39 سازمان و نهاد دولتی و غیر دولتی، حوزوی و دانشگاهی دست به دست هم داده و سومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی را شکل دادند. این کنگره جمعه 8 آبان برگزار شد و امید است دستاوردهای آن در علوم انسانی رایج در کشور در نظر گرفته شود و یا با ورود صاحبنظران به نقد آن اقدام گردد.
ایده «علوم انسانی اسلام» تلاشی برای احیا علوم انسانی
بیشک، داشتن برنامهای برای حوزه علوم انسانی از ضروریات ایران امروز است. میتوان این فرضیه را گستردهتر کرد و گفت که این ضرورت جهان اسلام را نیز در بر میگیرد.
علوم انسانی متولد غرب است و در جهان غرب بالیده است. این علم پیشرفت زیادی داشته و هر سال مقالات زیادی در حوزه علوم انسانی تولید میشود، از سویی دیگر سیاستگذاری و تدابیر دولتهای غربی بسیار متاثر از نظریات علوم انسانی است.
غفلت از علوم انسانی در جهان اسلام باعث شده است که مسلمانان در این زمینه بیش از مولد بودن، استفادهکننده باشند. عدم تنظیم سیاست بر مدار علوم انسانی ناکارآمدی برخی از دولتهای اسلامی را در پی داشته است و باعث شده است درک ناروشنی از وضعیت حاکم وجود داشته باشد.
نگاهی به چکیده مقالات سومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی نشان از توجه برخی از اندیشمندان و نهادهای رسمی و غیررسمی به علوم انسانی است. این توجه فینفسه دارای ارزش است، زیرا علوم انسانی در انزوایی کامل به حیات خود ادامه میدهد و همه آن را علمی «حفظی» میدانند که باید افرادی به آن وارد شوند که از قدرت حافظهای قوی برای حفظیات داشته باشند. نفس بیان «علوم انسانی اسلامی» و کوشش در توجیه و اثبات و یا حتی انتقاد از آن، شکستن مردهریگ علوم انسانی در جهان اسلامی است و میتوان این ایده را تلاشی برای زنده کردن ایده علوم انسانی اسلامی دانست.
دقت در برگزاری یک همایش بینالمللی
امروزه بسیاری از همایش و کنگرهها با صفت بینالمللی توصیف میشود، اما مراد معمولا روشن نیست. استفاده از صفت بینالمللی در سومین کنگره علوم انسانی نیز از این دست است و مراد از بینالمللی بودن معلوم نیست و به نظر میرسد باید در این نحو استفاده دقت به کار رود.
ممکن است گفته شود مراد از بینالمللی بودن این همایش، مولفان آن باشند. در این صورت عدم آوردن چکیده مقالههای خارجی، کنگره را از صفتی که خود را با آن معرفی کرده است، محروم میکند، به عبارت سادهتر میتوان چنین جمعبندی کرد که «سومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی» بینالمللی نبود.
ممکن است برگزارکنندگان بگویند مقالات بینالمللی در بخشی قبل یا بعد از بخش اصلی برگزار شده است در این صورت باید گفت، همایش در واقع دو همایش بوده یکی به زبان محلی ایران، و دیگری به زبان جهانی و این خود آن را از وحدت و تشخص میاندازد.
یا ممکن است گفتهشود مراد از بینالمللی بودن این همایش مخاطبان جهانی آن باشند که از کل جهان برای شرکت در آن آمدهاند در این صورت باز میتوان پرسید، کدام مخاطبان بینالمللی در آن شرکت داشتهاند؟ آیا شرکت دانشجویان و طلابی خارجی که در قم، مشهد و یا تهران که در ایران زندگی میکنند، یک کنگره یا همایش را بینالمللی میکند؟
مساله دیگری که در استفاده از صفت پر طمطراق «بینالمللی» وجود دارد، هدف از استفاده آن است. آیا ما با استفاده از این صفت میخواهیم جهانی و بینالمللی بودن چیزی را بیان کنیم؟ آیا میخواهیم بگوییم جهانی مترصد شرکت در این کنگره بوده است و مساله از یک مسال بومی، ملی و محلی فراتر میرود، در این جا این سوال پیش میآید که اساسا آیا دغدغه این همایش دغدغهای ملی است یا فرا ملی و یا اینکه مراد از این صفت این است که جهانی باید بداند این کنگره چیست و یا به مخاطبان داخلی بگوییم، نگاه کنید که موضوع «علوم انسانی اسلامی»، چیزی بینالمللی است و مورد توجه جهانیان است.
