به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مصطفی عباسی مقدم، رئیس سابق مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت و مشاور فعلی معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی یادداشتی به خبرگزاری ایکنا نگاهی به شاهراههای تولید دانش قرآنی و دستگاههای موفق و ناموفق در این زمینه داشته است که متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
شکی نیست که بدون پژوهش هیچ تحول مثبت و هیچ پیشرفت واقعی در عرصههای مختلف جامعه حاصل نمیگردد، پژوهشهای قرآنی هم میتوانند حرکت فرهنگی و دینی جامعه را هدایت و کاستیهای معرفتی و اخلاقی را جبران و تصحیح کنند. اگر در قرنهای چهارم و پنجم امت اسلامی به تمدنی درخشان و فراگیر و جهانی دست پیدا کرد، در سایه حرکت همه جانبه علمی و نهضت پژوهشی بود که از همان سده نخست و همان دهههای اول صدر اسلام در بین مسلمانان پدید آمد و در ادامه موجب تولید دانشهای مختلف دینی و تجربی گردید و در نهایت به تحقق جامعه اسلامی و تمدن جهانی آن کمک کرد.
خیزش دینی و قرآنیاکنون نیز که در سایه انقلاب اسلامی از چند دهه قبل حرکت قرآنی و خیزش دینی و علمی شروع شده و در حال رشد است، پایه گذاری تمدنی نوین منوط به پیریزی عالمانه این بنیان مرصوص در کنار رشادت و فداکاری و دفاع جانانه از ارزشهاست. بنابراین بایستی بطور حتم در اندیشه پایهریزی نظام پژوهشی قوی و غنی و درونزا برای کشورمان باشیم که در پژوهشهای بنیادی گوی سبقت را از جهانیان برباییم و هم پیش از آنکه مسأله و بیماری و دغدغه ایجاد شود، با روش علمی در صدد معالجه و چاره آن باشیم.
لزوم بازگشت به مرجعیت قرآنوضعیت پژوهش قرآنی در کشور تا حدود زیادی بستگی به جریان عام پژوهش علوم انسانی دارد. پیش از توسعه کمی پژوهش قرآنی بایستی زمینه پذیرش نتایج آن را در جامعه ایجاد کرد. غیر از پژوهشهای تفسیری و معرفی قرآن، پژوهشهایی لازم است که پاسخ سوالهای روز را از قرآن استخراج کند و در اینجا ضرورت اولیه، اقناع دانشوران و اعضای جامعه پذیرش حاصل تحقیقات قرآنی و دینی است، همانطور که در علوم انسانی تبعیت محض از اندیشههای وارداتی غربی مانع توجه و اتکا به پژوهشهای علوم انسانی اسلامی شده است، بنابراین گام اول اقناع و پذیرش لزوم بازگشت به مرجعیت قرآن و در پی آن مرجعیت عترت در مسائل مختلف تربیتی اخلاقی و اجتماعی است که بحمدالله تلاشهای خوبی برای آن شده است.
گام بعدی تلاش برای شناخت نیازهای پژوهشی و امکانسنجی پژوهش و تولید دانش دینی از متون قرآن و عترت است، بسیاری از سرمایهها و امکانات هنوز ناشناخته است همانطور که بسیاری از سوژهها و موضوعات لازم التحقیق را نشناختهایم. در حالی که موضوعات متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و خانوادگی جهت بررسی و پاسخگیری از قرآن و عترت داریم در بسیاری موارد محققان ما سرگرم موضوعات کلیشهای متعلق به 500 یا 1000 سال پیش هستند. مثلاً به جای نگارش پایان نامه در مورد موضوعاتی مثل برنامهریزی در سایه تعلیمات قرآن و روایات، نظام بینالملل و چگونگی تعامل با قدرتهای بزرگ، نحوه توزیع عادلانه ثروت در جامعه، چگونگی تربیت نخبگان و چگونگی تربیت دینی کودکان و نسخهشناسی سبک زندگی مطلوب در قرن جدید و .... در پی نگارش پایاننامههایی هستند که موضوعاتی بسیار بیاثر و قدیمی دارند، مانند مفهوم محکم و تشابه در قرن پنجم و نظر ابن عربی درباره زن و دیدگاه ابن تیمیه درباره بردهداری و انواع ازداوجها در دوران جاهلیت و صدها مسئله نامربوط و بیمعنای دیگر، در حالی که شایسته است با این همه محقق و پایاننامه به ایجاد جریانهای مؤثر علمی برسیم.
