کد خبر: 3456811
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۱
علیرضا کاوند مطرح کرد:

9 آسیب‌ طرح تحول در رشته علوم قرآن و حدیث

گروه دانشگاه: نگاه هدفمند به گرایش‌ها، استفاده از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و ... از مهم‌ترین مواردی بود که علیرضا کاوند، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن در آسیب‌شناسی طرح تحول در رشته علوم قرآن و حدیث به آن‌ها اشاره کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، طرح تحول در رشته‌ علوم قرآن و حدیث، چندی است که در مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش‌های قرآنی کشور پیگیری می‌شود و قرار است از سال تحصیلی آینده اجرایی شود. در همین رابطه، پای صحبت‌های علیرضا کاوند، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم نشستیم تا این طرح را از زوایایی دیگر ببینیم. مشروح این گفت‌وگو را بخوانید:

بخش اول مصاحبه شامل نکات مثبت طرح را اینجا ببینید.

ایکنا: این طرح چه آسیب‌هایی می‌تواند داشته باشد؟

نکات منفی را به‌صورت اصلاح، پیشنهاد و یا مواردی که مبهم بوده به ترتیب بیان می‌کنم.

تعداد مراکز دخیل

اولین موردی که می‌توان به‌عنوان نکته قابل اصلاح و ارزیابی مجدد مطرح کرد این است که به نظر می‌رسد تعداد مراکزی که در این کار دخیل هستند باید بیشتر از تعدادی که الان هست باشد؛ چرا که دانشگاه‌هایی داریم که هم‌عرض 15 مجموعه‌ای که در این طرح همکاری می‌کنند هستند و آن‌ها هم می‌توانند در کنار آن مجموعه کمک شایانی را به بحث سرفصل‌ها داشته باشند.

در حال حاضر دانشگا‌ه‌ها و پژوهشگاه‌هایی که به طرح تحول کمک کرده‌اند دانشگاه‌های تهران، پردیس قم، اصفهان، امام صادق(ع)، قرآن و حدیث، شهید بهشتی، قم و صدا و سیما، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مؤسسات امام صادق(ع) و امام خمینی(ره) و دو ارگان معاونت برنامه‌ریزی و مطالعات راهبردی شورای توسعه و نیز دفتر برنامه‌ریزی آموزشی وزارت علوم هستند؛ ولی ما مراکز دانشگاهی ای مثل دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشگاه آیت‌الله بروجردی و دانشگاه‌هایی که شاید قدمت برخی از آن‌ها بیش از 10 سال هم نباشد اما اساتید توانمندی دارند و می‌توانند به این طرح کمک کنند، کم نداریم. شاید به‌صورت مکتوب می‌توانستند مطالبی را از دانشگاه‌های دیگر جمع‌آوری کنند و آن‌ها را هم به سمع و نظر کمیته تلفیق و کمیته بازنگری در سرفصل‌ها برسانند؛ اساتید باسابقه‌ای که در مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی حضور دارند لزوما تمام نقاط ضعف و قوت این رشته را نمی‌دانند بلکه قدر متیقن این است که اکثر این نقاط ضعف و قوت را می‌دانند نه همه آنها را؛ بنابراین برخی از دانشگاه‌ها و اساتیدی که در آن دانشگاه‌ها حضور دارند نکاتی را می‌توانند متذکر شوند که در دانشگاه‌های دیگر حتی توسط اساتید باسابقه ممکن است مطرح نشود و در واقع به ذهن آنها نرسیده باشد؛ شاید در این جا اندکی به دیگر مجموعه‌های دانشگاهی کم‌توجهی شده است. پیشنهاد می‌کنم چند دانشگاه دیگر حداقل 10 دانشگاه معروف دیگر به فهرست دانشگاه‌ها اضافه شود و در طرح تحول رشته علوم قرآن و حدیث نظر آن‌ها نیز اخذ شود.

