به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، یکی از زیباترین سنتهای دینمان اسلام دید و بازدید و صله رحم خویشاوندان، دوستان، نزدیکان و همسایگان است که با ایام نوروز نیز سنخیت دارد. هرچند برای این بازدیدها زمان، ساعت و روز مشخصی معین نشده است اما از مواردیست که موجبات نزول برکات زیادی بر انسان و فرد میشود چنانکه دوری از فقر، طول عمر، تلطیف و طیب شدن روح، گشایش مشکلات و امور، آسان شدن حساب در قیامت از جمله مواردیست که در روایات حضرات معصومین(ع) به آنها به صراحت تأکید شده است. اما مهمترین موهبت این امر ایجاد نزدیکی در دلها و همدلی و مشارکت در رفع مشکلات یکدیگر است.
به فکر افتادم تا متناسب با این ایام گفتوگویی هرچند کوتاه با مربی یا بهتر بگویم استاد قرآنی که در ایام جوانیام داشته باشم. هرچند دورادور جویای احوالشان بودم و میدانستم که سالیان سال است به دلیل عارضه قلبی که برایشان پیش آمده، رمق کمتری برای تلاوت قرآن برایشان باقی مانده است اما هنوز با این توان کم، باز سعی در برپا نگه داشتن گردهمیهای خودمانی و دوستانهاش دارد و یا هرچند یکبار در جلساتی که قرآنآموزان و دوستان دیرینهاش در محیطی فراهم میکنند، حاضر میشود.
آموزش الفبای قرآنی با نظارت استاد هادیانحجتالله بهطلب از معدود فرهنگیان کشورمان است که در کنار معلمی قرآنش در مدارس به ویژه در منطقه 11 تهران سعی در زندهنگهداشتن جلسات سنتی قرآن در مسجد محلشان داشته است.
او در سال1341 در خانوادهای پرجمعیت و مذهبی در خیابان کمیل تهران متولد میشود. وی که پسر دوم خانواده بوده است به همراه علاقه مادر و یکی از خواهرانش به فراگیری آیات کلام الله مجید، به این عرصه ورود پیدا میکند و با تشویق آنها از همان ابتدا و هنگامی که خیلی هم سن و سال بالایی نداشته بود، در جلسات سنتی قرآن مسجد امام حسین(ع) خیابان کمیل تهران تحت نظارت استاد هادیان به آموزش الفبای قرآنی مشغول میشود.
او که نام این استادش را دقیق به خاطر دارم، میگوید: «استاد هادیان اهل طالقان بود و یکی از مبارزان علیه رژیم طاغوت بود و در حال حاضر هم کم و بیش با ایشان مرتبط هستم که روخوانی قرآن را از جلسات وی آغاز کردم».
بهطلب که از شاگردان ثابت جلسات قرآن این استاد بوده است، ادامه میدهد: «البته طی ایام تابستان حضور و شرکت بچههای محل در این جلسه بیشتر بود و کلاسها عصرها برگزار میشود، حتی با وجود اینکه شرکتکنندگان در جلسهاش از افراد کم سن و سال بودهاند اما ایشان به ما احکام را نیز آموزش میدادند. در سایر فصول نیز به دلیل علاقهای که در من ایجاد شده بود، سعی میکردم نمازهای مغرب و عشا خودم را به مسجد برسانم چون پس ازاقامه نماز جلسه قرآنی با استاد هادیان داشتیم».
او که شکر خدا و ذکر الحمدلله از زبانش نمیافتد، خندهای میکند و میگوید: «الحمدلله ایشان خواندن قرآن را به صورت پایه و اساسی به من آموختند و به نوعی املاء قرآن را به من یاد داده است چون ایشان سعی میکردن من از همان ابتدا آیات را با تلفظ صحیح اعراب و دقت در علامتگذاریها و وقفها قرائت کنم».
جلسات خانگی اوایل انقلاباو که در کنار این جلسه و بعدها نیز از جلسات قرآن سایر مساجد نیز بهره برده است، ادامه میدهد: «سال 58 هنگامی که در دوره دبیرستان در مدرسه رهنما منطقه 11 در خیابان منیریه مشغول به تحصیل بودم، توسط انجمن اسلامی مدرسه از استاد بیوک اصل محمدی که درآن هنگام از ساکنین خیابان میامی بودند، دعوت شده بود و عصرها کلاسهای قرآن در مدرسه دایر بود».