شاهراه اول؛ پایاننامههای دانشگاهی و حوزویبطور کلی میتوان گفت جریان تولید دانش قرآنی چند شاهراه اصلی دارد که یکی از آنها پایاننامههای دانشگاهی و حوزوی است. هرچند بخشی از محتوای نشر و کتاب جامعه ما همان پایاننامههای موفق و برجسته است اما واقعیت این است که نقش پایاننامههای قرآنی در مجموع در شکلگیری و مدیریت فعالیتها و جامعه قرآنی و فرهنگ قرآنی کشور اندک به نظر میرسد.
یعنی پایاننامهها اغلب به همان دلیل که اشاره شد منطبق بر نیاز و دغدغه و پرسش اعضای جامعه نیست و بنابراین جایگاه برجستهای در تولید دانش و فرهنگ قرآنی ندارد. یعنی نه مولدّ است و نه فرهنگساز، شاهد مدعا این است که با وجود تولید سالانه حدود 1000 پایان نامه قرآنی در کشور در دانشگاههای گوناگون به اضافه صدها پایان نامه در حوزهها، اثر شایستهای از این انبوه پایان نامهها در تحول دینی و فکری جامعه دیده نمیشود، یعنی خروجی پایان نامهها حتی در مقایسه با پایان نامههای سایر گروههای علمی که حداقل رتبه کشور را در تولید علم جهانی بالا میبرند، قابل توجه نمیباشد و علت هم همان است که سوژه این پایان نامهها در طی یک نظام مطالعه و برنامه ریزی مطرح نشده و تنها با تعامل محدود استاد و دانشجو بطور عجلهای و بدون مطالعه عمیق و همه جانبه تعیین و با حداقل تتبع و دقت علمی به انجام رسیده است و باعث نمرهای برای دانشجو و حق الزحمهای برای استاد شده است.
یک دودوتا چهارتای سادهتوجه داشته باشیم که اگر برای هر پایان نامه حداقل دو میلیون تومان هزینه اولیه ظاهری در نظر بگیریم با هزینه هزار و دویست پایان نامه ارشد و دکتری نزدیک به سه میلیارد تومان در کنار هزینههای غیر مستقیم دانشکده و گروه و حوزه و غیره این نتیجه حاصل میشود که شاید به جای این تعداد پایان نامه اگر چندین پروژه تحقیقاتی مؤثر قرآنی را پژوهش و اجرا میکردیم بهتر و مفیدتر بود و به تولید دانش بیشتر و ارزشمندتری منجر میگشت.
شاهراه دوم؛ طرحهای پژوهشیشاهراه دوم تولید دانش قرآنی، طرحهای پژوهشی و پروژههایی است که در دانشگاهها، پژوهشگاهها و حوزهها و نیز در برخی سازمانهای فرهنگی، قرآنی و رسانهای و دینی با هدف تبیین موضوعات قرآنی به انجام میرسد گاهی با هدف تولید معارف قرآنی و گاه با هدف حل مسائل و مشکلات و گاه دیگر با هدف ترویج فرهنگ دینی و قرآنی، در ارزیابی این شاهراه میتوانیم بگوییم غیر از تعداد انگشت شماری از مؤسسات و سازمانهای مسئولیتپذیر و مخلص بقیه دستگاهها شامل دانشگاهها و اغلب پژوهشگاهها و حوزهها در این بخش نمره مطلوبی در تولید علم و معرفت قرآنی و نشر آثار و تولیدات ندارند.
شاهراه سوم؛ مقالات پژوهشگران قرآنیشاهراه سوم تولید دانش قرآنی، مقالات و دست نوشتههای پژوهشگران قرآنی است که هر چند روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود و شامل موضوعات جدیدی نیز میگردد اما معالاسف دچار آفات و مشکلاتی است که بایستی مورد توجه قرار گیرد وگرنه موجب اتلاف انرژی و سرمایه کشور بوده و بیراهه خواهد پیمود. اولاً اصل توسعه کمی مقالات دینی و قرآنی موضوع خجسته و مبارکی است، البته اگر به تعبیر یکی از محققان برجسته «فربهی آماس گونه مقالات علمی پژوهشی» نباشد و در واقع نمایشگر توسعه تحقیقات ناب قرآنی قرآن پژوهان قلمداد شود. آفات مورد اشاره عبارتند از؛ سوژههای ضعیف دور از نیازهای جامعه(به عنوان مثال درصد کمی از این مقالات به پاسخگویی شبهات مطرح شده در سطح جهانی علیه قرآن و تعالیم آن پرداختهاند در حالی که نیاز مبرم فعلی پاسخگویی به شبهات آن هم در سطح جهانی است) مخلوط شدن بیش از حد این مقالات با مباحث و اندیشههای سکولار غربی در قالب روانشناسی و جامعه شناسی که با آموزههای قرآنی به شکل التقاطی و گاه با عنوان بین رشتهای عرضه میشوند. البته این به مفهوم نفی پژوهشهای بین رشتهای قرآنی نیست که البته امری مطلوب است به ویژه در عرصه طب اسلامی و سنتی، تربیت، علم النفس، انسان شناسی، امور اجتماعی، اخلاق و ... آفت دیگر اندک بودن خوانندگان این مقالات است که موجب جریان سازی فرهنگ و علمی در سطح جامعه نمیشود و باید با اطلاعرسانی و شبکه سازیهای گسترده علمی جبران گردد و آخرین آفت، ناسالم شدن روند جذب و پذیرش مقالات و امتیاز دهی به آنهاست که موجب سوء استفادههای احتمالی و سرخوردگیهایی در میان برخی پژوهشگران شده است.
