به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مرحوم «حسن رجبی نورینژاد» استاد فقید قرآن که تلاوتهایش با آن نوای دلنشینی که داشت زبانزد قرآنیان بود و طی سالهای سال صوت زیبای او در محافل متعدد قرآنی طنینانداز میشد، 11 آبانماه 1389 پس از تحمل بیش از سه سال بیماری چشم از جهان فروبست و امروز پنجمین سالگرد رحلت این قاری و استاد فقید قرآن است. به بهانه پنجمین سالگرد درگذشت مرحوم حسن رجبی نورینژاد، گفتوگویی با همسر این استاد فقید داشتیم که در زیر میخوانیم:
آشنایی آنها به سال 1352 برمیگردد، یکی از بستگان همسر مرحوم حسن رجبی، معرف این دو جوان و خانواده آنها به یکدیگر میشود که این آشنایی به ازدواج ختم میشود؛ همسر مرحوم حسن رجبی درباره این آشنایی میگوید: عمه من در آن سالها همسایه خانواده آقای رجبی بود و واسطه آشنایی ما شد و پدرم که ملاکش در انتخاب داماد، ایمان بود به این دلیل که ایمان را در آقای رجبی دیده بود با ازدواج ما موافقت کرد و در همان سال ازدواج کردیم.
همسر مرحوم حسن رجبی نورینژاد
همسر مرحوم رجبی ادامه میدهد: فعالیتهای قرآنی همسرم از سالهای 1346 یا 1347 و در سنین نوجوانی آغاز شده بود و ایشان در آن سالها با دوستان قرآنی خود بهویژه آقای احمد حاجیشریف در جلسات قرآنی متعددی شرکت و خودشان هم جلسات قرآن برپا میکردند اما خودشان همیشه تعریف میکردند که به واسطه پدرشان با قرآن و جلسات قرآن آشنا شدند و همیشه در خاطرات خود عنوان میکردند زمانی که پنج یا شش ساله بودند پدرشان برای آنها خوردنی میگرفت و به بهانه خوردنیها ایشان را به جلسات قرآن میبرد و از همان زمان بود که پای ایشان به جلسات قرآن باز شد.
زمانی که همسر مرحوم رجبی نام «احمد حاجیشریف» که از دوستان نزدیک مرحوم رجبی بود را به زبان میآورد به یاد خاطرات مشترک این دو دوست قرآنی میافتم که از زبان استاد حاجیشریف نقل شده بود و استاد حاجیشریف بارها در خاطرات خود عنوان کرده بود در دوران نوجوانی خود دوستی داشت به نام «حسن رجبی» که صدای زیبایی هم داشت، یک شب از شبهای احیا بود که احمد حاجیشریف به همراه دوست خود به مسجدی در خیابان خراسان تهران که «فخرالدین حجازی» در آن مسجد، اجرای برنامه داشت رفتند و در ابتدای این جلسه یک آقایی تلاوت قرآن انجام داد و به قدری زیبا تلاوت کرد که آنها جذب تلاوت او شدند.
استاد حاجیشریف پیش از این بارها در جلسات متعدد به حضور خود و مرحوم حسن رجبی در مسجدی در خیابان خراسان تهران اشاره کرده بود و گفته بود «آن شب، جذب تلاوتی شدیم که توسط یکی از آقایان در مسجد انجام شد، پس از پایان جلسه به همراه حسن رجبی، پیش او رفتم و پرسیدم که «شما جلسه قرآن دارید؟ ما یک جلسه قرآن در محلهمان داریم اما هنوز قواعد را بلد نیستیم و فقط مقدمات و روخوانی ساده را بلدیم، میخواهیم اگر بشود به جلسه شما بیاییم و از شما یاد بگیریم». آن قاری قرآن که «عباس صالحی» نام داشت و کسی بود که بعد از انقلاب اسلامی دعاهای ماه رمضان با صدای زیبای او پخش میشد و هنوز هم پخش میشود، گفت: من جلسه قرآن ندارم، اما شما را به یک جلسه معرفی میکنم؛ مرحوم عباس صالحی ما را به جلسه قرآن «محمدتقی مروت» که از اساتید آن زمان بود، معرفی کرد».
همسر مرحوم رجبی در ادامه سخنان خود عنوان میکند: هرچند که فعالیتهای قرآنی آقای رجبی در دوران نوجوانی بیشتر شده بود اما زمانی که ازدواج کردیم فعالیتهای قرآنی ایشان جدیتر و رسمیتر شد و همسرم به همراه آقای حاجیشریف با جلسات قرآن استاد مروت آشنا شدند و از آن سالها به بعد دیگر استاد مروت را رها نکردند و تا زمان فوت با استاد مروت که هماکنون در کانادا هستند ارتباط داشتند.
همسر مرحوم رجبی در ادامه میگوید: در سالهای اول زندگی مشترکمان بودیم که آقای رجبی شرکت در مسابقات قرآن را آغاز کرد و پس از اینکه در مسابقات متعدد قرآنی حضور پیدا کرده و رتبههای اول را به دست آورد به مسابقات نهایی قرآن که آن سال در مشهد برگزار شد راه پیدا کرد؛ آقای رجبی تنها به مشهد سفر کرده بود اما آن سالها به این دلیل که مثل امروز تلفن نبود که با او تماس بگیرم خیلی نگران بودم و در نهایت با منزل آقای حاجیشریف تماس گرفتم و به ایشان گفتم که دلم خیلی شور میزند و میخواهم به مشهد بروم و آقای حاجیشریف که به همراه آقای حمید حاجیان دو بلیط برای مشهد گرفته بودند بلیطهای خود را به من دادند و خودشان در راهرو قطار ماندند و همگی به مشهد رفتیم.
