به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست «بررسی کارنامه مطالعات اسلام شناسی در روسیه» به همت پژوهشکده تاریخ اسلام روز گذشته شنبه ۲۵ مهر برگزار شد. در این نشست گودرز رشتیانی، پژوهشگر تاریخ و مدرس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، در خصوص پیشینه اسلامشناسی در روسیه گفت: درست است در روسیه یک سنت شرقشناسی خوبی وجود دارد؛ اما روسها در این حوزه فقیر هستند. به یک معنا، سنت و پیشینه اسلامشناسی در روسیه نداریم در نتیجه مراد ما از اسلامشناسی معطوف است به مطالعاتی که روسها در قلمرو جهان اسلام انجام دادهاند.
وی افزود: بیشتر مطالعات اسلام شناسی در روسیه بیشتر در قلمرو جغرافیای جهان اسلام بوده است تا اسلام به معنای اعتقادی. چرا که در روسیه سنت بررسی جریانهای کلامی و اعتقادی اسلامی شکل نگرفته است و وضعیت نوپایی دارد.
رشتیانی اظهار کرد: روسیه به معنای یک دولت، یک کشور جدید است در سال 962 م قبایل پراکنده روس که از شاخه اسلاوها هستند به سرکردگی «روریک» دولتی در حوالی «کیف» اکراین امروزی تشکیل میدهند. بعد از تشکیل دولت در روسیه با جهان اسلام در ارتباط قرار میگیرند؛ و به اعتباری با اعتقاد اسلامی مراوده پیدا میکنند.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: در منابع مختلف اسلامی گزارشهای خوبی در خصوص روسها است و این منابع برای روسها نیز معتبر است چرا که روسها منابع مکتوبی از این زمان ندارند. گزارش ابن فضلان از روسها یک متن مهم است برای روسها محسوب میشود.
وی در ادامه گفت: روسها از قرن 9 به بعد روابط تجاری خوبی با جهان اسلام داشتند. بعد از انقراض دولت «خزران» به ناگهان حایل بین روسیه و جهان اسلام برداشته میشود و روسها و مسلمانان ارتباط مستقیمی با یکدیگر برقرار میکنند. سدههای بعد که مغولها جهان را محل تاخت و تاز خود قرار میدهند سونوشت مسلمانان و روسها به هم نزدیک میشود و به نوعی یکی میشود. مغولها نیزهمزمان در قلمرو روسیه و اروپایی شرقی پیشروی کردند و در نهایت باقی مانده مغولها تا اوایل قرن 16 در روسیه ماندند؛ دولت مغولی اردوی زرین حاکم بر روسها بودند با مسلمانان در ارتباط بودند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در دوره ایوان مخوف با تصرف غازان و آستارا خان دولت مغولی برچیده میشود اما روسها ارتباط مستقیمی خود را با جهان اسلام حفظ کردند؛ اما شناخت جهان اسلام به معنای آکادمیک که مد نظر ماست از دوره پطر اول شروع شد.
ترجمه قرآن به زبان روسی
این استاد دانشگاه افزود: پطر کبیر یک سنت مطالعات شرق شناسی را پایهریزی کرد. وی در دوران حیات خود دانشگاه دولتی پترزبورگ را تاسیس کرد که به موضوع شرق توجه ویژهای نشان میدادند. و به خصوص مطالعات متمرکزی بر روی ایران شروع شد. در سال 1716 برای نخستین بار قرآن از زبان فرانسه به زبان روسی ترجمه شد و این نقطه مهمی بود برای اسلام شناسی در روسیه است.
رشتیانی افزود: در این زمان نقشههای بیشماری از جهان اسلام کشیده شد و کارهای آکادمیک در این زمینه انجام شد. این فعالیتها در دوره کاترین دوم امپراتوریس روسیه گسترش بیشتری پیدا کرد وعمق بیشتری یافت. در یک فاصله 6 ساله 1785تا1779چهار بار قرآن در روسیه ترجمه و منتشر شد. جالبتر این است که یکی از منابع درآمد دولت چاپ قرآن بود و خزانهداری روسیه با چاپ قرآن مبلغ قابل توجهی نقدینگی دریافت میکرد.
