هوشنگ جاوید، کارشناس موسیقی اقوام و نواحی ایران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: «قوالی» به عنوان یک هنر دیرپا در عرصه موسیقی ایرانی مطرح است که البته ردپای آن را در گذشتههای خیلی دور شاهد هستیم که همچنان استمرار داشته، اما در دوره جدید و به ویژه پس از مشروطه به دلیل آنکه جریان موسیقی ایران از نظر ماهیت تغییر کرد، ذائقه موسیقایی مردم از گونهها و سنتهایی همچون قوالی رویگردان شد. با ظهور پهلوی اول و دوم شاهد هستیم که دیگر چیزی به نام قوالی به عنوان هنر موسیقی ریشهدار در فرهنگ ایرانی کلاً به فراموشی سپرده شد.
وی ادامه داد: به دلیل این غفلت و فراموشی تاریخی است که اکنون وقتی گروههایی در ایام مبارکی همچون رجب و شعبان از کشورهای حاشیه اقیانوس هند برای اجرای برنامه قوالی به ایران میآیند، این تصور و شائبه به وجود میآید که این موسیقی هنر بومی آن مناطق است، در صورتی که قوالی اساساً هنری ریشهدار در باور و فرهنگ ایرانی است.
جاوید تصریح کرد: با این وجود همچنان با گونهای از قوالی در مناطق و نواحی ایرانی مواجه هستیم که به مناسبت ایام سرور و شادمانی مذهبی و همچنین سوگ و عزای دینی اجرا میشوند و به طور کلی هنر قوالی را میتوان به چند شاخه تقسیم کرد؛ یکی «حمدیهخوانی» در ستایش خداوند و دیگری «نعتخوانی» در ستایش پیامبر(ص) و سومی «مناقبخوانی» ویژه ائمه معصومین(ع) است که البته ذکر نکات پندآموز و حکمتآموز اخلاقی و دینی را نیز میتوان به این موارد اضافه کرد.
نویسنده کتاب «موسیقی رمضان» در ادامه گفت: آنچه که قوالان انجام میدهند همانند آن چیزی است که گوسانها (همسرایان) در آئین زرتشت در خوانش اوراد مذهبی انجام میدهند که بعد در دوره ساسانی قوام بیشتری پیدا میکند و به این افراد خنیاگر اطلاق میشود؛ خنیاگر در اصل و براساس زبان زرتشتی متشکل است از چند بخش «خو» یا «هو»+«نیا» یا «نیواک»+ کر یا گرکه هو یعنی پاک و مقدس، نیواک یعنی نوا و آواز و کر یا گر همانند آنچه به عنوان پسوند در عباراتی همچون کارگر، آهنگر و ... به کار میبریم پسوند شخصی است که فعال در آن حوزه است؛ بنابراین خنیاگر که تغییر شکل یافته این عبارت است به شخصی اطلاق میشود که نوا و آوازی درست و مقدس را میخواند که البته بیشتر آنها روایت رشادت و سلحشوری پهلوانان نامدار ایرانی است.
دبیر ادوار گوناگون جشنواره موسیقی و نواحی ایران افزود: پس از اسلام این سبک آوازی شکل و شیوه خاص پیدا کرد و از آن در روایات معنوی و مذهبی استفادههای فراوان شد که البته بعدها برخی نحلههای فلسفی به ارتقای مرتبه و رشد آن کمک فراوانی کرد که همانطور که اشاره شد تا همین 150 سال پیش در ایران با قوت در حال اجرا بود و همزمان با ظهور مشروطیت رو به افول گذاشت.
جاوید تأکید کرد: امروزه عاشیقهای آذربایجان و نوازندگان و خوانندگانی که در خطه سیستان و بلوچستان از آنها با عنون پهلوان یاد میشود همچنین شیوخی که در مناطق شمالی خراسان با استفاده از سازهای محلی به آوازخوانی مشغول هستند، انشعابی از همین هنر خنیاگری و قوالی ایرانی هستند که عمدتاً تصانیفی در نعت و منقبت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را اجرا میکنند.
وی با اشاره به اینکه کشورهای حاشیه اقیانوس هند و حتی برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران در زمینه قوالی مشترکاتی دارند که پراهمیتترین آنها ذکر مناقب حضرت محمد(ص) و حتی دوازه امام شیعه است، گفت: تنها مشکلی که وجود دارد، به ویژه در مورد کشورهایی همچون هند و پاکستان جایگزینی سازهای بومی این مناطق در اجرای قوالی با سازهای غربی و عموماً انگلیسی است که شاهد هستیم از ارگهای دستی(آکاردئون) که ویژه کارناوالهای بریتانیایی است در اجراهای خود استفاده میکنند.
این پژوهشگر اقوام و فرهنگ عامه ادامه داد: قوالی هم در سوگ و عزای مذهبی و هم در شادی و سرور رویدادهای دینی اجرا میشود که در محتوا و اشعار به کار رفته و در زمینه روایت متناسب حال و فضا و تقویم زمانی با یکدیگر متفاوت هستند.
وی در پایان با اشاره به اینکه دولت و نظام اجرایی امور فرهنگی و هنری کشور در زمینه احیای قوالی در اعیاد و سوگهای مذهبی برنامه خاصی نداشته و ندارد، گفت: در کشورهایی همچون هند که قوالی در آنجا رایج است و شیعیان و اهل تسنن به هر مناسبتی به اجرای آن تأکید دارند، این فرهنگ موسیقایی جنبه فرهنگی و عام پیدا کرده است و در فضاهای عمومی و در حاشیه بسیاری از برنامهها در انظار عمومی توسط قوالان اجرا میشود و اگر در ایران هم به عنوان مهد هنر قوالی قائل به رواج این هنر هستیم باید رواج بیشتری را در محافل عمومی داشته باشد.