کد خبر: 3358903
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۸
حنیفی بیان کرد:

خاطراتی از اتفاقات حج خونین سال ۶۶/ صحنه‌ای که صحرای کربلا را مجسم کرد

گروه فعالیت‌های قرآنی: یکی از اعضای کاروان اعزامی قاریان به سرزمین وحی در سال‌های گذشته به بیان خاطرات خود از این سفر پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، این روزها از گوشه و کنار کشورمان زنان و مردان زیادی راه بیت‌ الله الحرام را در پیش گرفته و معنوی‌ترین سفر تمام عمر خود را آغاز کرده‌اند، در کنار ده‌ها‌هزار زائر ایرانی خانه خدا، 20 نفر از قاریان و حافظان ایرانی در قالب کاروان نور، حضور دارند، حرکتی که از سال‌ها قبل شروع شده و مأموریت‌ فرهنگی متعددی را برعهده دارند.
در این گزارش، پای خاطرات یکی از اعضای این کاروان در سال‌های گذشته نشسته‌ایم، پیشکسوتی که تاکنون 9 بار نائل به زیارت خانه کعبه شده است، 9 باری که دو بار آن به صورت شخصی و هفت بار نیز به عنوان سرپرست کاروان نور بوده است.

از بالا؛ محمدرضا جنتی - مهدی قره‌شیخلو - از پائین سمت راست علی‌اکبر حنیفی - حسن رضائیان - محمدرضا پورزرگری - محمدحسین سعیدیان


علی‌اکبر حنیفی، پیشکسوت قرآنی کشورمان با بیان اینکه سفر به هر سرزمین مقدسی، همراه با خاطرات معنوی بسیار زیادی است، گفت: عمده خاطراتی که برای ما رقم خورد مربوط به مسجد‌النبی(ص) و مسجدالحرام است؛ چرا که در مدینه و مکه می‌‌بایست جلساتی را برگزار می‌کردیم که انس و الفت بیشتر حجاج را به دنبال داشته باشد. اگر چه کاروان قاریان، علاوه بر حضور در مسجدالنبی(ص) و مسجدالحرام وظایف دیگری نیز داشت اما عمده وظیفه ما تلاوت قرآن در این اماکن برای حجاج بود.
وی افزود: تلاش می‌شد تا در مسجد‌النبی(ص) جلسه برگزار کنیم جلسه‌ای که در آن حفاظ و قاریان تلاوت داشته باشند، ‌اما مأموران دولت سعودی که در حرم نبوی مستقر بودند به شدت با برگزاری این قبیل مراسم‌ها آن هم از سوی ایرانیان مخالفت و به شدت سرکوب می‌کردند. همین موضوع باعث می‌شد تا در برخی مواقع جلسه‌ای توسط کاروان و به نام جمهوری اسلامی ایران برگزار نشود و ما نیز در جلساتی که خود سعودی‌ها ترتیب می‌دادند، حضور می‌یافتیم.
این استاد علم قرائت تصریح کرد: یک بار تصمیم گرفتیم جلسه را به نام انقلاب اسلامی ایران در مسجد برگزار کنیم، بنابر این همه مقدمات را فراهم کردیم تا بعد از نماز صبح تلاوت‌ها را شروع کنیم، همه شرکت کرده بودند و هر لحظه هم بر جمعیت افزوده می‌شد، جلسه بسیار شلوغ شد و از همه جا آمده بودند، همین شلوغی جلب توجه مأموران سعودی را به دنبال داشت و برخورد تند خود را شروع کردند.‌
حنیفی با اشاره به اینکه در آن سال‌ها همچون امروز تبلیغات منفی بسیار زیادی علیه ایران و تشیع به راه افتاده بود، بیان کرد:‌ همین موضوع باعث شده بود تا برخورد آنها با زائران ایرانی تندتر شود، بعد از شروع مراسم و بلند شدن صدای لحظه به لحظه قاریان، مأموران شروع به حمله کردند و بعد از اینکه مقاومت ما را دیدند تعدادی از قاریان را بازداشت کردند. آنها برای تلاوت نکردن قاریان ایرانی استدلال‌های‌های مانند اینکه نباید در حرم نبوی صدای افراد بلند شود را داشتند که منطقی نبود.
وی عنوان کرد: با اینکه صحبت‌های بسیار زیاد با آنها انجام دادیم و استدلال‌های زیادی صورت گرفت راضی به آزاد کردن قاریان ایرانی نشدند، مراجعات بسیار زیادی صورت گرفت و چند نفر از دوستان مراجعه کردند تا سرانجام این افراد با این تعهد که دیگر چنین جلساتی را برگزار نکنند، آزاد کردند.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان در بخش دیگری از این گفت‌وگو به بیان خاطره‌ای از اتفاقات حج سال 1366 پرداخت و گفت:‌ در سال 66 در شهر مکه اتفاق ناگواری افتاد و 500 نفر از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند و عده زیادی هم زخمی شدند، قبل از آن هم مراسم برائت از مشرکین در مکه برگزار می‌شد، روز برائت که یک هفته قبل از مراسم احرام بود، اعضای کاروان نور نیز در مراسم برائت حضور داشتند و اعمال را انجام می‌دادند، برای لحظه‌ای صداهای مشکوکی به گوش رسید، صداهایی مانند ضربه زدن به طبل و ...، ناگهان متوجه شدم مأموران سعودی در حال سرکوب کردن حجاج هستند، در آن گیرودار که من در جلو جمعیت بودم، یکی از بانوان ایرانی که بیهوش افتاده بود را جلو آوردند، هیچ یک از آقایان حاضر نبود آن خانم را به بعثه ایرانی‌ها ببرد.
‌وی افزود: یک لحظه وضعیت بغرنج آن بانوی ایرانی را که مشاهده کردم از جمعیت خواستم که جسد آن خانم را روی دوشم بگذارند، حرکت کردم به سمت بعثه ایرانی‌ها زمانی که به بعثه رسیدم جمعیت به شدت متراکم بود، خیلی خسته شده بودم اصرار کردم تا جسد آن خانم را از من بگیرند و گرفتند زمانی که سرم را بلند کردم، صحنه عجیبی را دیدم، نیروهای سعودی با ساز و برگ نظامی کامل ایستاده بودند، از همه جا مأمور نظامی بیرون می‌آمد و مردم نیز متراکم‌تر می‌شدند، هیچ راهی برای فرار نبود.