استفاده از نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی

مورد دوم اینکه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در مقاطع دکتری و ارشد می‌توانند کمک‌های شایانی را در بهبود طرح تحول رشته علوم قرآن و حدیث انجام دهند، چراکه به‌صورت ویژه با مشکلاتی که در این رشته است و نیز با حوزه مطالعاتی این رشته به طور مستقیم مواجه هستند؛ چون مطالعه، تحقیق و تحصیل می‌کنند و در کنار اساتید ادامه مسیر می‌دهند. فکر می‌کنم باید از دیدگاه، تفکرات و ایده‌های دانشجویان کارشناسی ارشد و به ویژه دکتری نیز استفاده شود؛ ظاهراً به این مسئله اشاره نشده، شاید هم بوده و بنده مطلع نیستم.

با توجه به اینکه طرح در مورد تحول در رشته علوم قرآن و حدیث است و دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم نیز تنها دانشگاه تخصصی رشته علوم قرآن در کشور ماست، متاسفانه از این دانشگاه اسمی به میان نیامده است. خوب است نظرات اساتید و دانشجویان این مجموعه آکادمیک نیز گرفته شود و جلساتی با مسئولان دانشگاه برگزار شود.
رشته‌های تعیین‌شده، بیشتر ناظر به دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم هست؛ چهار رشته از شش رشته شامل «مطالعات قرآن‌، آموزش قرآن، تربیت مربی قرآنی کودک و تلاوت و هنرهای قرآنی» می‌تواند مربوط به دانشگاه علوم و معارف قرآن باشد؛‌ حتی بحث فرهنگ و رسانه هم اگر ناظر به مبانی قرآنی و وحیانی رسانه باشد، آن هم، رشته پنجمی است که دانشگاه علوم و معارف می‌تواند به‌صورتی خاص، نظراتی را در مورد آن ارائه بدهد.

مورد چهارم به‌روزرسانی سرفصل‌هاست که مسئله بسیار مهّمی است اما معمولاً به آن کم‌توجهی می‌شود و منابع روز مورد توجه قرار نمی‌گیرد. به نظرم هر سال باید بررسی شود که منبع اصلی یک درس و منابع فرعی آن چه چیزی‌هایی باشد؛ البته خود سرفصل‌ها هر پنج سال می‌تواند تغییر پیدا کند به این دلیل که هر ساله شاهد ظهور کتاب‌های قوی‌تری هستیم. فکر می‌کنم باید هر پنج سال نیز یک بازنگری روی اصل سرفصل‌ها داشته باشیم و از سوی دیگر هر ساله نسبت به منابع اصلی و فرعی که در رشته ما مورد استفاده قرار می‌گیرد تجدیدنظر کنیم، زیرا ممکن است کتاب‌های بهتری نوشته شده باشد و بتواند جایگزین کتاب‌های گذشته شود و اگر بخواهیم هر پنج سال یک بار بازنگری کنیم مطمئناً در این پنج سال کتاب‌های خوبی نیز به‌عنوان منبع آن رشته نیز نوشته می‌شود و از این رو، به نظر می‌آید می‌توانند هر پنج سال سرفصل‌ها را دوباره بررسی کنند؛ اما منابعی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، بهتر است هر سال یا حداکثر هر دو سال یک بار بررسی شوند.

مورد پنجم، ابهام درباره 25 واحد انتخابی است؛ این مساله، مطرح شده که از 137 واحد کارشناسی، 12 واحد عمومی، 100 واحد مشترک و 25 واحد اختیاری است که در مجموع 137 واحد می‌شود. گفته شده که 25 واحد انتخابی به انتخاب دانشجو است؛ ابهام و سؤالی که برای من ایجاد شده این است که اگر ابتدای کار به طور مثال دانشجو وارد رشته فرهنگ و رسانه شود و 25 واحد اختیاری داشته باشد، آیا این دروس، همان دروس تخصصی فرهنگ و رسانه است یا دروس دیگری مد نظر است؟ چون 12 واحد عمومی و 100 واحد مشترک، بین شش گرایش مشترک است، اما ظاهراً واحدهای اختیاری، باید همان واحدهای تخصصی باشند، در غیر این صورت اگر به‌طور مثال من مطالعات قرآن، آموزش قرآن یا فرهنگ و رسانه می‌خوانم 12 واحد عمومی و 100 واحد هم مشترک باشد، پس واحدهای تخصصی چه می‌شود؟ البته این واحدها غیر از واحدهای تخصصی مقطع کارشناسی ارشد است. برای من این سؤال وجود دارد که واحدهای تخصصی مثلاً رشته فرهنگ و رسانه در مقطع کارشناسی جزء واحدهای مشترک حساب شده یا جزء واحدهای اختیاری؟ آیا 25 واحد اختیاری، جزء دروس تخصصی فرهنگ و رسانه است یا نه؟ اگر همان دروس تخصصی فرهنگ و رسانه است پس وقتی دانشجو ملزم به گذراندن آنهاست، پس اختیاری بودن به چه معناست؟ مگر اینکه به اعتبار انتخاب رشته اولیه در دفترچه انتخاب رشته 25 واحد را انتخاب کند که این هم منطقی نیست چون واحدهای درسی اصلاً در دفترچه نمی‌آید و صرفاً عناوین رشته‌ها و گرایش‌ها می‌آید، به همین خاطر مشخص نیست که 25 واحد اختیاری دقیقاً چه چیزیست؟ این ابهام همچنان برای من وجود دارد.

