به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)در
اولین چهارشنبه دیماه سال 94 نمایندگانی از سازمان قرآن و عترت بسیج
تهران بزرگ و معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اصحاب رسانه
به دیدار خانواده شهید سعید رزاقی رفتند.
در ابتدای این دیدار، رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران
بزرگ آیاتی از سوره فتح را تلاوت کرد و در سخنانی گفت: ستاد شهدای قرآنی از
دو سال پیش شناسایی و معرفی شهدای قرآنی کشور را آغاز کرده و از جمله
برنامههای انجام شده توسط این ستاد میتوان به تهیه مستند، چاپ کتاب و
برگزاری دو یادواره سورههای سرخ اشاره کرد.
قربانی ادامه داد: نهم دیماه قرار است سومین یادواره سورههای سرخ با نام
«شهدای قرآنی در قاب هنر» و شعار شهدای قرآنی، پرچمداران بصیرت در
فرهنگسرای بهمن برگزار شود.
در ادامه، مادر شهید رزاقی در سخنانی با تاکید بر اینکه سعید از کودکی
متمایز از سایر کودکان بود، گفت: پدر سعید کاسبی است که همیشه نفع مشتری را
در نظر میگرفته و میگیرد و در نظر دارد که لشکر 30 هزار نفری مقابل امام
حسین(ع) به فرمایش آن حضرت لقمه حرام خورده بودند. بنابراین سعید در
خانوادهای بزرگ شد که لقمه حلال بر سفره میآمد و به این فیض رسید که
نشانه شهادت را بر پیشانی داشته باشد. حتی در کودکی یک بار خواب دید که
شهید شده است.
وی به انس سعید رزاقی به قرآن کریم اشاره کرد و افزود: سعید دائم قرآن
میخواند و عامل واقعی به آیات الهی هم بود. همیشه لبخندی معنوی بر لب داشت
و مهربانی و مهماننوازی را از قرآن آموخته بود. مطیع پدر و مادر بود و
خیلی به ما کمک میکرد.
شهید رزاقی نماز اول وقت را ترک نمیکرد
مادر شهید رزاقی گفت: سعید همیشه حتی قبل از بلوغ نماز اول وقت را
میخواند و انتظار اذان را میکشید. میگفت اذان تلفن خداست و باید به آن
سریع جواب بدهیم. در کودکی سورههای کوچک قرآن را حفظ کرده بود و زمزمه
میکرد.
وی به ذکر خاطرهای از پسرش پرداخت و ادامه داد: زمانی که میخواستیم خانه
را بنایی کنیم و مشکل مالی داشتیم یک بار خاله سعید او را دیده بود که
مسیر سه راه افسریه تا خاوران را پیاده میآید؛ وقتی دلیل را پرسیده بود،
سعید جواب داده بود این کمترین کاری است که میتوانم برای کمک به اقتصاد
خانواده انجام بدهم.
میخواهم بروم دانشگاه جبههها
مادر شهید رزاقی گفت: سعید مقطع راهنمایی را که تمام کرد گفت میخواهم
بدون گذراندن دوران دبیرستان جهشی درس بخوانم و بروم دانشگاه. البته
دانشگاه جبههها!
وی افزود: سعید متولد اول فروردین 50 بود و 11 تیر 67 یک هفته قبل از
قطعنامه در شاخ شمیران غرب به شهادت رسید. در جیبش شعری پیدا شد که یک
بیتش این است: «تا باز نشود راه کرب و بلا/ هر شب به خدا دست دعا دارد دل
ما»
سفارش شهیدان طالبپور و رزاقی به پیروی از ولایت فقیه
مادر شهید رزاقی با اشاره به اینکه سعید پیرو دایی شهیدش محمود طالبپور
از شهدای قرآنی به نام بود، گفت: برادر شهیدم دائم به پیروی از ولایت فقیه
سفارش میکرد و سعید نیز ادامه دهنده راه دایی شهیدش بود و در نامههایش
سفارش میکرد که همه پشتیبان ولایت فقیه باشیم. نامههایش چنان بصیرت و
حکمتی داشت که از ما گرفتند و در موزه شهدای بهشت زهرا قرار دادند.
در ادامه برادر شهید رزاقی به ذکر خاطرهای از وی پرداخت و گفت: وقتی سعید
میخواست به جبهه برود تصمیم گرفت برود عکاسی و عکس بگیرد، تا نزدیک در
نیز رفت، ولی برگشت و موهایش را به هم ریخت؛ وقتی دلیل را پرسیدم گفت رسیدن
به ظاهر با جبهه رفتن جور درنمیآید.
وی ادامه داد: سعید در جبهه به صورت دائم سوره والعصر میخواند و برایمان
نقل کردهاند که روز قبل از شهادتش که عملیات سختی بوده وی رو به قبله
نشسته بوده و با آرامش زیارت عاشورا میخواند. همان موقع به دوستانش
میگوید که فردا عصر به شهادت میرسد که این اتفاق محقق میشود. ترکشی به
کمرش اصابت میکند و برای اینکه روحیه دیگران خراب نشود از معرکه دور
میشود و به شهادت میرسد.