ابهام در رویکرد پیشین به فلسفه و روششناسی «علوم انسانی اسلامی»
چکیده منتشره مقالات در این محور لزوما به معنای آن نیست که این چکیدهها تبدیل به مقاله شده است. سوال اصلی که در این محور پرسید این است که علوم انسانی اسلامی با چه رویکردی مورد بررسی قرار گرفته است؟ آیا علوم انسانی اسلامی امری پیشینی در نظر گرفته شده و نویسندگان چکیدههای مقالات پیش از وجود و یا با تعلیق وجود چیزی به نام علوم انسانی اسلامی، به تعریف، روششناسی و مبانی آن پرداختهاند و یا رویکرد پسینی بوده و علوم انسانی اسلامی در کنار علوم انسانی تحقق دارند و نویسندگان به بررسی تعریف، روششناسی و مبانی علوم انسانی موجود پرداختهاند. بدیهی است رویکرد دوم منوط به وجود چیزی به نام علوم انسانی اسلامی است که باید از علوم انسانی واقعی متمایز باشد.
عناوین 31 چکیده مقاله در محور روششناسی و فلسفه علوم انسانی اسلامی عبارتند از: «بررسی انتقادی مطالعات پسااستعماری و رویکردهای آن»، «نقد مبانی مکتب تفکیک از دیدگاه علامه مطهری(ره)»، «نقش تحقیق در تحول علوم انسانی»، «هندسه علوم از نگاه علمشناسی با تاکید بر «علوم انسانی اسلامی»»، «ارزیابی تطبیقی انگارههایی علم دینی برابر پاردایمهای علوم انسانی در نظام معرفتی پژوهش»، «مثلث منطق، روششناسی و نظریه پردازی در علوم انسانی»، «بازمهندسی فرهنگی لایههای معرفتشنای؛ قوه خیال»، «تاثیر زمینه اجتماعی بر معرفت از منظر حکمت متعالیه صدرایی»، «ارائه مدل روششناسی اسلامی با بهرهگیری از آیات قرآن»، «ابر تئوری کلمه در نگاه اسلامی تنها راه تبیین جامعهشناسی معرفت، در مواضع پارادایمی پژوهش از رهگذر تحولات هستیشناسی»، «معرفتشناسی و روششناسی؛ به سوی خلق نظریههای نوین»، «ماهیت علوم انسانی اسلامی از دیدگاه حضرت آیتالله مصباح»، «نقد و مقایسه روششناختی علم دینی و علم رایج»، «نقدی بر روش پژوهش انتقادی»، «ارائه مدل کاربردی تقد تئوری در حوزه علوم انسانی»، «اصول مطالعات تطبیقی با توجه به نظرات پیشوایان اسلام»، «معنای، مبنا و پیشینه طبقهبندی علوم در تمدن اسلامی و چگونگی دستیابی به طبقهبندی علوم سیاسی در تمدن نوین اسلامی»، «از حکمت عملی تا ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و بنیانگذاری فلسفی علوم انسانی-اسلامی»، «ملاحظات روششناختی در دانش اجتماعی مسلمین»، «حرکت جوهری به مقاله مبنای انسانشناختی علوم انسانی»، «ملاکهای اسلامیت نظریات علوم انسانی اجتماعی: معنایی از علوم انسانی اسلامی»، «هستیشناسی گزارهای نیست»، «قانون علت و معلوم و نقد آن»، «بررسی سازگاری یا ناسازگاری علوم انسانی اسلامی با نظامها و رویکردهای معرفتی موجود»، «بررسی امکان ارتباط با عقل قدسی در فلسفه مشاء، مبنای پارادایمی»، «علوم انسانی اسلامی در رویکرد تطبیقی با پارادایمهای رایج علوم انسانی»، «تاثیر گناه بر معرفت «ازدیدگاه قرآن و روایات معصومین(س)»، «نقدی بر علوم انسانی غرب در پرتو متدولوژی علوم انسانی»، «استقراء در نگاه فلاسفه مسلمان و نقد آن»، «زمینه یابی یک مدل بومی از تفکر انعکاسی در تدوین و تدریس علوم اسلامی در حوزه علمیه»، «مطالعه موردی حوزههای علمی قم، ساخت و ادراک مفاهیم در علوم انسانی».