دلیل کاهش مخاطبان نمایشگاه قرآندر حال حاضر برخی مجموعهها و مؤسسات هدف از پژوهش در قم و تهران و مشهد و برخی شهرهای دیگر سرگرم تولید مجموعهها و مؤسسهها و دایرة العمارفهایی هستند که کارشان را به خوبی و با کیفیت بالا عرضه میکنند به علاوه برخی انتشارات ریشهدار و قدیم، اما غالب مراکز نشر و نیز دانشگاهی و اغلب مؤسسات فرهنگی و دینی و قرآنی کارنامه قابل قبولی در تولید و ارائه آثار فاخر و حتی موفق قرآنی ندارند. کاهش نسبی علاقمندان نمایشگاههای قرآن در سال های اخیر به گمان بنده به دلایلی از جمله همین دلیل میتوان دانست که کیفیت منشورات و کتب نمیتواند مثل گذشته جذاب و نافذ باشد.
شاهراه آخر؛ همایشهای علمی و تخصصیآخرین شاهراه تولید دانش قرآنی را میتوان کنگرهها و همایشهای علمی و تخصصی دانست که در این خصوص نیز باید اعتراف کرد که اغلب همایشها و کنگرهها باوجود صرف هزینه و انرژی بسیار، از لحاظ معیارهای علمی و پژوهش و محتوایی با سطح مطلوب فاصله آشکاری داشتهاند و اساساً دو نگرش عموم جامعه ما و حتی اهالی علم و فرهنگ نسبت به همایش اشکال جدی وجود دارد و آن خلط شدید ظاهر و شکل با محتوا و مضمون است که دومی فدای اولی میگردد و تنها شعاری سر داده میشود؛ در راستای علم و پژوهش، ولی خروجی مطلوبی ندارد.
حقیقت این است که اولاً وظایف سازمانها و دستگاهها به خوبی و شفاف تفکیک و تعیین نشده است تا بتوان با آماری مشخص به سادگی آنها را ارزیابی کرد، مثلاً عرصه تبلیغ و ترویج قرآن نیاز به پژوهش و تحقیق درباره محتوا و روشها دارد. اینها بر عهده کدام دستگاه است؟ وزارت علوم یا حوزه یا پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات و یا مؤسسات قرآنی زیر مجموعه وزارت ارشاد؟ جالب اینکه این مؤسسات در کنار برخی انتشارات بیشتر به این وظیفه همت میگمارند تا آن نهادها که گفتیم در حالی که نقش اصلی در پژوهشهای قرآنی بر دوش وزارت علوم و دانشگاههای نامبرده شده است. یا اینکه نقش حوزه در تولید محتوای دینی و قرآنی چگونه بایستی اندازهگیری و در ادامه، ارزیابی گردد. اینها مسائل مبهمی است که هنوز معین نشده است و در اثر تداخل وظایف باعث سردرگمی میشود.
نهادهای مسئول و کارکرد آنهابا صرف نظر از این مساله، اگر یکایک دستگاهها و سازمانهای مرتبط با پژوهش قرآنی را بررسی کنیم، طبعاً اولین نهاد مسئول شورای عالی انقلاب فرهنگی است که البته چون نهاد اجرایی نیست بایستی تکالیفش را نهادهای اجرایی مثل وزارت خانهها و دانشگاه و حوزه انجام دهند. نهاد واسطه هم شورای توسعه فرهنگ قرآنی است که در قالب کمیسیونهایی در وزارت علوم و بهداشت همواره دنبال میکند. در یک ارزیابی منصفانه میتوانیم بگوییم باوجود گذشت بیش از 5 سال(از 88 تاکنون) از شروع به کار این شورا و کمیسیونهای تابعه و اختصاص بودجهای کمکی و قابل توجه به پژوهش قرآنی در سالهای 90، 92 و 93 که در کل بالغ بر 30 میلیارد تومان میشود هنوز نمیتوان خروجیهای این عرصه را به عنوان دستهای از پژوهشهای مشخص و شناسنامه دار برشمرد و تنها گزارشی و آماری که داده میشود از جلسات و شوراها و برنامه ریزیها و تدوین برنامهها و اسنادی است که از انبوه آنها نیز مشکلی از مشکلات تهاجم فرهنگی و پاسخگویی به شبهات و رفع نیازهای فکری و دینی نسل جوان گشوده و حل نمیشود.