بهطلب بیان میکند: «استاد بیوک اصلمحمدی در آن جلسات دانشآموزانی که مستعدتر بودند را جدا کردند و به کلاسهایشان که یکی در مسجد دارالسلام خیابان ابوسعید و دیگری در مسجد ولیالله اعظم در خیابان فرهنگ که جمعهها برگزار میشد، راهنمایی کردند. تجوید را نزد ایشان تلمذ کردم».
او ادامه میدهد: «همچنین درکنار وی از جلسات تجوید قرآن «محمد خواجوی» که در حوالی میدان بریانک برگزار میشد، استفاده کردم. با استاد خواجوی به دلیل اینکه تفاوت سنیمان کمتر بود و سنمان به هم نزدیکتر بود بیشتر مراوده داشتم تا اینکه استاد خواجوی من را به جای خودشان به آموزش و پرورش منطقه 11به عنوان معلم قرآن معرفی کردند».
همراه با استاد خواجوی و فرهودی23/اردیبهشت/61او هنگامی که 20 سال داشته است و در اوایل سال 60وارد آموزش و پرورش یا به عبارتی به صورت رسمی گام در مسیر تعلیم قرآن در کنار تعلّم قرآن میگذارد، میافزاید: «به صورت حقالتدریس وارد آموزش و پرورش شدم و چون پس از انقلاب اسلامی بود، جو آمادهتر برای ورود به عرصههای قرآنی بود به گونهای که دانشآموزان زیادی علاقهمند به فراگیری فنون قرائت قرآن بودند».
بهطلب با اشاره به خاطرهای از روزهای اولیه تدریسش، میگوید: «یکی از دانشآموزان دوره اول راهنمایی که باهوش کلاس بود اما نه زمینه قرآنی و نه صدایی داشت برای ورود به این عرصه ممارست میکرد که زمینه رشد هم داشت و خوب هم پیشرفت کرد. در آن زمان تنها به آموزش روخوانی و تجوید اکتفا نمیشد بلکه به فراگیری مفاهیم و ترجمه قرآن نیز اهتمام ویژهای میشد. در همان سال و سال دوم تحصیلش در مسابقات قرآن دانشآموزی در سطح منطقه و استان رتبه آورد اما در سال سوم راهنمایی به مرحله کشوری این مسابقات در رشته مفاهیم نیز راه یافت که در آنجا مجبور شد به جای متسابق رشته صوت ولحن که به دلیل کسالت و مریضی نتوانست بود در مسابقات حضور پیدا کند، به رقابت بپردازد که رتبهای نیز کسب کرد».
راهنمایی شاهد کمیل اردیبهشت 82معلم قرآنی با بیش از 30 سال حضوراو که طی همان دوران در کنار استاد خواجوی به مسابقات قرآن دانشآموزی در سطح منطقه، استانی و کشوری به داوری مسابقات قرآن میپرداخت، میگوید: «سپس زمینه آشناییام با سازمان تبلیغات اسلامی از طریق استاد خواجوی که از اعضای شورای قرآن این سازمان بودند که دفتری به عنوان نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم تشکیل شد تا به بررسی رفع اشکالات احتمالی قرآنهایی که چاپ میشود، بپردازند».
بهطلب که بیش از 30 سال در عرصه قرآنی فعال است، عنوان میکند: «این دفتر تحت نظارت سیدمهدی سیف بود که چندین سال در این مجموعه همکاری داشتیم و به تصحیح مجموعهای از قرآنها پرداختیم و طی این زمان بیشتر فعالیتم را در حدود سال66 و 67 بر این سازمان معطوف کردم اما در عین اینکه ارتباطم را با آموزش و پرورش قطع نکردم».
این مدرس قرآن اظهار میکند: «پس از انجام تغییرات و تحولاتی در سازمان تبلیغات اسلامی به آموزش و پرورش بازگشتم و به تدریس در آموزش و پرورش منطقه 11 پرداختم و به مدرسه شاهد کمیل در این منطقه معرفی شدم. چون بهترین معلمان منطقه به این مدارس اعزام میشدند. لذا من تا سال 85 مشغول به تعلیم قرآن در این مدرسه بودم و پس از آن دچار ناراحت قلبی و سکته قلبی شدم تا اینکه در سال 88 بازنشسته شدم».