نگاه هدفمند به گرایش‌ها

موردی که به‌عنوان مورد ششم می‌‌توان لحاظ کرد اینکه به برخی گرایش‌ها نگاه ابزاری شده است. معتقدم در طرح تحول، نگاهشان به این گرایش‌ها هدفمند بوده، یعنی به هدف گرایش‌ها توجه شده نه اینکه فقط به‌عنوان یک ابزار به آن‌ها پرداخته شود. اما در دو گرایش مطالعات قرآن و مطالعات حدیث برای من ابهام وجود دارد که مثلاً گرایش مطالعات قرآن نسبت به گرایش آموزش قرآن، عام و خاص مطلق است یا عام و خاص من وجه؟

سؤال من این است که آیا مطالعات قرآن زمینه‌ای برای رسیدن به روش آموزش قرآن نیست؟ آیا آموزش قرآن نمی‌تواند زمینه برخی از مطالعات قرآنی باشد؟ آیا تربیت مربی قرآنی کودک نمی‌تواند بخشی از مطالعات حوزه قرآن باشد؟ شاید چون سرفصل‌ها و دروس، هنوز ابلاغ رسمی نشده برای دو گرایش مطالعات قرآن و مطالعات حدیث تا حدی ابهام وجود دارد که نسبتشان با آموزش قرآن، تربیت مربی قرآن کودک، تلاوت و هنرهای قرآنی و فرهنگ و رسانه چیست؟ آیا صرفاً مطالعات قرآن و حدیث، به‌صورت کلی است؟ یا مورد دیگری مد نظر است؟ اما نسبت به برخی از گرایش‌ها، نگاه هدفمند شده است مثل همان آموزش قرآن، تربیت مربی قرآنی کودک، تلاوت و هنرهای قرآنی و فرهنگ و رسانه.

مورد هفتم اینکه گرایش آموزش قرآن که در عرض گرایش‌های دیگر لحاظ شده، با گرایش تلاوت و هنرهای قرآنی از حیث محتوا، تشابه و اشتراک عنوان دارد، به نظرم تا زمان ابلاغ رسمی سرفصل‌ها، این ابهام مرتفع نمی‌شود، چراکه اگر منظور از آموزش قرآن، آموزش مفاهیم قرآن باشد یک معنا دارد و اگر آموزش الفاظ و قرائت قرآن باشد، مشابه تلاوت و هنرهای قرآنی می‌شود. ظاهراً منظور، آموزش معارف قرآن یعنی نحوه تدریس قرآن است. شاید عناوین این گرایش‌‌ها هم پیشنهادی باشد چون همکاران آن مرکز مطرح کرده‌اند که این شش گرایش، عناوین پیشنهادی آن‌هاست و شاید این عناوین تغییر کند. فکر می‌کنم آموزش معارف قرآن و نحوه تدریس معارف قرآن مد نظر بوده است. این ابهام باید برطرف شود و هر چه زودتر حل شود، بیشتر به رسانه‌ها کمک می‌کند که این موضوعات را بررسی کنند.

