حجتالاسلام والمسلمین حمید فغفورمغربی، عضو کارگروه تبیین نظری و عملیاتی مفاهیم راهبردها و اقدامات سند دانشگاه اسلامی و رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه صدرا در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در رابطه با تبعات فقدان اعتماد به نفس در حوزه علم و دانش، گفت: بحثی که یکی، دو دهه در دنیا مطرح شده، بحث روانشناسی علم است. روانشناسی علم در این مورد بحث میکند که اگر در دورهای توسعه علم به وجود میآید چه انگیزههای روانی باعث آن شده است؟ چه نوع محققانی این توسعه را به وجود آوردهاند؟ باید این را بررسی کنیم و بیینیم واقعاً چقدر الان انگیزههایی برای تحقیق، پژوهش و نوآوری وجود دارد و بعد موانع آن کجاست؟
باید به سمت کارهای گروهی برویم
وی افزود: در مجموع فکر میکنم هنوز هم انگیزههای علمی وجود دارد، این انگیزههای علمی مهمترین پشتوانه برای اعتماد به نفس هستند، اعتماد به نفس همین است که شخص کارهایی که انجام داده، کارهای خوبی بوده و مورد استقبال قرار گرفته است، به خودش اعتماد پیدا میکند، مخصوصاً اینکه باید به سمت کارهای گروهی و جمعی برویم که هر کسی یک بخشی از کار را برعهده بگیرد، چنین کارهایی میتواند اعتماد به نفس را به وجود بیاورد.
لزوم وجود مرکزی برای صدور اجازه پروژهها و دوری از موازیکاری
فغفورمغربی عنوان کرد: تا جایی که میدانم در کشورهای غربی مرکزی هست که همه پروژههایی که دانشگاهها و مراکز دیگر میخواهند انجام دهند را آنجا بررسی میکنند. تأیید نهایی را که آنجا صادر کردند، آن محقق یا گروه محققان میتواند کار را انجام دهد. وجود چنین مرکزی از تکرار جلوگیری میکنند این هم مسئلهای است که ما در ایران یک چنین جایگاهی نداریم، شاید دهها و صدها مرکز پژوهشی داریم، ولی مرکزی که نظارت کند و ببیند که پژوهشها به روز و نو است، تکراری نیست، مفید است و به درد میخورد، هنوز وجود ندارد.
اعتماد به نفس یکی از مؤلفههای بحث روانشناسی علم است
رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه صدرا با بیان اینکه اعتماد به نفس یکی از مؤلفههای بحث روانشناسی علم است، گفت: اول انگیزهها باید وجود داشته و روحیه پژوهش، انگیزه برای تحقیق، و بعد شاید در برآیند دهها مسئله دیگر تبدیل به اعتماد به نفس میشود، خود اعتماد به نفس یک مؤلفه نیست، فرد باید کار تحقیقی و پژوهشی کرده باشد، انگیزه داشته باشد، مورد تشویق قرار بگیرد، برای او پشتوانه مالی وجود داشته باشد، تشویقهای علمی و یا ارتقای علمیاش منوط به آن باشد که مجموع یکسری مؤلفهها با هم میتواند این اعتماد به نفس را ایجاد کند.
وی در پاسخ به این سؤال که در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب که در مورد اقدامات دانشبنیان تأکید زیادی دارند، پارکهای علم و فناوری چه دستاوردهایی داشتهاند؟ بیان کرد: در مجموع کارهای خوبی شروع شده است، بهطور مثال دانشگاه شهید بهشتی پژوهشکده اعجاز را دارد، یکسری مراکز خصوصی هم ممکن است باشند، مثلاً اصناف برای فروش کالا و بستهبندی کالاهایشان ممکن است نیاز به مشاوره این مراکز داشته باشند، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری به سراغ اصناف گوناگون بروند و بررسی کنند و دانشگاهها هم به این اقدام بپردازند که به نظر خودشان نیاز این اصناف چیست، پاسخ این پرسش را بیایند و بهصورت پروژه و طرح تهیه کنند، به اتاق اصناف یا به مرکز آنها بدهند و از آنها بخواهند و اعلام کنند که حاضر هستیم در چنین کار و زمینهای تلاش کنیم، شما پشتیبانی و تأمین مالی میکنید؟ خود اصناف واقعاً به روز باشند و ببینید چه نیازهایی دارند و آنها را به مراکز پژوهشی و دانشگاهی بدهند و از آنها نظر بخواهند، اگر آنها این کار را نکردند و یا اصلاً به فکر آن نبودند، دانشگاه این کار را انجام بدهد، بررسی کنند، پروژهای تعریف کنند و به آنها بدهند و بگویند ما چنین کارهایی میتوانیم برای شما انجام دهیم و مشکلات شما را حل کنیم، اگر این دو مرکز با هم به نوعی ارتباط متقابل داشته باشند میشود کارهای خوبی انجام داد.
