به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین علی عماد عصر امروز 30 آبان ماه در نشست علمی وحدت حوزه و دانشگاه در دانشگاه قم با اشاره به تاریخچه وحدت حوزه و دانشگاه گفت: یکی از مسایل منفی در محافل علمی مشکلی است که در گذشته بین متفکران حوزه و دانشگاه وجود داشته است.
وی افزود: در گذشته این دو گروه انس خاصی با هم نداشتند و سعی میکردند که با متهم کردن یکدیگر به مسایل خاص، خود را پیروز این جدل بدانند ولی این نیز به این آن معنی نبود که آنها همیشه با هم در تضاد بودند بلکه افرادی نیز در این بین بودند که سعی داشتند به یک فهم مشترک از هم برسند.
معاون آموزش حوزه بیان کرد: این جریان تا دهه 30 ادامه پیدا کرد که جمعی از حوزویان وارد فضای دانشگاهی شدند و برخی دانشگاهیان نیز با علوم حوزوی آشنا شدند و سپس در سالهای نزدیک به این انقلاب این رفت و آمدها بیشتر شد.
وی گفت: افرادی از جمله شهید مطهری و شهید مفتح و یا امام راحل که ایده پردازان این وحدت بودند نیز هیچگاه بیان نمیکردند که تمام اجزای حوزه و دانشگاه باید مثل هم و یا در هم هضم شوند و اختلافات سیستمی در این دو نهاد مد نظر بوده است.
وی خاطرنشان کرد: این دو سعی کردند که به انحای مختلف به خصوص پس از انقلاب به یکدیگر نزدیک شوند ولی این نزدیکی قطعا جریانی تک ساحتی نخواهد بود و قطعا این پیوند باید از لایههای مختلفی برخوردار باشد.
وی اظهارکرد: علم تجربی و شریعت بر این باور هستند که هر کدام از پدیدههای امروزی مسئله مجموعه نهاد دانش است و باید همه اضلاع این نهاد با هم در نظر گرفته شود و هیچگاه نگاه تک بعدی به آن نشود.
وی گفت: وحدت حوزه و دانشگاه از این جهت بود که نظام اسلامی و جامعه اسلامی با درک جدیدی از هم بتوانند مسایل مهم جامعه را حل کنند؛ این همکاری در اضلاع دیگر می توانست در مسئله دانش و فناوری و فرهنگ، نیز ادامه یابد.
معاون پژوهش حوزه بیان کرد: عرصه علوم انسانی و علوم الهی و علوم اجتماعی و علوم پایه هر کدام برای خود یک مسیری را طی میکنند که باید این عرصهها را در شکل اصلی خود دید و با هم افزایی بین نهادی بر رشد و توسعه آنها همت گماشت.
وی گفت: بازخوانی فرایندهای حاکم بر جریان دانش و فرهنگ کشور از مهمترین این مباحث است و ذی نفعهای این جریان باید ظرفیتهای خود را اعلام و این وحدت را سامان دهند.
این استاد حوزه بیان کرد: در تمام فرایندهای موثر بر جریان تولید دانش باید این عناصر در کنار هم حرکت کنند تا به تولید و نشر و کاربست علمی برسیم.
امام خمینی به دنبال روزآمد کردن فقه بود
همچنین حجتالاسلام والمسلمین دکتر تقی زاده داوری، دانشیار دانشگاه قم اظهارکرد: دارالفنون به عنوان اولین مدرسه کلاسیک در ایران شکل گرفت و فارغ التحصیلان آن اولین افراد باسوادی در ایران بودند که علم تولید شده در این مدرسه را با حوزه مقایسه و حوزه را ناکارآمد جلوه دادند.
وی گفت: این دو جریان تا پیش از انقلاب تعارضات جدی با هم داشتند البته در هر دورهای سعی شد که به نحوی این دو جریان با هم نزدیک شده و یک جنس رفتارهای جدید را شکل دهند.
وی خاطرنشان کرد: این جریان با ظهور دکتر شریعی و بنای تفکر وی مبتی بر ناکارآمد بودن سازمان علمی روحانیت برای پاسخگویی به مسایل جدید و همچنین بیان مسئله پروتستانیسم اسلامی، جدی شد و این تعارضات به یک چالش بزرگ تبدیل شد.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: این مسایل به امام منتقل شد ولی امام به لحاظ مصحلت انقلاب از ورود جدی به این مسئله در آن شرایط خودداری کردند و سعی کردند که جریان انقلاب را درگیر چالشهای این چنینی نکنند ولی پس از شهادت دکتر مفتح به شکل جدی تئوری وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح کردند.
وی گفت: نباید از حق گذشت که به رغم برگزاری جلسات فراوان در این زمینه هنوز فعالیت هماهنگی بین حوزه و دانشگاه به مرحله اجرا نرسیده است؛ البته در این بین مشکلاتی نیز وجود دارد که نخستین عامل آن تفاوت این دو عرصه علمی است.
دانشیار دانشگاه قم گفت: کار دانش مدرن، توصیف از واقعیات و کار شرع و علم دینی، تفسیر متون مقدس است به طور کلی علم تجربی چیزی به نام تقدس را قبول ندارد و اگر به تحلیل آن نیز بپردازد، در حدی است که بگوید که مثلا فلان عنصر برای فلان ملت مقدس به شمار میرود.