عدم هماهنگی و پیوستگی بین برنامه‌های وزارت علوم و سازمان سنجش نکته هشتم است. این مشکل مبنایی همیشه بوده؛ چرا که وزارت علوم همیشه می‌خواسته کارها را با طمأنینه، آرامش و دقت نظر انجام دهد و گزارش‌ها صحیح باشد، اما متأسفانه سازمان سنجش به خاطر ماهیت خاص و زمان‌بندی خاصی که دارد، مجبور است هر سال با نزدیک شدن به زمان ثبت نام آزمون کارشناسی، ارشد و دکتری دولتی و دیگر مراکز، صریحاً رشته‌ها و مراکز مد نظر و کد رشته‌ها را اعلام کنند؛ این فرصت طبیعتاً از وزارت علوم گرفته می‌شود و این هماهنگی همیشه، مشکل و معضلی در مسیر هماهنگی وزارت با سازمان سنجش بوده است؛ شاید هم بحث حذف کنکور از مقطع کارشناسی، مهم‌ترین مسئله‌ای باشد که هنوز روی آن فکر نهایی نشده و مورد اتفاق نظر نیست؛ هر سال، نزدیک کنکور دوباره مطرح می‌کنند که نباید کنکور حذف شود. به نسبت ممکن است معدل را در آن دخیل کنند یا نکنند؛ بنابراین این عدم هماهنگی بین وزارت علوم و سازمان سنجش شاید کار کارگروه تحول وزارت علوم و کمیته تحول در رشته قرآن و حدیث را دچار مشکل بیشتری کند. دکتر خوش‌منش بیان کرده اند که ما سعی کرده‌ایم این تعامل برقرار باشد و سریع‌تر گرایش‌ها تدوین و سرفصل‌ها مشخص شود و وزارت علوم به سازمان سنجش اعلام کند؛ در صورتی که در حال حاضر، سازمان سنجش برنامه‌اش را انجام داده و احتمالاً می‌خواهد برای آزمون کارشناسی ارشد یا کارشناسی، اطلاع‌رسانی کند و به همین خاطر این مشکل وجود دارد؛ شاید این مشکل عدم هماهنگی، به راحتی حل نشود.

مورد نهم این است که دکتر خوش‌منش گفته‌اند که وزارت علوم مسئولیتی نسبت به نوشتن سرفصل ندارد و این کار کم کم به بدنه دانشگاه‌ها منتقل می‌شود، اما به نظر من هر چند وزارت علوم مسئول نوشتن سرفصل نیست ولی مسئولیت مدیریت گروه‌های علمی را که کار نگارش و تدوین سرفصل‌ها را انجام می‌دهند، می‌تواند داشته باشد.
قاعدتا نمی‌توانیم بگوییم کار نگارش و تدوین سرفصل‌ها از بدنه وزارت علوم به بدنه دانشگاه‌ها منتقل شود و اگر ‌بخواهد کاملاً به بدنه دانشگاه‌ها منتقل شود، مدیریت و نظارت بر ‌آن، کار مشکلی خواهد بود؛ بنابراین به نظر می‌رسد وزارت علوم با توجه به ماهیت اجرایی‌اش هر چند ممکن است نتواند کاملاً کارهای علمی را خودش به طور مستقل انجام دهد اما با واسپاری به دانشگاها و مدیریت جلساتی که در خود وزارت تشکیل می‌شود می‌تواند سرفصل‌ها را به سامان بهتری برساند؛ این مسئله، مسئله مهّمی است. نباید انتظار داشت که وزارت علوم به کلی حذف شود و در طولانی‌مدت، دانشگاه‌ها مسئول نوشتن سرفصل‌ و یا انتخاب دروس و منابع شوند.

از سوی دیگر فرض کنید به طور مثال با سفارش به دانشگاه‌ها، دانشگاه تهران مسئول نوشتن سرفصل‌های رشته خاصی شود؛ در اینجا ممکن است دانشگاه تهران فقط به اساتید خود اکتفا کند، حال آنکه اگر سرفصل‌ها زیر نظر وزارت تدوین شود، دانشگاه‌ها به نوعی مدیریت شده‌اند، حتی بازنگری پنج‌ساله هم بهتر است اینگونه باشد و کاملاً از بدنه وزارت به بدنه دانشگاه‌ها منتقل نشود تا این مشکل ایجاد نشود.

