رضا سیمبر، مدیر گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه گیلان است، وی پیشتر کتابهایی چون «سیاست و حکومت در خاورمیانه» و ««آمریکا و بیداری اسلامی» را نگاشته است. سیمبر معتقد است که اسلام سیاسی امام خمینی احیای حضور دین در جهان معاصر است. وی همچنین معتقد است که امام با شعار «الاسلام هو الحل» توانست حکومتسازی کند و نیز با زبان فطرتطلبانه عموم مستضعفان جهان را مخاطب خود قرار داده است، در پی مشروح گفتوگوی وی با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) را میخوانید:
ایکنا:
تأثیر اسلام سیاسی بر حرکتهای اسلامی چه بوده است؟
مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی در احیای
اسلام سیاسی این بوده است که توانست اسلام را به صحنه سیاسی بازگرداند. وقتی
سکولاریسم در دهه 70 میلادی در اوج بود، زایش انقلاب اسلامی به عنوان یک گفتمان،
نه تنها اسلام که دین را وارد سیاست بینالملل کرد. امروز احیای دین را در
خاورمیانه و حتی جوامع غیراسلامی شاهد هستیم. گفتمان اسلام سیاسی مؤلفههای متعددی
داشت. این گفتمان در هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی، گفتمان جدیدی مطرح
کرد. این همزمان با به بنبست رسیدن گفتمانهای سکولار در جهان اسلام بود.
مردم به این نتیجه رسیدند که
ناسیونالیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و همه ایسمهای قرن،راهحل آنها نیست. انقلاب
اسلامی این پیام را میخواست به جهانیان بدهد که میتوان از روزنههای جدیدی به
جهان نگریست. امروز پیام جنبشهای جدید در خاورمیانه این است که سایر ایسمها در
خاورمیانه به بن بست رسیده است. جنبشهای اسلامی پیامشان این بود که «الاسلام هو
الحل» که خود این رهاورد پیام امام راحل و انقلاب اسلامی است که هویت جدید دینی را
نه تنها به کشور ما که به جهان اسلام ارائه کرد.
ایکنا: گفته میشود
که این اخوانالمسلمین بود که برای اولین بار شعار «السلام هو الحل» را مطرح کرد،
آیا میتوانیم بگوییم امام(ره) متأثر از جریان اخوان بودند؟
میشود شعارهای جهان اسلام را به هم
مرتبط دانست، اما این ویژگی گفتمانی انقلاب اسلامی و امام خمینی بود. یکی از دلایل
این است که انقلاب ایران ماهیتاً با حرکتهای قبلی تفاوت عمده داشت. این یک تفکر
حکومتی است که ویژگیهای ایرانی و شیعی را داشت. این گفتمان طالب حکومت بود و امام
به عنوان طراح آن در دهههای 40 شمسی به عنوان ولایت فقیه بحث حکومت را مطرح کردند
که در اثبات آن از آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ
وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...: اى كسانى كه ايمان
آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد...»
استفاده شده است. این تجربه متعلق به هیچ کشور اسلامی نبوده است که ولایت فقیه را
بیان کنند و به صورت قانون درآورند.
جهان سنت تجربه حکومت را بیشتر از ما
داشتند و جوامع شیعه تجارب اولیهشان است که فقه سیاسی داشتند. ما اصطلاح چکشخوری
را داریم به این معنا که تجربه شیعی حکومت نیاز به چکشخوری دارد و لازم است تجارب
کنونی در جنبههای مختلف با توجه به مقتضیات اجتماعی درآید.