حوزه فقه اجتماعی قوی ندارد
وی گفت: یکی از مشکلات حوزه برای کار کردن در این عرصه آن است که هنوز حکمت عملی آن به روز نشده است و فقه اجتماعی قوی در این زمینه ندارد.
وی خاطرنشان کرد: الهیات که شامل کلام و حدیث و فقه و اخلاق است نیز هنوز در حوزه ما به روز نشده است در حالی که امام راحل سعی کردند که فقه ما را به روز کنند و تمام تلاش خود را نیز به کار گرفتند.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهارکرد: بحث زمان و مکان و مسایل احکام ثانویه که از سوی امام راحل مطرح کردند در این زمینه نقش آفرینی کرده و مشکلات بسیاری را نیز حل کردند ولی این مسئله باید ادامه یابد.
وی گفت: این دو عرصه علمی باید محدودیتهای خود را برطرف کرده و به سمت حل مشکلات امروز جامعه با یک روش هماهنگ بروند؛ چفت و بست شدن این دو نهاد در این زمینه بسیار مهم است.
مهمترین لازمه وحدت حوزه و دانشگاه ایجاد وحدت در بینش است
محمد فنایی اشکوری، با اشاره به تعارضات و ارتباطات حوزه و دانشگاه گفت: اینکه گفته می شود این دو نهاد از ابتدا با هم مشکل داشتند گرچه صحیح است ولی چندان دقیق نیست زیرا بسیاری از ارکان دانشگاهی جدید در ایران را حوزویان یا آشنایان با حوزه تشکیل میدادند.
مدرس دانشگاه بیان کرد: امام بر عکس کسانی که سعی داشتند بین حوزه و دانشگاه ارتباط ایجاد کنند بر این مسئله قائل بودند که حوزه و دانشگاه باید با هم وحدت داشته باشند.
وی گفت: وحدت حوزه ودانشگاه برای نظام ما یک اصل است و اصلا معنی ندارد که نظام اسلامی بدون فرض وحدت بین حوزه و دانشگاه تصور شود؛ این وحدت در مسیحیت ایجاد نشده است و با اینکه کلیسا سعی کرد که دانشگاهی در درون خود ایجاد کند ولی هیچ ارتباطی بین مسیحیت و دانشگاه وجود ندارد.
وی اظهارکرد: غیر از ایران در کشورهای دیگر اسلامی نیز سعی که این پیوند ایجاد شود ولی بیشتر این تلاشها، منجر به یک سری مسایل روبنایی و صوری شد که ملغمهای بوجود آمد که نه علمی بود و نه دینی.
این مدرس فلسفه دانشگاه بیان کرد: وحدت حوزه و دانشگاه، لوازمی احتیاج دارد که نخستین و شاید مهمترین این احتیاجات، وحدت و پیوند در نوع بینش است؛ اگر بینش و باور و ارزشها مشترک نباشد نتیجهای حاصل نخواهد شد.
وی گفت: وحدت در بنیانها و نظام ارزشی و اشتراک در باورها از مهمترین عناصری است که می تواند این وحدت را شکل دهد؛ در حقیقت وحدت در بینش و بنیانهای ارزشی باید به شکلی باشد که نه اینکه ادو نهاد به شکل واحد فکر کنند بلکه با مبانی علمی خود مسیر واحدی دنبال کنند.
استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: دومین مسئلهای که این دو نهاد باید به آن توجه کنند، ایجاد اشتراک در نظام تعلیم و تربیت است؛ در این زمینه باید نظام مشترکی در چارچوبهای کلان در اصول تعلیم و تربیت ایجاد شود.
وی با ذکر این مطلب که با تعریف تعلیم و تربیت اسلامی که کارآمد و کارگشا است میتوانیم این اشتراک را ایجاد کنیم گفت: اسلامی سازی علوم و امروزی کردن علوم دینی و دینی کردن علوم امروزی از دیگر لوازم این مسئله است.
فنایی اشکوری بیان کرد: این اسلامی سازی نیز باید به شکلی انجام شود که حداقل این علوم با علوم دینی ناسازگار و متعارض نباشد.
وی گفت: قرآن ما را امر به تدبر در خلقت خداوند در انسان و موجودات و ارض و سما میکند؛ هیچگاه مدعی قرآن این نیست که انسان تمام فرمولهای فیزیک و شیمی و رایانه را از آیات بگیرد بلکه قرآن استراتژی اصلی را در نگاه به خلقت موجودات به ما داده است.
وی خاطرنشان کرد: انسان موجودی تک بعدی نیست که خود را در علوم تجربی خلاصه کند بلکه انسان دارای قوای شهودی و ادراکی است که او را به خلیفه خدا مبدل کرده است و خداوند نیز ما را امر به تفکر این جهات کرده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: خداوند ما را به شناخت انسان و موجودات و ارض و سما از این جهت امر نمیکند که صرفا به آنها توجه کنیم بلکه از این جهت است که از جانب خلقت بودن آنها، این اجزاء را تجزیه و تحلیل کنیم و مشکلات خود را رفع کنیم.