حنیفی تصریح کرد: تراکم جمعیت را که دیدم از چند نفر از اطرافیانم خواستم که با هم شعار «الله اکبر» را سر دهیم، با ذکر این شعار همزمان شروع به حرکت به سمت نیروهای سعودی کردیم، هر لحظه بر طنین صدای «الله اکبر» جمعیت افزوده می‌شد و جمعیت ایرانی جلوتر می‌رفت و از تراکم نیز کاسته می‌شد، کمی که جلوتر رفتیم به ماشین‌های آب‌پاش رسیدیم و بعد هم صدای تیراندازی مأموران بود که حرکت جمعیت را متوقف کرد. به اولین ماشین آب پاش که در حال پاشیدن آب بود رسیدم سریع لوله آن را به سمت نیروهای سعودی گرفتم.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان اذعان کرد: در کنار خیابان نیز سطل‌های چرخ‌دار زباله تعبیه شده بود، که تعدادی از ما پشت آنها مستقر شدیم و به سمت جلو حرکت می‌کردیم، در آن لحظه دو ضربه محکم به پا و سر من خورد و خون فوران زد. گاز اشک آور هم زده بودند و سوزش چشم‌ها به حدی بود که هیچ جایی را نمی‌توانستیم ببینیم. 
این استاد علم قرائت در ادامه صحبت‌های خود یادآور شد: بعد از زد و خوردهای زیاد سرانجام به درب بازی رسیدیم،‌ وقتی وارد ساختمان شدم، اجساد زخمی و خسته بسیاری از زائران ایرانی را دیدم که روی زمین افتاده بودند، تصویری که از صحرای کربلا در ظهر عاشورا را در ذهن داشتم برایم مجسم شد، هر طرف را نگاه می‌کردم زن یا مردی غرق در خون افتاده بود به گونه‌ای این صحنه وحشتناک بود که هیچ وقت آن را فراموش نخواهم کرد.
حنیفی در پایان بیان کرد: همه این جنایات مایه تأسف و شرم دولت سعودی است که امیدواریم انتقام آن خون‌های به ناحق ریخته شده روزی از آل سعود گرفته شود.

captcha