طیف خاصی از مخاطبان تئاتر، مقهور و مسحور وجود تکنیک و استفاده از ساختارهای غیرمتعارف در جریان اجرای یک اثر نمایشی هستند و بیشتر از اینکه محتوای نمایشی و کشش دراماتیک آنها به واسطه روایت داستانی جذاب آنها را ترغیب به تماشای نمایش کند، ساختار اجرایی نمایش است که سبب جذب آنها میشود.
انتخاب سبک اجرایی واقعگرایانه(رئال) در اجرای یک اثر نمایشی شیوه مرسوم و متداولی است که به ویژه در مورد قصهها و داستانهایی که مابه ازای عینی و مستند دارند معمولاً به کار میرود و البته اتخاذ این شیوه روایتی در اجرای یک نمایش عمومیت بیشتری دارد و قادر خواهد بود طیف بیشتری از مخاطبان تئاتر را مجذوب خود کند، اما برای مخاطبان خاص تئاتر کشف و شهودی ورای آنچه که تاکنون در اجراهای نمایشی شاهد آن بوده است، حائز اهمیت است.
اینکه کارگردان نمایشی خواسته باشد از تکنیکال صرف در اجرای نمایش خود استفاده کند و مطلقاً از فضای واقعگرایی در روایت نمایشی خود فاصله بگیرد نیز موجب خواهد شد بخش اعظمی از مخاطبان نمایش خود را از دست بدهد و شاید تنها بتواند رضایت طیف خاصی از مخاطبان نمایش را همانطور که گفته شد به دنبال نوآوری و خرق عادت هستند جلب کند.
همواره در مورد اجراهای نمایشی با موضوعات خاص همچون دفاع مقدس و نمایشهای ارزشی و دینی این انگ بر پیشانی عوامل سازنده نمایش میخورد که با استفاده از شیوه اجرایی تکراری و نخنما به دنبال روایتی مشابه آنچه که تاکنون در این فضا آن را تجربه کردهایم هستند و لذا از آنجا که حرف تازهای برای گفتن ندارند و اجرای نمایشهایی شبیه هم بدون کوچکترین انعطاف و خلاقیت را شاهد هستیم در نتیجه رغبتی از سوی مخاطب برای تماشای این گونه نمایشی وجود ندارد.
این میان اگر براساس ذوق و قریحه خاص کارگردان یک اثر نمایشی روایت آشنایی از دوران دفاع مقدس با شیوهای غیرمتعارف و غیرمعمول بر صحنه تئاتر اجرا شود جای خرسندی دارد که عزمی از سوی کارگردانان آثار دفاع مقدسی صورت گرفته است تا گونهای تازه از پرداختن به نمایشهای موضوعی برای رضایتمندی طیف گستردهای از مخاطبان تجربه شود.
نمایش «اولین غروب پاییز» به کارگردانی علی مهران که هماینک در تماشاخانه ماه حوزه هنری روی صحنه است از جمله آثاری با موضوع دفاع مقدس است که با توجه به این نکته که باید رضایت هر دو طیف از مخاطبان را جلب نماید، محتوای آشنای نمایشی خود که در گیر و دار روزهای آغازین جنگ تحمیلی روایت میشود بر محمل ساختار خلاقانه و تکنیکال سوار کرده است.
«اولین غروب پاییز» داستان عشایر خوزستانی است که روزگار خوش و سرور آنها با تهاجم نظامی دشمن تبدیل به موقعیت اضطرار میشود و حال میان عشق و وظیفه مردان عشیره باید یکی را انتخاب کنند هر چند که این میان اظهارنظر بزرگ طایفه و عشیره برخلاف رأی و نظر جوانان پرشور که عرق وطن دارند، تأکید بر بیتفاوتی در برابر هجمه دشمن است.
روایت این نمایش روایت ملموسی از داستانی آشناست که بارها و بارها یا تصویر آن را دیدهایم یا در خلال خاطرات مکتوب و شفاهی از آن دوران با آن برخورد داشتهایم، اگر قرار باشد بر صحنه تئاتر نیز مجدد شاهد همان روایت بدون هیچ خلاقیت و استفاده از قراردادهای معمول و مرسوم تئاتر باشیم، این امر تکرار مکررات است.
کارگردان در روایت «اولین غروب پاییز» سعی در شالودهشکنی و خروج از قواعد غیرمنعطف نمایش واقعگرا دارد. هر چند که دیالوگ میان اشخاص نمایش، طراحی لباس آنها و بسیاری از حس و حال موجود در اجرا عیناً واقعیت است، اما طراح نمایش با تعمد در انتخاب این سبک اجرا با استفاده از فضاسازی غیرواقعگرایانه، سعی در جلب نظر مخاطب خاص تئاتر نیز داشته است.
تماشاگر نمایش «اولین غروب پاییز» با صحنهای خالی از هر نوع وسیله، آکساسوار و ملزومات یک نمایش واقعگرا مواجه است و هر یک از اشخاص بازی به فراخور و در مقاطع مختلف خود به مثابه هر یک از ملزومات و وسایلی هستند که جایشان در صحنه خالی است.
این امر در طراحی میزانسن و حرکت بازیگران نیز مشهود است، چنانکه بازیگران در موقعیت و شرایط خاصی وضعیت میگیرند و به ارتباط با دیگر اشخاص میپردازند، ضمن آنکه نورپردازی این نمایش نیز با رنگ سفیدی که برای سطوح صحنه در نظر گرفته شده است، احساس غریبی در تماشاگر را برمیانگیزد.
به هر ترتیب همانطور که تأکید شد «اولین غروب پاییز» از جمله معدود آثار نمایشی در حوزه دفاع مقدس است که توانسته با توسل به شیوههای تکنیکی نمایش هم روایتی آشنا از مقطعی از دفاع مقدس را روایت کند و هم موجب رضایت مخاطبان خاص را برآورده سازد.