وی درباره کمبود واحدهای تحقیق و توسعه در علوم انسانی در مقایسه با شاخههای دیگر علوم، بیان کرد: ما در ایران بلد نبودیم چه کاری کنیم، چرا نشود از مراکز پژوهشی روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد برای مشکلات اجتماعی و روانی مدارس خصوصی و دولتی و حتی خانواده استفاده کنیم، چرا از این همه مشکلات اجتماعی که داریم مراکزی که متولی آنها هستند هیچ جوابگو نیستند؟ چطور نمیشود از مرکز تحقیقات جامعهشناسی که در دانشکدههای جامعهشناسی است استفاده کرد. در اقتصاد هم همین طور، چرا نتوان از مراکز پژوهشی اقتصادی استفاده کرد؟
رویش قارچگونه دانشگاهها
فغفورمغربی ادامه داد: در جهان اسلام دانشگاهها مثل قارچ سبز شده بدون اینکه ارتباطی با صنعت، مردم و مشکلات اجتماعی داشته باشند و همچنان دو جزیره جدا از هم هستند، یک مقداری ارتباط به وجود آمده، ولی کافی نیست. همین طور که الان در دانشگاهها مرکز ارتباط با صنعت ایجاد شده، در دانشکدههای روانشناسی و جامعهشناسی نیز باید مراکز ارتباط با آن مراکز مصرفکننده و تحقیقات آنها را بهوجود بیاورند، بعد هم معرفیاش کنند و بهدنبال آن بروند و از مراکزی که فکر میکنند به کارشان میآید دعوت کنند که با یکدیگر نشست داشته باشند و گفتوگو کنند، این کارها به نظرم انجام نشده است.
وی در رابطه با توصیههای قرآن درباره جهاد علمی، بیان کرد: بحث علم در قرآن واقعاً بسیار گسترده است، شما ببینید پیامبری که خودش درس ناخوانده است، ولی اولین پیامش که همان پنج آیه اول سوره علق است، سه بار به علم، دو بار به خواندن و یک بار هم به قلم اشاره دارد. آیات گروه دوم قسم به قلم و قسم به مرکب است. پیامبر(ص) چه شیوههایی را برای تشویق پیش گرفته است، «اطلبوا العلم و لو بالصين...»، بهدنبال علم بروید حتی اگر در چین باشد. چین آن زمان آخر دنیا بود. و اگر هر کسی به دنبال علم برود و در این راه کشته شود، شهید محسوب میشود. از این رو به علم در اسلام توجه بسیار شده و به همین دلیل است که تمدن علمی اسلام و تمدن طلایی اسلام در قرن سه شکل گرفت و حدود قرن هفت و هشت در اوج خود بود، این پنج قرن، قرون طلایی تمدن اسلامی بود. ملاحظه میکنید که مسلمانان بزرگترین دانشگاهها، بزرگترین تحقیقات و بزرگترین کتابخانهها را داشتند، امکانات کمک دانشجویی، کمک استادی و خیلی چیزها را داشتند، کتابهای مربوط به تاریخچه دانشگاههای اسلامی را که ملاحظه کنید میتوانید کارهای بسیار خوبی را در این دوران ببینید و این ناشی از ظرفیت اول صدر اسلام است که در تمدن صدر اسلام به ظهور و ثمر نشست. هم تجربه تاریخیاش را داریم و هم به لحاظ نظری اسلام روی علم تأکید زیادی دارد، ولی موانعی وجود دارد.