حداقل لازم بود در این زمینه، ساختارهای لازم مثل مراکز تحقیقاتی ویژه در دانشگاهها و انجمنهای علمی قرآنی اساتید و یا سلسله همایشهای تخصصی و یا کرسیهای آزاداندیشی قرآنی و یا هماندیشیهای قرآنی طراحی و تعبیه و اجرا میشوند تا در آینده به محتوای آنها به تدریج وارد شویم. جالب است که در حال حاضر در وزارت علوم باوجود تصویب اعتبار و تعیین اولویتها مقدمات حمایت از پژوهشها فراهم نیست و موانعی دارد، هر چند نمیتوان تلاش پیگیر و مخلصانه اعضای مرکز هماهنگی و توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی را نادیده گرفت و در وزارت بهداشت نیز ضمن آن که کمیسیون تحرکی ندارد تنها هر از چندی در مصاحبهای یکی از مسئولان وزارت از حمایتهای آتی از پژوهشهای قرآن و طب سخن میگویند اما روشن نیست که این حمایت چه زمانی تحقق پیدا خواهد کرد.
سایر نهادهادرباره نهادهای دیگر که مسئولیت دارند هم میتوانم بگویم در حوزههای علمیه و موسسات حاشیهای آنها بطور ذاتی جریان تولید دانش قرآنی در قالب طرحهای تحقیقاتی، تفاسیر قرآنی، کتب و نشریات به گونهای نسبتا موفق در جریان است و در قیاس با دانشگاهها حرکت مستمرتر و موثرتری دارد. اما در دستگاههایی همچون وزارت ارشاد و آموزش و پرورش و صدا و سیما نیز تلاشها در اندازه وسعت و اختیارات موجود انجام میشود که طبعاً انتظار خیلی بالایی نمیتوان داشت. اما منصفانه باید گفت که در ارشاد و سازمان تبلیغات با حداقل بودجه و امکانات، تحقیقاتی در جریان است که میتواند بخشی از نیاز محتوایی فعالیتهای قرآنی را پاسخگو باشد در دو نهاد دیگر نیز تلاشهای قابل توجهی البته در حدّ تولید محتوای ویژه برای برنامهها و آموزشها دیده میشود اما مسلّم است که اصلیترین عرصه تولید دانش و معارف قرآن و عترت همان بستر رشد و تعالی و انتقال دانش دینی یعنی حوزهها و دانشگاهها هستند که نیازمند یک برنامهریزی همه جانبه و تقسیم کار جدی و اهتمام خالصانه و مستمری باشند شایان ذکر است که برخی از موسسات مردمی قرآنی با جدیت و اخلاصی وصف ناپذیر در این عرصه میدرخشند و بخشی از بار سازمانها و نهادهای ملی را به دوش میکشند که بایستی مورد حمایت و تقدیر قرار گیرند.
هر چند اطلاعات من در این زمینه کامل نیست امّا به عنوان یک کارشناس مرتبط با این عرصه و با توجه به اطلاعات موجود میتوانم نهادها و مؤسسات زیر را از جمله موفقترینها در عرصه پژوهش قرآنی معرفی کنم نهادهایی مثل مرکز فرهنگ و معارف قرآن در قم، بخشهای قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه مرکز ترجمه قرآن به زبان های خارجی، نشر میراث مکتوب، موسسه نور الثقلین قم، مدرسه دانشجویی قرآنی و عترت دانشگاه تهران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم.
جمعبندی نهاییدر جمعبندی میتوان گفت با وجود انتظارات و نیازهای بسیار جامعه به رهنمودها و معارف قرآن، هنوز نه، توانستهایم به میزان کافی از معارف و حقایق و زیباییهای قرآن استخراج و تولید و به انسان تشنه امروز در جهان عرضه کنیم و نه توانستهایم با مطالعات و برنامه ریزی اولیه ساختارهای لازم برای تحقق این هدف را سامان دهیم و این مسیر را حداقل ریلگذاری کنیم. بنابراین بایستی بیشتر مطالعه کنیم قدری بیشتر همگرایی و اتحاد داشته باشیم و اختلاف سلیقهها را کنار بگذاریم و با تقسیم کار دلسوزانه، تدوین نقشه راه و اهتمام همه جانبه، پژوهشهای قرآنی را به حد مطلوب کمی و کیفی برسانیم و سهم در خور آن را در توسعه علمی و فرهنگی و اجتماعی جامعه بازیابیم.