نگارنده به بررسی چند چکیده پرداخته است تا به رصد رویکرد پیشینی و پسینی به علوم انسانی در این همایش بپردازد. در چکیده «ارائه مدل روششناسی اسلامی با بهرهگیری از آیات قرآن» نوشته حسینعلی رمضانی با نقد روششناسی غربی روششناسی دیگری پیشنهاد شده است. وی بر آن بوده است تا مدلی جامع در حوزه روشی با بهرهگیری از آیات قرآن ارائه دهد. از این رو در این چکیده مقاله، علوم انسانی اسلامی امری پیشینی در نظر گرفته شده و در خصوص علوم انسانی موجود چیزی بیان نشده است.
در چکیده مقاله «ابر تئوری کلمه در نگاه اسلامی» تنها را تبیین جامعه شناسی معرفت، نگارنده بر آن است تا با رجوع تهذیبی و رویکرد تحلیلی به مادبه الهی به ابزار عقل و دل، ضمن تبیین تئوری برتر اسلام در حوزه معرف شناسی با محوریت آیات قرآنی به ارائه توجیهات عقلی در راستای انسجامبخشی داخلی نظریه و بینالاذهانی کردن آن به فروکاستن آیات تا عرصه مفاهیم و مدل اقدام نماید. در این جا نیز که نویسنده آن چکیده قبلی را نیز نوشته است، به بیان ساده قرار است مدلی قرآنی ارائه شود و این کار قرار است با مراجعه به آیات قرآن و آن هم با «ابزار عقل و دل» صورت گیرد. صرف نظر از این که چنین مدلی قرآنی با ابزاری غیر قرآنی (ابزار عقل و دل) صورت میگیرد. رویکرد پیشینی است، یعنی آقای رمضانی چنین کاری را میخواهد انجام دهد و چنین چیزی یعنی مدل جامع قرآنی وجود ندارد.
آخرین چکیدهای که در این بخش بررسی میشود، ماهیت علوم انسانی اسلامی از دیدگاه حضرت آیتالله مصباح است. در این مقاله نیز تعریفی از علوم انسانی اسلامی ارائه شده است و سپس برخی از مصادیق علم، علوم انسانی اسلامی علومی دانسته شدهاند که در راستای هدف دین، هدفشان سعادت و شقاوت انسان است. در میان علوم، موضوع علوم انسانی، بررسی کنشهای ارادی و آگاهانه انسانی و احکام، آثار و پیامدهای آن است، مانند علم اخلاق و یا حقوق. رویکرد در این تحقیق نیز قرار بوده است که پیشینی باشد به این معنا بسیاری از علوم مانند فلسفه، روانشناسی، منطق و ... از دایره شمول خارج میشود مگر آنکه کنش را آنقدر وسیع در نظر بگیریم که نظر را نیز شامل شود.
مقالاتی که در بخش روششناسی و فلسفه علوم انسانی اسلامی مطرح شدهاند بیشتر ناظر بر علمی هستند که باید به وجود بیاید، اما سوال اینجاست که آیا فلسفه و روششناسی یک علم پیش از آن به وجود میآید و یا با نگاهی پسینی باید به علم موجود استنتاج میشود به بیان دیگر اگر روششناسی و فلسفه ناظر بر علوم انسانی اسلامی از جنس معرفت ثانویه و دست دوم است باید پسینی باشد و نمیتواند پیش از آن قرار گیرد.
رابطه فلسفه علم (اعم از اسلامی و غیر اسلامی) میتواند مانند رابطه اخلاق و فلسفه اخلاق باشد، «به نظر می رسد که فلسفه اخلاق، عنوان دیگری برای «فرا اخلاق» باشد و اخلاق توصیفی و هنجاری را شامل نشود; زیرا فلسفه اخلاق در واقع به بحث و بررسی درباره مبانی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد . . . به عبارت دیگر چون موضوع فلسفه اخلاق، علم اخلاق و مسایل مورد بحث در اخلاق هنجاری است; لذا نمی توان بررسی مسایل اخلاق هنجاری را نیز از جمله مسایل علم اخلاق دانست». از این رو ما باید گزارههایی در علوم انسانی اسلامی را داشته باشیم تا پس از آن بتوانیم به تحلیل فلسفی و روششناختی آن بپردازیم و رویکرد پیشینی در این حوزه نمیتواند راهگشا باشد.
میثم قهوهچیان