روزنامه‌نگاری از آلمان که در قلمرو داعش زندگی کرد
کد خبر: 3460574
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۶
نگاهی به کتاب ۱۰ روز با داعش/۱؛

روزنامه‌نگاری از آلمان که در قلمرو داعش زندگی کرد

شعب خارجی: کتاب «۱۰ روز با داعش»، شرح سفر جسورانه‌ ۱۰ روزه‌ یورگن تودن هوفر روزنامه‌نگار آلمانی به همراه پسرش و یکی دیگر از دوستان وی به قلمرو داعش است.

%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a2%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d9%84%d9%85%d8%b1%d9%88-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%afبه گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، کتاب «10 روز با داعش از درون حکومت اسلامی» نوشته یورگن تودن هوفر با ترجمه علی‌ عبداللهی و زهرا معین‌الدینی توسط انتشارات کتاب کوله‌پشتی‌ منتشر و روانه بازار شده است.

10 روز با داعش، شرح سفر جسورانه‌ 10 روزه‌ یورگن تودن هوفر روزنامه‌نگار آلمانی به همراه پسرش و یکی دیگر از دوستان وی به قلمرو داعش است.

وی در فصل‌های ده‌گانه‌ این کتاب، مقدمات و ماجراهای پیش از سفر، شرح عینی 10 روز اقامت و نیز پایان سفرشان را بازگو می‌کند. نویسنده نه فقط در میان مردم و خوانندگان آگاهش در جهان غرب، روزنامه‌نگاری سرشناس، حقیقت‌گو و منصف شناخته می‌شود؛ بلکه در دنیای اسلام هم تصویری مقبول و محترم دارد؛ زیرا گزارش‌های وی تا به امروز، منصفانه و خالی از غرض‌های شخصی و استعمارگرانه بوده است.

این کتاب با رعایت قانون کپی رایت و امضای قرارداد با ناشر آلمانی، توسط نشر کتاب کوله‌پشتی در ۳۳۶ صفحه و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان به بازار عرضه شده است.

از این رو، قصد داریم با معرفی نویسنده این اثر، استنباط و برداشت شخصی وی از پدیده‌ای نوظهور و خوف‌برانگیز به نام داعش را نیز که حاصل سفر پر خطرش به قلمرو داعش است، به شما ارائه کنیم.

یورگن تودن هوفر را بیشتر بشناسیم؟

%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87%e2%80%8c%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a2%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86-%da%a9%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d9%84%d9%85%d8%b1%d9%88-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%afیورگن تودن هوفر در دوازدهم نوامبر 1940 میلادی در کشور آلمان و در منطقه اوفن بورگ در ایالت بادن آلمان متولد شد. وی در سال 1959، تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان در شهر فرایبورگ به پایان رساند و سپس در رشته حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه‌های مونیخ، پاریس، بن و فرایبورگ شروع به تحصیل کرد.

وی در سال 1969 ، دوره تکمیلی و آموزشی وکالت را در دانشگاه فرایبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و موفق به اخذ مدرک دکتری شد.

تودن هوفر در سال 1970، به حزب سوسیال دموکرات آلمان پیوست و مدت کوتاهی پس از آن، به‌عنوان معاون دبیرکل این حزب(برونو هک) در شهر بن منصوب شد. وی در سال 1972، به‌عنوان قاضی در یک دادگاه جنایی در شهر کایزرزلاترن مشغول به کار شد و در اواخر همان سال به مجلس آلمان راه یافت و تا سال 1990 میلادی به‌عنوان نماینده در مجلس  فدرال آلمان باقی ماند.

در سال 1975، وی به کشور شیلی سفر کرد و با دیکتاتور حاکم، آگوستو پینوشه دیدار کرد. این ملاقات و دیدار زمینه را برای آزادی چهار هزار و 500 زندانی سیاسی در بند هموار کرد.

پنج سال بعد، یعنی در سال 1980 میلادی، تودن هوفر به همراه یک خبرنگار و تعدادی از آزادی‌خواهان افغان از طریق مرز پاکستان وارد کشور افغانستان شد که در آن زمان تحت اشغال نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.

در سال 1987 میلادی، تودن هوفر در شرکت «هوبرت بوردا مدیا» مشغول به کار شد. این شرکت در آن زمان یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های چاپ و انتشارات اروپا محسوب می‌شد و تودن هوفر به‌عنوان معاون رئیس هیئت مدیره در این شرکت فعالیت خود را ادامه داد و در سال 1990 بازنشستگی خود را از هرگونه فعالیت سیاسی اعلام کرد.

درست بعد از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 در ایالات متحده، این فرصت به‌وجود آمد تا تودن هوفر یک بار دیگر در بین محافل سیاسی ظاهر شود. وی خیلی صریح و آشکار مخالفت خود را با بروز جنگ در کشور افغانستان و عراق اعلام کرد و همیشه در نطق‌های خود یافتن راه‌حل سیاسی و دیپلماتیک را برای حل مسائل مربوط به مبارزه با تروریسم لحاظ می‌کرد.

این نویسنده آلمانی کتاب‌های پر فروشی را از خود منتشر کرد که این آثار بیشتر حول محور برقراری و ایجاد صلح تنها و تنها از طریق گفتمان است.

در سال 2003، وی کتاب «چه کسی برای عبدل و تانایا خواهد گریست؟» را نوشت که در این کتاب تودن هوفر به شرح زندگی آمیخته با جنگ یک پسر جوان افغان و یک دختر جوان عراقی می‌پردازد.