دارالقرآن یاران امام خمینی(ره) سال 1380بهطلب با اشاره به اینکه سال 85 هنگامی که به دلیل عارضه قلبیام به بیمارستان رفته بودم، بسیار دلتنگ کلاسهایم بودم، میگوید: «این احساس دو طرفه بود و هم من دلتنگ قرآنآموزان و شاگردانم بودم و واقعاً داغش بردلم مان و هنوز که هنوز گاهی نیز خواب آن ایام و کلاسها و دانشآموزانم را میبینم».
وی با اشاره به دیگر فعالیتش طی این ایام، اظهار میکند: «سال 78 نیز برای فعالیت در دارالقرآن یاران امام خمینی(ره) منطقه 11معرفی شدم که یکی از معلمان بانوی منطقه 11 با نام «مشتاق» برای کمک در این مجموعه نیز همراهیمان میکرد. فعالیت این دارالقرآن را که در واقع در محل مدرسه منحل شدهای قرار گرفته بود، از صفر و براساس برنامه مصوب شده آموزش و پرورش پیش بردی و به صورت ترمی و دورهای درسهای این دارالقران برگزار میشد که الحمدلله روز به روز بر تعداد این فراگیران قرآن این مرکز افزوده میشد».
بهطلب که تا پایان سال 82 در دارالقرآن مشغول به انجام مأموریت قرآنیاش بوده است و براساس تغییر و تحولاتی که در آموزش و پرورش منطقه رخ داد و تغییر روند برنامه این دارالقرآن، از آن سال به بعد به امر تدریس قرآنش پرداخت.
وی اشاره میکند: «بسیاری از قرآنآموزان این دارالقرآن که دورههای سطح پنجم و ششم قرائت قرآن را گذراندهاند در حال حاضر مشغول به امر تعلیم قرآن در این منطقه هستند».
بهطلب هنگامی که حدود 10 سال داشته است نخستین جلسات قرآنش را با حضور هم سن و سالانش در منزلشان تشکیل میداد، میگوید: «استاد هادیان به ما توصیه تشکیل جلسات وهیئات خانگی قرآن را میکرد چون این را ایجاد زمینهای برای تربیت خود ما و همچنین زمینه یاددهی به دیگران میدانست. لذا هنگامی که در سنین بالاتر به صورت جدیتر به امر تدریس قرآن پرداختم نگرانی نداشتم و به دلیل توانایی که داشتم از عهدهاش بر آمد».
بهرهگیری از دورههای کوتاه مدت سازمان تبلیغاتوی با اشاره به سایر دورههایی که گذرانده است، میگوید: «همچنین از دورههای کوتاه مدت سازمان تبلیغات با حضور سیدمحسن خدامحسینی، سیدمحسن موسویبلده در زمینه تجوید قرآن و سید مهدی سیف بهره بردم. در حقیقت استادهای اصلیام هادیان در ابتدا و سپس بیوک اصلمحمدی و محمد خواجوی و در پایان نیز سیدمهدی سیف بودند».
بهطلب در پاسخ به این سؤال که آیا شاگردهایی را برای حضور در عرصه ملی و بینالمللی قرآن تربیت کرده است، اظهار میکند: «از شاگردانی که در مدرسه شاهد داشتم امین پویا و مسعود سیاح گرجی بودند. گرجی نیز به تشکیل گروه تواشیح و همخوانی قرآن پرداخته بود».
وی که بیش از 54 بهار از عمرش گذشته است، ادامه میدهد: «از جمله خاطراتی که داشتم این بود که پدر امین پویان از مسئولان منطقه 11بودند و او در درس قرآن معمولاً نمره کامل(20) را از من نمیگرفت و پدرشان گلگی داشتند که او در مسابقات قرائت منطقه اول شده است اما چطور میشود که در این درس نمره کامل نگیرد؟ که من هم میگفتم چون ایشان در بخش ترجمه و مفاهیم نمره کمی را کسب میکند اما در بخش قرائت این امر را جبران میکرد اما باز نمرهاش به 20 نمیرسید».
این مربی قرآن گمنام شهرتهران در سال 67 ازدواج میکند که ثمره ازدواجش دودختر و یک پسر است. دختر اولش در حد قاری قرآن با صوت زیبایی به تلاوت آیات نورانی کلامالله مجید میپردازد و در حد مطلوبی نیز در تجویدو مفاهیم قرآن نیز ورود پیدا کرده است و سایر اعضای خانوادهاش نیز تا حدودی در عرصه قرآن ورود پیدا کردهاند.
