به گزارش
خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، نشست زیست مومنانه در سایه قرآن و مثنوی با حضور ناصر مهدوی در خانه اندیشمندان برگزار شد.
مهدوی گفت: وقتی کسی با تمام وجود و هستی به خداوند تکیه کند این ایمان در زندگی او تاثیر شگرفی میگذارد و نوع دیگری از زندگی را پیش روی فرد میگشاید. سه ضلع امید، توکل و اعتماد از مولفههای ایمان هستند وقتی کسی به خدا ایمان میآورد امیدوار است که راههای ناهموار پیش روی وی هموار شود.
مهدوی افزود: این ایمان ترس و هراس را از آدمی دور میکند چرا که با تمام وجود به خداوند اعتماد دارد البته ایمان برای افراد مختلف شدت ضعف دارد، ممکن است بر اثر ممارست تقویت شود و یا به دلیل مصائب فرد از مسیر ایمان خارج شود پس مسیر ایمان از قطره آغاز میشود و وقت میگیرد.
این استاد دانشگاه گفت: اعتماد به خداوند آثار عمیقی در روح فرد ایجاد میکند شخصی که به خدا اعتماد دارد از ناکامیهای سیاسی، اجتماعی و طبیعی هراسی ندارد.
مهدوی درد آورترین تنهایی انسان را تنهایی بدون دلیل عنوان کرد و گفت: ممکن است ادمی بدون هیچ جرم و جنایتی تنها شود در روانشناسی این نوع تنهایی یکی از درد آورترین انواع تنهایی است.
این استاد دانشگاه افزود: جاذبههای ظاهری، منصب اجتماعی و هنر همگی در حال تغییر هستند این تغییرات بیامان گاهی سبب تنهایی آدمی را فراهم میکند،در مقابل انسانها سعی میکنند که شیداتر شوند چرا که درد تنهایی دلخراش است چرا که میخواهند با ریاه و تزویر جذابیت خود را همچنان حفظ کنند و در نگاه دیگران همچنان تحسین برانگیز باشند.
مهدوی افزود: شخصیت مولوی و قرآن کریم به ما میآموزد وقتی خدا کنار آدمی باشد آثار مثبتی در دل ایجاد میکند. خدا همیشه خریدار آدمیست و زمانی که انسان تنهاست به دامان او میآید. این نگاه انسان را از ریا و تزویر دور میکند.
مهدوی فلسفه ظهور گروه ملامتی در عرفان را اینگونه تشریح کرد و گفت: ملامتیها در عرفان به این دلیل پدید آمدند که خود را از اسارت تائید دیگران دور کنند. ملامتیها معتقد بودند هیچ اسارتی بدتر از شیفتگی نیست. به همین دلیل به جای اینکه خود را نزد دیگران زیبا نشان بدهند خود را زشت جلو میدادند تا آزادی را در درون خود بیابند شخصی مانند شمس که در دل مولانا این تحول عظیم را ایجاد کرد عبوس و ژنده پوش اما فرد بزرگی بود و در دل احساس آرامش میکرد و محتاج دیگران نبود.
وی در ادامه گفت: سراسر وجود خدا بخشندگی است از خداوند زیبایی تراوش میشود او نیاز ندارد که با تزویر و ریا گرد او جمع شویم و او را تحسین کنیم به تعبیر مولانا روزها گر رفت رو باک نیست تو بمان ای انکه جز تو پاک نیست این تجربه را عیسی در انجیل به ما میآموزد و به ما میگوید که خداوند هر سو که بنگری وجود دارد. تجربههای افرادی همچون حافظ و مولوی ریشه در ایمان آنها دارد.آنجایی که حافظ میگوید مرا امید وصل تو زنده میدارد در واقع اشاره به عمق ایمان و اعتقاد خود به خداوند میکند.
مهدوی روح دیکتاتورها را روح ضعف معرفی کرد و گفت: دیکتاتورها با تبلیغ میخواهند توجه دیگران را به خود جلب کنند و این بدترین ایمان اخلاقی است چرا که آنها اسیر توجه و هراس از غضب دیگران هستند با تائید دیگران خوشحال و با انتقاد دیگران ناخشنود میشوند.
مهدوی در آخر گفت: حریت، خود بنیادی و عشق به مردم یکی از نتایج ایمان است وقتی آدم به خداوند ایمان داشته باشد اگر همه عالم او را تنها بگذارند خداوند او را تنها نمیگذارد.