در سال 2005، تودن هوفر کتابی را با عنوان «اندی و مروا» به چاپ می‌رساند که در آن داستان یک مرد آمریکایی به نام اندی و یک دختر عراقی به نام مروا را شرح می‌دهد. در سال 2008 میلادی کتاب «چرا می‌کشی، زید؟» وی در زمره بهترین فروش‌ها قرار گرفت.

صرف درآمد حاصل از فروش کتاب در امور بشردوستانه

تودن هوفر درآمدهای حاصل از فروش کتاب‌ها و آثار ارزشمند خود و همچنین بخش عمده‌ای از ثروت و دارایی‌های شخصی خود را صرف امور انسان‌دوستانه و همچنین پروژه‌های مربوط به کودکان جنگ در کشورهای افغانستان، عراق، سوریه و کنگو کرده است.

وی در عنفوان جوانی و در 20 سالگی، در جریان جنگ داخلی الجزایر به این کشور آفریقایی سفر کرد و همچنین طی بحران «بنزرت» به کشور تونس عزیمت کرد. تودن هوفر همچنین بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان را به مناسبت‌های مختلف مورد بازدید خود قرار داده است.

تودن هوفر در دیدار با مقامات آمریکایی همیشه از ایشان خواسته است که درگیری و مناقشات خود با کشورهای ایران، سوریه و عراق را از طریق مسالمت‌آمیز و مذاکره حل و فصل کنند.

این روزنامه‌نگار آلمانی با فرانکو لاوال دختر یک افسر فرانسوی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند بوده است، هر چند این زوج آلمانی – فرانسوی در سال 2004 میلادی از هم جدا شدند.

سفر به قلمرو داعش از زبان هوفر

یورگن تودن هوفر سفر خود به قلمرو داعش را این گونه توصیف کرده است:

«دوستان گرامی؛

در حال حاضر، ما یعنی من و فرزندم فریدریک در حال بازیابی و ریکاوری حاصل از استرس سفری هستیم که به قلمرو داعش داشته‌ایم. پسرم، فریدریک چند پوند کاهش وزن داشته است؛ البته خود نیز، بر این امر واقف هستم که در معرض خطر ناشی از دیدار با داعشی‌ها و همچنین بمب‌ها و انفجارهای نیروهای آمریکایی و سوری بوده‌ام.

در شهر موصل، هواپیماهای آمریکایی چندین بار با کاهش ارتفاع پروازی خود ما را احاطه کردند و در حالی که ما در این شهر عراق بودیم، آپارتمان محل اقامت ما در شهر رقه سوریه با شلیک بمب‌های نیروهای سوری تا حد زیادی ویران شد. به همین دلیل، آخرین شب اقامت ما در شهر رقه، در یک آپارتمان ویرانه حاصل از انفجار با پنجره‌های شکسته همراه بود.

دشوار است اگر بخواهیم پرده از یک حقیقت برداریم، بدون آنکه ریسک‌پذیر نباشیم و من برای آنکه بتوانم کتاب خود را با موضوعیت پدیده نوظهور داعش به رشته تحریر در بیاورم به یک منبع معتبر نیاز داشتم و این میسر نبود مگر آنکه بار سفر را ببندم و وارد قلمرو داعشی‌ها شوم.

در واقع، در مورد دیگر کتاب‌ها و آثارم نیز چنین خط مشی‌ای را در پیش گرفته بودم و برای خلق آنها مجبور شده بودم به مکان‌ها و محل‌های مورد اتفاق موضوع کتاب‌هایم سفر کنم.

برای سفر به قلمرو تحت اشغال داعش یک ضمانت‌نامه امنیتی از سوی خلیفه‌ این گروه دریافت کرده بودم، فقط تنها مشکل من این بود که نمی‌دانستم آیا این ضمانت‌نامه امنیتی از نوع اصل است یا جعلی و هیچ راهی برای تشخیص آن پیش روی من نبود. از این‌رو، دوستان، اطرافیان و خانواده‌ام سعی داشتند مرا از این سفر باز دارند، اما من همیشه در این موارد کمی خوش‌بین بوده‌ام و از احساس خوبم نسبت به این فرایند پیروی کرده‌ام.

ضمانت‌نامه امنیتی صادره اصل بود، چراکه نیروهای داعش در طول بازدید ما از شهرهای موصل عراق و رقه سوریه بر اساس آن با ما رفتار می‌کردند و ما در طول اقامت خود در این شهرها تحت نظارت یک سرویس محرمانه بودیم و از این جهت، باید تلفن همراه و لپ تاپ‌ خود را تحویل مقامات مسئول می‌دادیم. همچنین، تمام عکس‌ها و تصاویر گرفته شده در پایان سفرمان مورد کنترل و بررسی قرار گرفتند و داعشی‌ها تعداد 9 عکس از مجموع تقریبا 800 عکس را به دلایل امنیتی پاک کردند.

در چندین مورد، من و نیروهای داعش در خصوص برخی از جزئیات سفر با یکدیگر مشکل پیدا کردیم؛ باید به شما بگویم که جدل و مشاجره با گروه کاملا مسلح داعش چندان کار سهل و آسانی نیست. در آن مقطع، دو مرتبه نزدیک بود که سفر خود را نیمه تمام رها کنم. نیروهای داعش خیلی زود از کوره در می‌رفتند که علت این امر هم،  خطرهایی بود که آنها هر روز با آن مواجه می‌شدند. با این وجود، باید بهترین رفتار را از خود در قبال داعشی‌ها نشان می‌دادم.»

منبع : www.juergentodenhoefer.de

ترجمه : پرویز خزائی

ادامه دارد..

captcha