وی تصریح کرد: این مطالعات آکادمیک عمق بیشتری پیدا کردند. و ما برای اولین بار میبینیم یک هیئت مطالعاتی از روسیه به ایران و در کشورهای مسلمان مسافرت میکنند و تا حوالی فلسطین پیش میروند و گزارشهای مردم شناسی خوبی تهیه میکنند. اما بیشتر این گزارشها وارد مرحله تولید علمی نمیشوند و بیشتر از یافتههای آلمانیها و فرانسویها بهره میگرفتند.
این استاد دانشگاه افزود: بعد از جنگهای ایران و روسیه به ویژه بعد از تاسیس دانشگاه قازان بحث شرق شناسی ایرانی از سوی «محمدعلی» که ابتدا مسلمان بود و بعد مسیحی شد و نام خود را به «الکساندر» تغییر داد پی گرفته شد. و ما به به صورت آکادمی و جدی شاهد بروز نسل جدیدی از اسلام شناسان در روسیه هستیم. یکی از کارهای دانشگاه شرق شناسی جمعآوری نسخههای خطی بود. برای اولین بار دستور زبان عربی و فارسی تالیف شد. و قرآن را مستقیم از زبان عرب به زبان روسی ترجمه کردند.
اسلام برای روسیه یک «دیگری» نبود
نویسنده کتاب «رهآورد مینورسکی» افزود: پس ورود روسها به مسئله اسلامشناسی بیشتر به خاطر خصلت امپراتوری آنها بود. دولتی که بخش اعظمی از امپراتوری خود را صرف مطالعات آکادمیک میکرد. بخش مهمی از این مطالعات مربوط به شرق شناسی و اسلامشناسی است، توجه روسها به اسلام ومسلمانان تنها وجه خارجی نداشت آن گونه که اروپاییان یک دیگری را شناسایی میکردند، شناخت جهان اسلام برای روسها شناخت خودی هم بود.
این استاد دانشگاه گفت: دورههای اسلام شناسی در روسیه را میتوان به سه دوره عمومی تقسیمبندی کرد 1_ دوره تزاری 2_ دوره شوروی و 3_ دوره روسیه جدید. در دوره تزاری، سرمایه گذاریهای عجیبی در حوزه علوم انسانی میشود. اما درباره نحلههای فکری جهان اسلام مانند جریانهای فکری و کلامی معتزله و اشاعره ناشناخته میماند و اسلام شناسی معطوف به تاریخ و مطالعات جغرفیایی است.
وی در آخر افزود: از اواخر دوره شوروی اسلامشناسی متاثر از 3 پدیده قرار میگیرد. 1_انقلابی که در اتوپی اتفاق افتاده بود2_ ورود روسیه به افغانستان و دخالت مستقیم در یک کشور اسلامی و3_ پیروزی انقلاب اسلامی ایران . در این یک دهه نحلههای فکری و مبانی تشیع مورد توجه قرار میگیرد. اما این مطالعات نیز بیشتر کارکرد سیاسی داشتند. روسها به ناچار برای اینکه انقلاب ایران را تحلیل کنند باید به مبانی فکری و کلامی این انقلاب توجه میکردند. به نظر من روسها هدفمند وارد مطالعات آکادمی و جریانهای فکری و فقهی در جهان اسلام شدند. البته بعد از فروپاشی شوروی توجه به این بخش مغفول شد و امروز دیگر به این ابعاد از جهان اسلام توجه نمیشود و رجعتی به مباحث تاریخی، جغرافیای و شناسایی نسخ خطی در جهان اسلام شده است.
سیرآنوش موسوی