چالش علوم انسانی با علوم قرآن و حدیث
فغفورمغربی عنوان کرد: مثل اینکه حوزه علوم انسانی تا حدودی با علوم قرآن و حدیث دچار چالش است، ما باید این چالشها را تحمل و مدیریت کنیم، اگر یک نفر چیزی گفت و به نظر بعضی احیاناً با قرآن نساخت، نباید سریع او را طرد و تکفیر کنیم، باید اجازه بدهیم بحث و گفتوگو شود و کتاب منتشر شود. ما در این چیزها یک مقداری با تنگنظری برخورد کردهایم و این هم برمیگردد به اینکه ما چه پلی بین حوزه و دانشگاه زدهایم؟ چقدر دانشگاهیان ما حوزویان ما را قبول دارند و به آنها اعتماد دارند و چقدر حوزویان ما دانشگاهیان ما را در همان رشتههای علوم انسانی قبول دارند و چقدر با هم ارتباط دارند؟ مشکل به نظرم اینجاست که موانع ساختاری و فکری در حوزویان و دانشگاهیان است که خیلی نمیتوانند به هم نزدیک شوند، البته باید از افرادی شروع کنیم که هر دو زمینه کاری حوزه و دانشگاه را دیدهاند و یا مراکزی مثل پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که هم حوزوی و هم دانشگاهی هستند، یک چنین مراکزی که پل واسط بین حوزه و دانشگاه باشند باید تقویت شوند و به آنها بهاء داده شده و توجه شود تا این موانع کمتر شود و کاربردش و محصولشان برای جامعه بیشتر باشد.
نبود متولی برای ارتباط حوزه و دانشگاه
وی ضمن اشاره به این مطلب که پیوند حوزه و دانشگاه به نظرم اصلاً موفق نبوده است، گفت: خیلی کارها میشود کرد، خیلی شعار دادیم، ولی هنوز تقریباً هیچ کاری نشده است. الان هم تا جایی که در جریان هستم چون در یکی از کمیتههای فرعی شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور دارم، تا آنجایی که در جریان هستم یک مرکز متولی این وحدت وجود ندارد. برای ارتباط و تعامل بین حوزه و دانشگاه یک مرکز متولی فعال وجود ندارد، به لحاظ اسمی یکی، دو مرکز هست که هیچ کاری نمیکنند، وقتی هم به آنها میگوییم میگویند چه کار کنیم؟ کار ریشهایتر باید بررسی شود، اول ببینیم چه کارهایی شده و چه خبر است؟ این یکی، دو مرکزی که وجود دارد چرا نتوانستند؟ تاریخچهشان چیست؟ تجربیاتشان چیست؟ به آنها نگاهی بیندازیم. واقعاً به نظرم ما اصلاً کاری نکردهایم، البته اصلاً کلمه سنگینی است، ولی کار خیلی خیلی کم شده و اصلاً در حد قابل قبولی نیست.
اثر مخرب ورود مسائل جناجی به تولید علم دینی
فغفورمغربی بیان کرد: ما اولین کشوری هستیم که میخواهد تجربه تولید علم در مباحث دین و علم را داشته باشد، جای دیگر این تجربه را ندارد، هر رشته علمی را که بررسی کنید به لحاظ ساختاری در غرب همه چیز آن مشخص است؛ اما ما در مباحث دین و علم اولین کشوری هستیم که این کارها را بهصورت نهادی و نهادینه میخواهیم انجام بدهیم، تجربه چندانی در دنیا وجود ندارد، این است که راه بسیار دشوار و ناشناخته است، به ویژه وقتی جناحی و سیاسی هم میشود همه کاری را خراب میکند. این کارها باید دور از مسائل سیاسی و جناحی باشد، الان همه چیز جامعه ما تقریباً رنگ جناحی به خود گرفته است، حتی فرهنگ آن که باید دور از این حرفها باشد. باید مراکزی واقعاً بیطرفانه و عالمانه باشد که ملاکش فقط علم باشد، کاری نداشته باشد که تفکر جناحی و فکرش چیست؟ هر فردی که در این حوزهها کاری کرده به سراغش برویم و از او دور از بحثهای جناحهای سیاسی کمک بخواهیم. در این صورت تحقق و امکان رسیدن به هدف بیشتر است.