دومین ویژگی اندیشه سیاسی امام استقلالطلبی
انقلاب اسلامی است که آن را از حرکتهای اسلامی متمایز میکند. یکی از گرانبهاترین
سرمایههای انقلاب نیز شهدای زیادی است که تقدیم کرده و تاکنون گفتمان انقلاب
اسلامی استقلال خود را حفظ کرده است. سومین ویژگی این گفتمان عدالتطلبی در صحنههای
ملی و بینالمللی است. مخاطبان این گفتمان، همه مستضعفان جهان بودند. شما پیامهای
حضرت امام و مقام معظم رهبری را ملاحظه کنید که متولی اندیشههای حکومتی ما هستند،
متوجه میشوید که تأکید زیادی بر روی بحث اسضعاف است. ویژگی دیگری که باید بیفزاییم
پایایی گفتمان انقلاب اسلامی است، به عنوان نمونه شاهد هستیم که علیرغم همه
فشارها، اندیشههای هویتی خود را حفظ کردهایم و انقلاب اسلامی به ما و جهان اسلام
هویت داد. ما
توانستیم پویایی تازهای را در جهان اسلام ایجاد کنیم که با تجارب گذشته متفاوت
باشد. البته تجارب بشری مانند یک بناست که آجرهای جدید بر روی آجرهای گذشته قرار
میگیرد و در این میان تجربه انقلاب اسلامی منحصر به فرد و بیبدیل است.
ایکنا: تداوم و
آینده اسلام سیاسی امام(ره) با توجه به نیروهای منطقه و قدرتهای دول دیگر اسلامی
و غربی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اسلام سیاسی ابعاد مختلف و چهرههای
گوناگونی دارد و باید آن را به صورت ویژه در مورد جمهوری اسلامی بررسی کرد. گفتمانهای
متفاوتی در این زمینه وجود دارد. اسلام سیاسی امام خمینی گفتمانی پایا و پویا است
و هویتبخشی محور اصلی آن است. همه گفتمانها به دنبال آن هستند که هویت بدهند.
تمام حرکتهای ناسیونالیست عربی به دنبال آن بودند که به حرکتهای خود در مقابل
رژیم صهیونیستی هویت دهند. انقلاب اسلامی و تلاش امام به عنوان بنیانگذار آن ،
همان طور که در فرمایشات و وصایای ایشان بود، نه حرکتی گذرا که پایاست و میخواهد
هویتبخشی کند تا به من ایرانی مسلمان، هویت جدیدی ارائه کند که با هویتهای دیگر
خلط نشود. خود و دیگران در اندیشههای امام راحل بسیار پررنگ است. ایشان به دنبال
آن هستند که خود را بشناسیم. در همه اندیشههای امام(ره) ابعاد این هویتبخشی قابل
ملاحظه است؛ درادبیات،
معارف اسلامی، علوم انسانی، سیاسی و ... هویتبخشی را به صورت پررنگ میبینیم .
انقلاب اسلامی زمانی میتواند اندیشه گفتمانی را
به واقعیت تبدیل کند که ما عناصر هویتی اندیشه را بگیریم و عملی کنیم. برای مثال
من مدرس دانشگاه در تدریس اندیشههای سیاسی باید به اندیشههای اسلامی نگاه ویژه
داشته باشم و رئیس بانک مرکزی نگاه ویژهای به بانکداری اسلامی داشته باشد. در
خصوص بانکداری خیلیها شاکی هستند و ما آموزههای فکری خود را به قواعدی برای
زندگی تبدیل نکردهایم.
هویتسازی پروژه نیست و
برخی از دولتمردان فکر میکنند خیلی از موارد پروژه است و البته باید به این
مسئله به عنوان پروسه نگاه کرد. ما که شعار عدالتخواهی، استقلال و... را داریم، باید
علوم انسانی اسلامی، بانکداری اسلامی، دیپلماسی را برنامهریزی کنیم. هویت انقلاب
اسلامی زمانی پایایی خواهد داشت که ما عناصر هویتبخش خود را فراموش نکرده و به
سراغ غربیها و الگوهای وارداتی نرویم. این الگوها با اندیشههای قرآنی و اسلامی تعارض دارد؛ هر
چند که باید تجربه حکومتگری اسلامی را در جامعه مدنظر داشته باشیم.
