نگرش توصیهای به دنبال شکوفایی در حوزه سلامتی است. مجموعه این دو نگرش در 14 بعد مطرح شده است.
ایکنا: در رابطه با قرآن و سلامت در این زمینه چه حوزههایی کمتر کار شده و مغفول مانده است؟
شما بذر و کشاورز را دارید اما دو عامل میخواهید زمین و آب مطلوب. نهادهای ما در نقش آن تأمینکننده زمین و آب هستند اما جزیرهای کار میکنند و نتیجه آن مشخص نیست.
ایکنا: ارزیابی شما از نهادهایی که در این حوزه کار میکنند چیست؟
ما یک دوگانگی در بین نهادهای حوزوی و غیر حوزوی داریم، بحث اصلی قرآن نهاد حوزوی باید باشد و از طرفی دیگر نمیدانیم نهادهای غیر حوزوی در کدام درسته حمایتی، اصلی و یا اجرایی هستند. ما اگر زاویه حرکتی درستی داشتیم به جایی رسیده بودیم. در برنامه توسعه پنجم کدام یکی از نهادهای سلامت نقش دارند. ایده سلامت قرآنی باید مورد پذیرش واقع شود. امروزه توهمی از موفقیت وجود دارد. این بر اساس علم مدرن هم نیست.
کاری که من کردهام طرح اولیه در زمینه سلامت و قرآن است. در همین زمینه کادرسازیهایی داشتهایم. من از دوره جوانیآم آرزویم این بود که در هر بخشی در خصوص هر بیماری احکام شرعی تهیه کنیم، متاسفانه کاری در این خصوص انجام نشده است.