کد خبر: 3502328
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۰

نقد سینمای هالیوود در عمل و نه در کلام

گروه هنر: رژیم صهیونیستی، طی یک دهه گذشته سرمایه‌گذاری ویژه‌ای در سینما داشته؛ در این میان تولیداتی نظیر «زیتون» و «باباجون» از جمله آثار ضد ایرانی و اسلامی هستند که به وفور در اسرائیل تولید می‌شود و ما به‌جای پاسخگویی در عمل و تولید آثار فاخر همچنان در کلام و به صورت شعاری نقد می‌کنیم.

چند سالی است که درباره حضور بنگاه‌ها و شرکت‌های صهیونیستی در سینمای جهان مقالات و سخنرانی‌های بسیاری دیده و شنیده می‌شود، اما تا چه اندازه این اظهارنظرها توانسته بازخورد جهانی داشته باشد. به یاد بیاوریم که ما در جشنواره فیلم فجر بخشی را به نام هالیوودیسم راه‌اندازی کردیم تا به نوعی به میهمانان فربه خارجی جشنواره بفهمانیم صهیونیست‌ها تا چه حد در سینما نفوذ دارند، اما این اقدام ما در نهایت بی‌نتیجه ماند و تنها سود آن یک سفر تفریحی برای فیلمسازان ناشناخته غربی  بود. در تکمیل این توضیح به یاد می‌آورم گفت‌و‌گوی خود را با یکی از فیلمسازان جوانی که در آن سال‌ها در بخش هالیوودیسم جشنواره حضور داشت. از وی پرسیدم اگر فیلمسازی چون اسپیلبرگ که یک سینماگر یهودیست و به وی اتهام صهیونیست بودن را هم می‌زنند از وی برای کار در فیلمی دعوت کند، آن را می‌پذیرد؟ جواب داد با کمال میل آن دعوت را پاسخ مثبت خواهد داد! این جواب نشان می‌دهد که حضور چنین افرادی در ایران تنها برای سرگرمی است و هیچ بازخورد مطلوبی برای ما در پی نخواهد داشت.

 رفتار عوامانه و سطحی دیگری که در این حوزه طی چند سال گذشته از ما نسبت به سینمای غرب سرزده، دعوت از «الیزابت ایزابل کاتن‌پیر» است که چند سال پیش به ایران آمد تا از شکایت ما از فیلم «آرگو» دفاع کند! (خنده طولانی...)! کجای دنیا چنین اتفاقی رخ داده که ما پرچمدار آن شده‌ایم؟ فیلمی در سینمای آمریکا تولید شده که در آن به دروغ بخشی از تاریخ ایران تحریف شده، آیا ما باید شکایت کنیم یا اینکه فیلمی در جواب آن بسازیم؟ اصلا مسئولان به این سوال پاسخ دهند. چند رویداد مهم همچون تسخیر لانه جاسوسی در کشورمان داریم که هنوز درباره آنها حرفی نزده‌ایم؟ آیا اگر باز هم هالیوود خواست درباره این دست موضوعات، فیلمی بسازد ما تنها باید بر طبل تو خالی بکوبیم؟

محکومیت‌های زبانی، برای ما دست‌آورد مطلوب نخواهد داشت

مطلب فوق، مقدمه‌ای بود برای پرداختن به بحثی که هدف اصلی این یادداشت است. طی چند سال اخیر دو فیلم با عنوان «باباجون» و «زیتون» در رژیم غاصب صهیونیستی تولید شده که هر دو به نوعی رویکردی ضد ایرانی و اسلامی دارند. در «زیتون» که محصول مشترک انگلیس، اسرائیل و فرانسه است داستان سربازی اسرائیلی روایت می‌شود که به اسارات حزب الله در آمده و یک کودک فلسطینی به وی کمک می‌کند که از دست نیروهای حزب الله فرار کند. کارگردانی این فیلم را Eran Riklis بر عهده دارد و فیلم توانسته در سایت معتبر imdb  امتیاز نزدیک به هفت را بیاورد. این کار که در ژانر درام و اکشن تولید شده به نوعی سرباز اسرائیلی را نماد مظلومیت نشان می‌دهد و سربازان حزب الله در آن نماد وحشیگری هستند! آیا ما این پیام فیلم را که اتفاقا به شکلی کاملا هنری و تاثیرگذار بیان شده را، می‌خواهیم با اعتراضات زبانی پاسخ دهیم؟ آیا تمام کسانی که این فیلم را در سینماها می‌بینند و برایش دست می‌زنند به حرف فیلم گوش می‌دهند یا می‌آیند نشست هالیوودیسم را دنبال کنند؟

فیلم دیگر که محصول 2015 اسرائیل است؛ «باباجون» نام دارد و اولین فیلم صهیونیست به زبان فارسی است. در این کار مغرضانه بازیگرانی چون نوید نگهبان و دیوید دیان نقش آفرینی کرده‌اند. در خلاصه داستان این فیلم آمده؛ «موتی» پسری است ۱۴ ساله که از او انتظار می‌رود به حرفه خانوادگی بپیوندد و در مزرعه پرورش بوقلمونی که پدر بزرگش سال‌ها پیش و در بدو مهاجرت بنیان گذاشته، کار کند. اما موتی شیفته سر هم کردن قطعات اوراق شده ماشین‌ها و به راه انداختن آنهاست و علاقه‌ای به کسب و کار موروثی نشان نمی‌دهد. برای پدر و پدربزرگ، این سرکشی حکم اعلام جنگ را دارد. کارگردانی این فیلم را «یووال دلشاد» برعهده دارد و اثر، درامی با پیام ضد ایرانی است.

از این دست مثال‌ها باز هم در سینمای رژیم صهیونیستی وجود دارد و با جدیت نیز ساخت آنها ادامه پیدا خواهد کرد، زیرا بیش از یک دهه است که صهیونیست خود تولید کننده تولیدات سینمایی شده‌اند و از سوی جشنواره‌های غربی نیز حمایت می‌شوند. این رویکرد نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در هنر هفتم، گاهی ممکن است منافعی داشته باشد که دست یافتن به آن از طریق نیروی نظامی نیز ممکن نیست، اما متاسفانه سال‌هاست که ما در این زمینه مدعیان خوبی هستیم! برای درک ادعا مطرح شده، نگاهی به وضعیت کنونی جامعه خود بیندازیم. فیلمی چون «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی توانسته در جشنواره جهانی کن نام ایران را سربلند کند، اما با چه انگ‌هایی بدون اینکه فیلم را دیده باشیم آن را متهم می‌کنیم! یا درباره آثار دیگر هم چنین هجمه‌ای وجود دارد. در کلام، در کشور ما هر شخص حق دارد درباره سینما اظهار نظر کند و همچون قیم درباره آن حکم صادر کنند، اما در عمل هیچیک حاضر نیستند کوچکترین ریالی برای فیلم‌های ارزشی هزینه کنند؟! افسوس... بارها این مطالب گفته شده و باز هم بیان خواهد شد، اما هنوز ما همیشه درگیر توهمات خود هستیم و هیچگاه نمی‌خواهیم در عمل و به شکل تاثیرگذار با مخالفان خود مقابله کنیم.

captcha