ایکنا:
آیا اسلام سیاسی امام خمینی را میتوان به عنوان یکی از قطبهای سیاست خارجی در
جهان امروز دانست؟
قطعا من به این مسئله
معتقدم و نشانههای زیادی برای این جایگاه وجود دارد. علیرغم اینکه ما به عنوان
قدرتی متوسط مطرح هستیم اما خودمان به این قدرت بیتوجهیم. کافی است که ما در
دنیای جدید به کنشگری آمریکاییها و سلطه در رابطه با ایران نگاه کنیم و متوجه
خواهیم شد، چون دیدگاهی غیرخشونتآمیز و برخلاف سلطه حاکم داریم، با ما به شکل
خشونتآمیز برخورد میشود. 8 سال دفاع مقدس و تحریمها نشان میدهد که نمیخواهند ما
را به عنوان طراح یک تفکر جدید قبول کنند. مشکل آنها انرژی هستهای و قدرت موشکی
ایران نیست بلکه گفتمان اسلام سیاسی است. یکی از پارامترهای گفتمان امام خمینی که
آنها را به هراس انداخته آلترناتیو بودن جدی گفتمان انقلاب اسلامی و فطرتطلبی این
جریان است که مخاطب آن همه انسانها هستند که اگر شانتاژهای دنیای غرب علیه ما
برداشته شود و پیام آن به گوش مردم دنیا برسد، مخاطبان عمدهای را جذب خواهد کرد.
بحثهایی که اخیرا در
انتخابات آمریکا مطرح میشود، نشاندهنده شکست لیبرال دمکراسی غربی است. در داخل
کشورها هم اینها با بنبست مواجه شدهاند و پیام «الاسلام هو الحل» به عنوان یک
آلترناتیو جدی مطرح است که در حال تجربه و اصلاح میباشد و انشاءالله به عنوان یک
فرایند بتواند موفق شود.
ایکنا: مؤلفههای اسلام سیاسی امام(ره) در سیاست خارجی چیست؟ آنچه بهغلط به ایران
نسبت داده میشود ایجاد هلال شیعی است، این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
من با آنچه از سوی عرب
به عنوان هلال شیعی مطرح میشود، مخالفم و فکر میکنم این ابزاری برای آسیب زدن
به ایران و تفرقه انداختن در جهان اسلام است. خوبی گفتمان انقلاب اسلامی فطرتطلبی آن است که نه
تنها به سنی و شیعه که به همه انسانهای جهان توجه دارد و انسانها با هر دینی که
باشند، خوب هستند و این شیاطین هستند که انسانها را منحرف میکنند. بنابراین
مخاطب گفتمان اسلام امام(ره) تنها مسلمانان و شیعان نیستند.
متأسفانه به صورت یک
طرفه در اسناد حقوق بشری میبینیم که نگاه اومانیستی به ذات انسان حاکم است. این
دیدگاه نگاهی تجربهگرایانه به انسان داشته و آن را نیازمند هدایت و وحی نمیداند.
به تعبیر سادهتر از دیدگاه غربیها انسان لذتجوست و نهایت آمال غرب که بازتابهاب
مختلفی در حقوق و آزادیهای فردی دارد، انسان لذتجوست. اگر انسان را این طور ببینید
مشکلات زیادی برای حکومت دینی وجود خواهد داشت، اما انسان قرآنی و اسلامی تلفیق دو
چیز است، حقوق و تکالیف انسان فقط این نیست که تنها لذت ببرد. بنابراین حکومت دینی
نگاه تکلیفمدار و حقمدار است. انسان رها که اوج آزادیاش بر حقمداری است،
مشکلات زیادی را به بار میآورد. نگاه اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی به انسان
متفاوت است. مشکلات دنیای ما که 90 درصد درآمدش را کمتر 10 را استفاده میکنند و
ما صحنههای زیادی از گرسنگی و مرگ را میبینیم، در حالی که پول غذای سگهای
آمریکای شمالی به اندازه کل تولید ناخالص آفریقاست؛ بنابراین باید از جایگاه انسان
در جهان امروز پرسید. خوب این دنیا یک اشکال هستیشناسی و معرفتشناختی دارد. بحث
روی هدایت تکوینی و تشریعی ماست. ما علاوه بر هدایت تکوینی، هدایت تشریعی را میپذیریم
که به کمک عقل انسانی هم میآید. تمایز اصلی گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمانهای
حاکم تأکید بر هدایت تشریعی در قالب تجربه جمهوری اسلامی است. اگر ما به صرف عقل
اکتفا بکنیم، نتیجه آن جهان کنونی خواهد بود.