البته کار علمی را طبیعتاً از دانشگاه‌ انتظار داریم نه وزارت علوم؛ چون وزارت علوم ماهیت اجرایی‌تری نسبت به دانشگاه دارد و دانشگاه هم ماهیت علمی‌تری نسبت به وزارت علوم.

به نظر می‌آید طرح تحول در رشته علوم قرآن و حدیث باید با مدیریت خود وزارت علوم و بازنگری سرفصل‌ها نهایتاً زیر نظر وزارت علوم باید باشد؛ اما طبق واقعیت جامعه و جامعه دانشگاهی به نظر می‌رسد تدوین سرفصل‌ها باید از ابتدای امر زیر نظر وزارت علوم باشد نه اینکه وزارت علوم تائید نهایی کند و به سرفصل‌ها مهر بزند.
مورد دهم اینکه برخی از مسائلی که در جامعه داریم، مثل پاسخگویی به شبهات در حوزه علوم دینی، چندان در رشته‌های مقطع کارشناسی لحاظ نشده،‌ شاید در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری مد نظرشان بوده است؛ اما حداقل در مقطع کارشناسی هم با توجه به اینکه گفته‌ شده که ما می‌توانیم رشته تربیت مربی قرآن کودک یا فرهنگ و رسانه را داشته باشیم و دانشجویی تربیت کنیم که کارگردان قرآنی، فیلم‌ساز قرآنی و تهیه‌کننده قرآنی باشد، پس می‌توانند در حوزه علوم روز هم این کار را انجام بدهند؛ یعنی در مقطع کارشناسی، گرایش‌های قرآن و علوم روز، قرآن و جامعه‌شناسی، قرآن و روانشناسی، به‌عنوان یکسری از علومی باشد که می‌تواند در واقع به‌عنوان گرایش مطرح شود و یک گرایش را ایجاد کند که هم‌عرض تربیت مربی قرآن کودک و فرهنگ و رسانه باشد؛ بنابراین شاید آن شش رشته‌ای که مطرح شده، خوب باشد، منتهی در حال حاضر نیازهایی مثل جامعه‌شناسی و روانشناسی هم داریم که می‌توانسته در کنار فرهنگ و رسانه به‌عنوان یک گرایش تدوین شود، مثل رشته قرآن و علوم روز، قرآن و جامعه‌شناسی، قرآن و روانشناسی و مسائلی از این دست. به نوعی بحث پاسخ به شبهات در این گرایش‌ها نیامده، شاید مد نظرشان در مقطع ارشد بوده باشد، اما شاید گرایشی به اسم قرآن و پاسخگویی به شبهات در مقطع کارشناسی یا حتی مقطع ارشد بتوانند راه‌اندازی کنند.

در مجموع این‌ها مواردی بود که به‌عنوان پیشنهاد، نقد، سؤال و ابهامی که برای من ایجاد شده، مطرح کردم.

ایکنا: آیا این شش گرایش پاسخ‌گوی سلیقه‌های مختلف خواهد بود؟

دانشگا‌هایی که قرار است این رشته‌ها را از سال آینده داشته باشند، قبل از اقدام به این کار، تبلیغات داشته باشند؛ غیر از وزارت علوم و سازمان سنجش، خود دانشگا‌ها در دفترچه‌‌ها و بروشورهایی که منتشر می‌کنند اطلاع‌رسانی کنند و بدین وسیله دانشجویان به سمتی خواهند رفت که از آینده این رشته مطلع شوند، زمینه کاری، رسالت فرهنگی‌ و شغلی که در آینده خواهند داشت را می‌شناسند و برای دانشجویان، شناختی جامع حاصل می‌شود.