بهطلب که جلسات قرآنی در مسجد امام حسین(ع) خیابان کمیل داشته است و یا به صورت سیار در منزل دانشآموزانش داشته است، در حال حاضر به دلیل عارضه قلبیاش کلاسهای به تعطیلی انجامیده است.
اعزام به سفر تبلیغی به کشور مالی در سال 1368وی درباره شیوه تدریسش میگوید: «حدود اواسط دوران تدریسش متوجه شدم که دانشآموزان در روخوانی قرآن، دقت لازم را ندارند که این امر موجب دیریادگیری آنها و عدم یادگیری قوی آنها میشود و لذا سبکی را برای کلاسهای قرآنم راهاندازی کردم که به شیوه مسابقهای کتاب قرآن را به آنها آموزش میدادم به گونهای که هر کدام از شاگردان از ابتدا تا انتهای درس آن روز را بدون اشتباه قرائت میکرد، نمره کامل را دریافت میکرد و اگر دانشآموزی بخشی را به اشتباه بخواند از دوره مسابقه حذف میشود و نوبت را به دانشآموزی میدادیم که زودتر این غلط و اشتباه را میگرفت».
او با اشاره به اینکه هنوز هنگامی که برخی از شاگردانش با وی روبرو میشوند از تمرکز ایجاد شده از اجرای آن طرح ابراز خوشحالی و خرسندی میکنند، ادامه میدهد: «این تمرکز موجب شده که در قرائت قرآن کمال دقت را داشته باشند و اینکه چشمشان خطوط آیات قرآن را دنبال کند تا اشتباهات تلفظی دیگران را بگیرند».
بهطلب در پاسخ به این سؤال که چرا در عرصه حفظ قرآن ورود پیدا نکرده است، میگوید: «حفظ قرآن نیازمند ممارست و پیگیری است و کار هر فردی نیست بلکه باید فرد، علاقهمند و با زمینه خاص وارد این عرصه شود. چنانکه بسیاری از افرادی که وارد زمینه حفظ قرآن شدهاند و علاقهمند نبودند و محفوظاتشان از بین رفته است».
بازگشت از حج عمره سال 1383او که قرائتهای «شحات انور» را دوست دارد، ادامه میدهد: «تلاوتهای ایشان را به ویژه در دوران جوانیاش دوست دارم در حال حاضر به راحتی میتوان قرائتهای متفاوتی از این قاری شهیر مصری را در لوحهای فشرده پیدا کرد اما در گذشته قرائتهایی با کیفیت پایین که از رادیو مصر ضبط شده بود به دستمان میرسید».
این مربی قرآن گمنام شهر تهران با اشاره به اینکه هرچه داریم از قرآن است، میافزاید: «امید دارم این قرآن در هنگام مرگ، دستم را بگیرد و در آن دنیا شفاعتش شامل حالم شود و انشاءالله ثواب تلاوت و ورود شاگردانی که در این عرصه تربیت کردهام به من برسد».
او سفرها واعزامهای تبلیغی نیز از سوی سازمان تبلیغات اسلامی حدود سالهای 67 و 68 همراه با اساتیدی چون محمدرضا پورمعین، محمد خواجوی به کشورهای آفریقایی چون مالی، غنا، بورکینافاسو و سیرالئون داشته است.
بهطلب با ابراز گلایه از مهجوریت قرآن در زمان فعلی، ادامه میدهد: «انقلابی که در کشورمان به پیروزی رسید، اصل واساس معنویتش از همین قرآن بوده است، لذا در آن زمان که نزدیکتر به انقلاب بوده است جلسات، محافل و مسابقات قرآن مملو از حاضرین و مخاطبان بوده است، خاطرم هست طی سالی که مسابقات قرآنی که در مسجد زعیم خیابان منیریه برگزار میکردیم، مسجد مملو از جمعیت بود به گونهای که جای سوزن انداختن نبود اما در حال حاضر جلسات قرآن با سردی روبرو شده است که تعداد حاضران خیلی محدود و معدود است».
وی با اشاره به اهتمام کم مسئولان به این جریان، عنوان میکند: «اگر به این معنویت(قرآن کریم) توجه میکردیم قطعاً در جامعه با مشکلاتی چون بزهکاری، خلافکاری، فسادهای اخلاقی، اسرافکاری و ... روبرو نبودیم».
بهطلب جملهاش را با اینکه همه ما از قرآن غافل شدهایم و بکارگیری آموزههای آن را به فرامویش سپردهایم به پایان میدهد.
سمیرا باباجهد انصاری