به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی بسیج سازندگی، با شهادت محمد هادینژاد، رقم شهدای خوزستانی مدافع حرم به 30 نفر رسید. شهرستان آغاجری پیش از محمد هادینژاد، دو شهید دیگر نیز در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم (س) تقدیم کرده بود.
شهید محمد هادینژاد تا پیش از انتشار خبر شهادتش و نائل آمدن به عنوان درخشان مدافع حرم اهل بیت (س) در میان نزدیکان و همشهریهایش به عنوان یک بسیجی جهادگر و مسئول گروه جهادی منتظران موعود شناخته میشد. در این مطلب اطلاعاتی درباره فعالیتهای اجتماعی این شهید عرضه شده است.
محمد تنها فرزند پدر و مادر پیرش بود
کمال آشنا، مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری و از دوستان بسیجی شهید
محمد هادینژاد میگوید: هنوز شهادت محمد را باور نکردهایم. وجب به وجب
سپاه ناحیه آغاجری شاهد خدمات و خاطرات او بوده است. شهید هادینژاد هدایت
گروه جهادی منتظران موعود را برعهده داشت. این گروه جهادی انبوهی از خدمات
عمرانی را به مردم محروم آغاجری ارائه کرد، مردم هم در تشییع پیکر محمد
سنگ تمام گذاشتند.
او میافزاید: محمد تنها فرزند پدر و مادر پیرش بود. خیلی از بچههای پاسدار مرید این بسیجی بودند. وقتی آمد و از من خواست به او کمک کنم تا به عنوان بسیجی داوطلب به سوریه اعزام شود، با او شدیداً مخالفت کردم چون تنها فرزند پدر و مادرش بود. اما او گفت من راه دفاع از حرم اهل بیت (س) را انتخاب کردهام و باید آن را طی کنم.
خدمات جهادی شهید هادینژاد
مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری درباره فعالیتهای جهادی شهید هادینژاد بیان میکند: خدمات جهادی شهید هادینژاد به مردم محروم آغاجری متعدد است. همین امسال محمد هادینژاد و گروه جهادیاش تمام مدارس تحت پوشش طرح هجرت را در شهرستان مرمت کردند و کار برق کشی و لوله کشی این مدارس را بدون دریافت ریالی دستمزد انجام دادند. تعمیر سرویسهای بهداشتی مساجد و برقکشی و لولهکشی خانههای محرومین از جمله دیگر فعالیتهای این گروه جهادی بود. محمد کاملا فنی و در کار تاسیسات استاد بود.
کمال آشنا ادامه میدهد: شهید هادینژاد و گروه جهادیاش سال گذشته سقف خانه دو شهروند محروم را که دچار ریزش شده بود به طور کامل تعمیر کردند. امسال هم چند روز قبل از اعزام سقف ریزش کرده یک خانواده دیگر را بدون هیچ دستمزدی تعمیر کرد. محمد وقتی فهمید یک پیرمرد و پیرزن مستضعف در خانهشان حمام ندارند، سریع دست به کار شد و علاوه بر ساخت حمام و تهیه آبگرمکن، سرویس بهداشتیشان را به طور کامل بازسازی کرد.
بازسازی کامل یک مدرسه
او درباره محرومیتهای شهرستان آغاجری، اظهار میکند: مرکز شهرستان آغاجری
قبلا محل اسکان انگلیسیهایی بود که در شرکت نفت کار میکردند و مردم نیز
در کنار آنها به صورت عشایری روزگار میگذراندند. پس از پیروزی انقلاب،
شهر به دست مردم افتاد، اما شرکت نفت به مردم گفت باید اینجا را ترک کنند.
مردم مقاومت کردند و ماندند اما دستگاهها از ارائه خدمات شهری و روستایی
خودداری کردند. بیشتر خانهها در این منطقه کاهگلی است و مردم بسیار مستضعف
هستند. شهید هادینژاد و گروه جهادیاش وقف خدمت به این مردم بودند.
شهرستان آغاجری 150 شهید تقدیم انقلاب کرده است.
مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری با اشاره به خاطرهای از شهید هادینژاد میگوید: در یکی از روستاهای اطراف آغاجری، مدرسهای وجود داشت که در سال 1342 ساخته شده بود و از 10 سال قبل تا امروز به دلیل تخریب کاملا متروکه شده بود. در آن روستا با همکاری محمد یک اردوی جهادی برگزار و مدرسه را به طور کامل بازسازی کردیم. بزرگ آن ده یکی از شیوخ عرب بود. اعراب به طور کلی انسانهای مهماننوازی هستند و برای پذیرایی از مهمانشان سنگ تمام میگذارند. شیخ این ده برای تشکر از بچههای جهادی ضیافت شام مفصلی ترتیب داد. وقتی در مجلس او حاضر شدیم متوجه شدیم محمد نیامده. بعدا محمد را دیدم و علت غیبتش را پرسیدم. گفت مگر ما چه کار کردهایم که چنین تدارکی برایمان دیدهاند. این را میگفت و بیسکویت ساقه طلاییاش را میخورد.
کمال آشنا میافزاید: فعالیت جهادی محمد البته محدود به خدمترسانی به محرومین نبود. همه کارهای تاسیساتی سپاه آغاجری را به صورت رایگان و به اصرار خودش انجام میداد. محمد بسیجی بود اما قلبش به عشق سپاه میتپید. بچههای سپاه هر کاری میکردند محمد قبول نمیکرد حتی یک ریال دستمزد بگیرد؛ میآمد و همه تعمیرات تاسیساتی سپاه آغاجری را با ذوق و علاقه انجام میداد.
مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری بیان میکند: مادر شهید هادینژاد زن مجاهد و بسیار سلحشوری است. او در مراسم تشییع پسرش سخنانی بر زبان آورد که قلب همه را آتش زد. مادر شهید هادینژاد گفت من خواب دیدم که حضرت زینب کبری (س) پسرم را از من درخواست کرد. چند روز بعد محمد آمد و گفت میخواهم بروم سوریه. به او گفتم مادر جان برای چه میخواهی بروی؟ تو تنها پسر من هستی. جواب داد وقتی حضرت زینب (س) مرا خواسته باید بروم. افتخار میکنم پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) دادم. تنها سرمایه زندگی من محمد بود، شرمنده زینب (س) هستم که چیز دیگری ندارم تا فدایش کنم.
محمد چگونه اعزام شد؟
سرهنگ علیرضا خردمند، فرمانده سپاه ناحیه آغاجری درباره نحوه اعزام شهید
محمد هادینژاد به سوریه میگوید: محمد بسیجی بود و اصرار زیادی داشت تا
اعزام شود، اما من نمیپذیرفتم. پیش از این یکی از دوستان محمد به سوریه
اعزام شده بود و او بسیار دلتنگی میکرد. محمد در آستانه اعزامِ دوست
بسیجیاش به او گفته بود سلامم را به حضرت زینب (س) برسان و آنجا برایم دعا
کن تا من هم مدافع حرم شوم و به شهادت برسم. دوستش گفته بود اگر پایم به
سوریه برسد فقط دعا میکنم مدافع حرم شوی، اما محمد اصرار کرده بود که برای
شهادتش نیز دعا کند. وقتی شنیدم محمد از دوستش چنین درخواستی کرده، دیگر
نتوانستم با اعزام او مخالفت کنم و او این چنین عازم سوریه شد.