این شش گرایش، نکات بسیار خوبی دارد و به‌ویژه در فرهنگ و رسانه، هنرهای قرآنی و تربیت مربی قرآنی کودک، توجه خاص به علایق و سلایق و نیازسنجی‌های جامعه شده است؛ شاید در مورد مطالعات قرآن و حدیث هنوز ابهام در ذهن باشد که چرا این دو رشته به‌عنوان رشته‌های هم‌عرض این چهار رشته طراحی شده، اما چون سرفصل‌ها مشخص نیست و ابلاغ نشده نمی‌توانم نظری در مورد این دو مورد اول بدهم ولی در مورد آن چهار گرایش دیگر می‌توان گفت که حداقل ناظر به خواسته‌های به حق جامعه دینی کشورمان است؛ چون مردم گاهی مطالبه دارند که اگر می‌خواهند فرزندشان را به مهد بفرستند به مهدهای قرآنی بفرستند و اگر می‌‌خواهند هنری را فرا بگیریند هنر قرآنی فرا بگیرند و ...؛ بنابراین شش گرایش ناظر به علائق افراد است و با توانمندی‌هایی که در مقطع دبیرستان و راهنمایی به دست می‌آورند وارد گرایش‌ها می‌شوند.
گرایش‌ها با نگاه منطقی، 60- 70 درصد و با نگاه خوش‌بینانه، 80- 90 درصد ناظر به سلایق و علایق مخاطبان قرآنی است، ولی کامل نیست و جای کار بیشتری دارد. پیشنهاد می‌کنم رشته‌های دیگری مانند روانشناسی و جامعه‌شناسی نیز در مقطع کارشناسی بیاید.

ایکنا: استقبال جامعه علمی چگونه خواهد بود؟

قطعاً اگر انجام شود استقبال چشمگیری می‌شود، اما زمانی از این استقبال، مطمئن می‌شویم که سرفصل‌ها مشخص شود. چون ممکن است مثلاًدر گرایش فرهنگ و رسانه سرفصل‌هایی نوشته‌ باشند که یک مقدار هم‌پوشانی داشته باشد یا جامعیت آن‌ها دچار خدشه باشد یا منابعی برایش نباشد، البته طبیعی است که منابع جدید نوشته نشده باشد و با مطالعات و تحقیقاتی که از سوی اساتید، صاحب نظران و دانشجویان مخصوصاً‌ دانشجویان تحصیلات تکمیلی صورت بگیرد می‌تواند مباحث این حوزه علمی تقویت و منابعی در این باب نگاشته شود.

ممکن است در برخی موارد با سوالاتی مواجه شویم از جمله اینکه بگویند در رشته‌های قبلی که در دانشگا‌ه‌ها اجرا می‌شد مثل رشته‌های علوم قرآن و حدیث، تفسیر یا علوم قرآن، چه مشکلی وجود داشت؟ و آیا تضمینی در واقعیت امر وجود دارد که آن مشکلات به گونه ای دیگر در این گرایش های جدید وجود نداشته باشد؟ البته شاید جمع‌بندی و تدوین جدیدی که صورت گرفته تا حدی ضعف‌های گذشته را بپوشاند؛ روی هم رفته، رشته‌ها باید پیوسته مورد دقت و رصد قرار گیرد.

در حال حاضر سابقه رشته علوم قرآن و حدیث بیش از 50 سال سابقه دارد،‌ با حداقل پنج دهه فعالیت علمی به 18 رشته شبیه به هم در دانشگاه‌ها در مقطع کارشناسی و ارشد رسیده‌ایم؛ اما در حال حاضر آن‌ها را تبدیل به شش گرایش کرده‌ایم، آیا واقعاً این شش گرایش ضعف‌ها‌ی گذشته را پوشش می‌دهد یا خیر؟

ان‌شاءالله استقبال خیلی بهتر از گذشته باشد و افرادی که به خاطر مشکلات شغلی در رشته‌های قبلی یا به خاطر مسائلی دیگر، نسبت به آینده رشته ابهام داشتند، این ابهام برایشان حل شود و نگاهشان به این رشته علمی، نگاهی هدفمند باشد. اگر به رسانه، تربیت مربی قرآن کودک یا هنر قرآنی علاقه داشته باشند در آن حوزه مطالعه می‌کنند؛ بنابراین امید است که مشکلات کمتر از گذشته باشد، ولی طبیعتاً به دلیل جدید بودن کار، مشکلات جانبی نیز در مسیر وجود خواهد داشت.

لیلا شرف

captcha