وی در ادامه میگوید: همسرم زمانی که من و دختر سه سالهام را در مشهد دید خیلی تعجب کرد و پرسید شما چرا آمدید؟ که من گفتم شما به کار خودت برس ما هم اینجا در کنارت هستیم؛ در آن مسابقات شنیده بودم که میخواهد پارتیبازی شود و به این دلیل که نگران بودم حق آقای رجبی ضایع شود رو به حرم امام رضا(ع) شدم و گفتم «یا امام رضا(ع) شما غریبی ما هم اینجا غریبیم، حق را به حقدار برسان»؛ شب آخر مسابقات داوران وقتی آمادگی آقای رجبی را دیدند دیگر نتوانستند هیچ اشکالی بگیرند و ناحقی کنند و در نهایت آقای رجبی رتبه اول مسابقات قرآن را به دست آورد و بعد از آن نیز به مسابقات قرآن مالزی اعزام شد.
همسر مرحوم رجبی عنوان میکند: آقای رجبی علاوه بر اینکه صدای بسیار زیبا و دلنشینی داشت و صوت زیبای او زبانزد قرآنیان و دوستان و آشنایان بود در علم قرائت هم به سرعت رشد کرد و فکر نمیکنم کسی باشد که مانند ایشان در مدت زمان کوتاهی چنین رشدی داشته باشد. همسرم پس از موفقیت در مسابقات قرآن ایران در مسابقات قرآن مالزی هم شرکت کرد و رتبه اول آن مسابقات را نیز به دست آورد.
وی ادامه میدهد: قبل از اینکه آقای رجبی به مسابقات قرآن مالزی اعزام شود برای تلاوت قرآن در تلویزیون دعوت شده بود؛ تلویزیون از اساتید قرآن خواسته بود یک قاری خوب را معرفی کنند تا در ماه مبارک رمضان و وقت اذان مغرب و عشاء به تلاوت قرآن به صورت زنده در تلویزیونی بپردازد که جمعی از اساتید قرآن آقای رجبی را پیشنهاد کرده بودند و گفته بودند که استاد رجبی که در آن سال جوان بود صدای بسیار خوبی دارد و قرآن بدون غلط میخواند.
همسر مرحوم رجبی یادآور میشود: تلویزیون از استاد رجبی دعوت کرد تا هر روز قبل از اذان به تلاوت قرآن بپردازد که استاد هم قبول کرد و تلاوت ایشان هر روز قبل از اذان مغرب و عشاء پخش میشد تا اینکه یک روز خواهر استاد رجبی قصد سفر کربلا داشت و به این دلیل که امام خمینی(ره) آن زمان در کربلا حضور داشتند استاد رجبی به خواهرش گفت «رفتی کربلا نزد امام خمینی(ره) برو و از ایشان سؤال کن که تلاوت زنده بنده در تلویزیون طاغوت اشکال دارد یا ندارد» که خواهر ایشان نیز امام خمینی(ره) را در حرم امام حسین(ع) دیده بود و از ایشان سؤال کرده بود و امام(ره) نیز در پاسخ فرموده بودند: «اگر یک ربع هم از برنامه کفر در تلویزیون کم شود، یک ربع است به ایشان بگویید، کارشان را ادامه دهند».
همسر مرحوم رجبی عنوان میکند: آقای رجبی علاوه بر اینکه صوت بسیار زیبایی داشت با نظری که اهل بیت(ع) به او داشتند به مداحی هم روی آورد و به یکباره در بین جامعه مداحان نیز شناخته شد و مداحیهای ایشان در محافل مختلف در اواسط دهه 70 به اوج خود رسید و از آن پس در جلسات و محافل مختلف که در مساجد بزرگ برگزار میشد از ایشان دعوت میکردند تا جایی که مداحیهای ایشان هماکنون نیز در برخی از مساجد پخش میشود و مورد استفاده قرار میگیرد.
وی که در کلمه به کلمه و جمله به جمله سخنان خود از صدای زیبا و صوت خوش همسرش میگوید، اضافه میکند: هرچند که همسرم صوت بسیار زیبا و صدای به خصوصی داشت و به نظرم صدایش آسمانی بود اما فرزندانم با وجودی که در صحیحخوانی قرآن هیچ مشکلی ندارند اما صدای پدرشان را به ارث نبردهاند و استعداد زیادی در تلاوت زیبای قرآن ندارند؛ فقط پسر بزرگم زمانی که بچه بود تلاوت قرآن را انجام میداد که او هم به صورت تخصصی ادامه نداد.
همسر مرحوم رجبی با اندوهی در دل از غم فراق یار، افسوس میخورد و میگوید: خیلی زود رفت، ای کاش خدا او را از من نمیگرفت؛ زمانی که ایشان زنده بودند هر کدام از اقوام که از دنیا میرفت در وصیتنامه خود نوشته بود که حسنآقا باید بر سر مزار ما قرآن بخواند و حالا پس از گذشت پنج سال از درگذشت آقای رجبی، همه دوستان و اقوام عنوان میکنند «نشنیدیم صدای او را و نبود مانند او»
لیلا محمدی
روحش شاد و یادش گرامی