عبدالمجید طالبتاش، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد در گروه علوم قرآن و حدیث در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در رابطه با وضعیت نظریهپردازی در زمینه علوم قرآن و رشتههای قرآنی بهعنوان یکی از ملزومات جهاد علمی و احتیاطی که در این زمینه وجود دارد، گفت: بجای احتیاط واژه، کُندی انتخاب میکنم یعنی نظریهپردازی با کُندی همراه است. ما در زمینه علوم انسانی و بخصوص قرآن کریم، مشکل متد و روش تحقیق داریم. البته علومی در جهان غرب تولید و گسترش یافته که الان آشنایی با آن علوم هم لازم است. علومی مانند هرمنوتیک و دانش زبان در جهان غرب تولید و پیشرفت کرده است. ما برای تولید علم از متون دینی علاوه بر روش تحقیق درست و کارآمد، به فهم دقیقتری از این علوم هم نیازمندیم. فکر میکنم اگر حرکت نکنیم هر چه زمان جلوتر برود نیازهای ما به علوم غربی بیشتر میشود. اگر این کار صد سال قبل آغاز میشد فکر نمیکنم این قدر به استفاده از علوم غرب نیاز داشتیم و چه بسا همین علوم در جهان اسلام تولید میشد. به هر حال برخی از غیر مسلمانان با استفاده از روش درست تحقیق و با مطالعه دانش زبان، به مطالعه قرآن پرداختهاند و به دستاوردهای خوبی هم رسیدهاند. نمونهاش ایزوتسو است که کتابهای ارزشمندی در حوزه قرآن نگاشته است. حال شما تصور کنید بخواهیم به سطح قابل قبولی از تولید علم در علوم انسانی و همینطور قرآن کریم دست یابیم؛ راهی جز جهاد علمی در پیش نداریم.
جهاد علمی از منظر قرآنوی با بیان اینکه به نظر میرسد جهاد علمی از منظر قرآن، نقش محوری در زندگی یک مسلمان ایفا میکند، گفت: دلیلش این است که پیامبر اکرم(ص) بهعنوان انسان برگزیدهای که مسیر زندگی خود را بهگونهای جهت داده که میبایست برای رسیدن به اهدافش بیشترین و بالاترین تلاشها و جهادها را در راه اسلام و هدایت بندگان خدا به خرج دهد. پیامبر در نخستین گام برای این جهاد بزرگ، موظف است به مطالعه بپردازد و با یک تلاش علمی حرکت خود را آغاز کند. عنایت دارید که واژهٔ إقرأ به «خواندن و مطالعه و تحقیق و پژوهش برای کسب علم» معنی میشود. و این نخستین فرمانی است که خداوند به پیامبر اکرم(ص) داده است. مأموریت اصلی ایشان هم جهاد علمی است؛ زیرا به استناد آیات متعدّد و از جمله آیه دوم سوره جمعه، پیامبر(ص) مأموریت دارد تعلیم کتاب و حکمت را سرلوحه برنامههای خودش قرار دهد و همگی میدانیم که رسول الله(ص) برای تحقق این فرمان؛ یعنی گسترش علم و فرهنگ و مبارزه با جهالت و نادانی، چه رنجها که متحمّل نشد و چه خون دلها که نخورد و در ادامهٔ این ماموریت، امام علی(ع) چه مبارزهها و جهادهای متعدّدی که برای گسترش علم و از بین بردن جهل و نادانی به جان خرید؛ بنابر این باید گفت جهاد علمی پایهٔ اساسی تحقق دین در جامعه بهشمار میآید.
این عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: علم از منظر قرآن، شخصیتی منظومهای دارد. منظومهای، متشکل از اضلاع هم سو، متناظر و هماهنگ. منظورم این است که شما اول باید علم را معنا کنی. سپس به معنای جهاد علمی بپردازی. مثلاً شخصیت امام علی(ع) را ملاحظه کنید. به نظر من، منظومه علمی که مورد نظر من است و تحققش نیاز به جهاد دارد در شخصیت ایشان جمع شده است و در حقیقت ایشان نمونهٔ متعالی مجاهد عالم هستند که شما میتوانید به ایشان به منزله یک امّت نگاه کنید. آنگاه جهاد علمی جامعه انسانی را معنا کنید. ممکن است بپرسید منظور چیست؟ اجازه دهید نگاهی به منظومه علمی ایشان بیندازیم تا منظور روشن شود. ایشان نسبت به عمیقترین معانی آیات قرآن علم دارد. ایشان نسبت به کشاورزی که کار رایج آن عصر است علم و آگاهی کاربردی دارد. دانش رزمی را در حد اعلای آن آموخته است. علم و دانش ایشان در امر قضاوت و داوری، فوق تصوّر انسانهاست. با فنون بلاغت، در حد اعجاز آشناست. از دانش نجوم اطلاعات دقیق و راست آزما دارد. علم ایشان به تاریخ گذشتگان فوقالعاده است. نیکوترین کتابت و خط نگارشی را داشته است. یک جامعه نیز چنین نیازی دارد؛ بنابراین منظورمان از علم، آگاهی و توانمندی در هر زمینهای است که سبب رشد و ارتقای شخصیتی آنجامعه میشود. حال باید بگوییم هیچکس امیرالمؤمنین(ع) نمیشود، امّا وقتی همه دست به دست هم دهند میتوانند روی هم رفته، جلوهای ضعیف از شخصیت امام علی(ع) را متجلّی سازند. جهاد علمی، به سرمایهگذاری اساسی و فراگیر نیاز دارد؛ هم سرمایهگذاری مقطعی و هم سرمایهگذاری بلندمدت. امّا منظور من از سرمایهگذاری، سرمایهگذاری منابع انسانی است؛ نه سرمایهگذاری مالی و پولی؛ هر چند سرمایهگذاری مالی و پولی مقدمه و پیش درآمد سرمایهگذاری منابع انسانی است. البته مهمتر از سرمایهگذاری مالی، سرمایهگذاری ارادهها و تصمیمگیریها مقدمه سرمایهگذاری منابع انسانی بهشمار میآید؛ بنابر این باید ابتدا ارادهها و تصمیمهای همگانی فعّال شود تا استعدادهای منابع انسانی راه بیفتد و با تلاش علمی به آگاهیهای مورد نیاز جامعه دست یافته شود.
پیش فرضهای تحقق جهاد علمیطالبتاش در پاسخ به این سؤال که چه پیش فرضهایی را میتوان برای تحقق جهاد علمی قائل شد؟ بیان کرد: جامعه ما به برخی جابجاییها و برخی معیارگذاریهای جدید نیاز دارد. پیش فرض این است که باید این جابجاییها و این معیارگذاریها صورت بپذیرد تا جهاد علمی محقّق شود. منظورم از جابجاییها، تغییر سبک زندگی و در رأس آن تغییر سبک زندگی مسئولان است. اجازه دهید مثالی بزنم. شاید شما باور نکنید، امّا من این را از فرد موثّق و مطّلعی شنیدهام. میدانید که در سالهای ۶۵ و ۶۶ گوشت کوپنی بود. مقام معظّم رهبری در آن روزها رئیس جمهور بودند. یکی از پاسداران مأمور خرید گوشت منزل ایشان بود. وی کوپن ایشان را به قصّابی میبرد و میبیند ایشان کوپن دو نوبت گوشت دارند. با خودش فکر میکند که ممکن است کوپن باطل شود، بنابراین دو نوبت گوشت میخرد و به منزل ایشان میبرد. گویا فرزند ایشان که در منزل را باز میکند و میخواهد گوشت را تحویل بگیرد، احساس میکند بیشتر از همیشه است. علت سنگینی گوشت را میپرسد. آن پاسدار علت را بیان میکند. فرزند رهبری عذرخواهی میکند و میگوید اجازه ندارم این همه گوشت را از شما تحویل بگیرم. پاسدار دلیلش را میپرسد. وی میگوید برای اینکه ما در منزل یخچال نداریم و گوشتها خراب میشود. این جریان میتواند جایگاه یک دولتمرد متّقی را برای ما تبیین نماید. حال این سبک زندگی را با زندگی برخی از مسئولان که امروزه وضعیت زندگی آنها از طریق شبکههای مجازی برای همگان روشن شده مقایسه کنید. جابجایی دیگر نگاه مردم و جامعه به علم است. علم را ما امروزه به معنای آنچه خوانده میشود، میدانیم. یعنی مجموعهای از محفوظات ذهنی. فکر نمیکنیم آن کارگر فنّی که در کارخانه تولید میکند هم در حقیقت تحصیل کرده است و علم دارد. و امّا منظورم از معیارگذاریها، این است که باید جامعه بهگونهای تنظیم شود که راههای رسیدن به رفاه براساس تلاش علمی افراد قابل تعریف باشد؛ لذا جامعهای که شاخص دستیابیاش به رفاه، پول باشد، در چنین فضای نادرستی علمآموزی، مسیر او را از دست یافتن به پول دور میکند و بالعکس دور ماندن از علم، زمینه دستیابی به پول را تسریع میکند؛ این جامعه نمیتواند جامعهای علمی باشد که از جهاد علمی دربارهاش سخن بگوییم. باید این معیارها اصلاح شود. اولاً باید معیار رفاه تغییر کند و پول داشتن در جامعه معادل دستیابی به رفاه نباشد. ثانیاً معیار دستیابی به رفاه، علم باشد. این یک مسئله. مسئله دیگر در باب تغییر معیارها، تغییر الگوهای شخصیتی جوانان است. معرفی الگوهایی که امروزه در جامعه شکل گرفته، مناسب یک جامعه اسلامی جهاد محور نیست. بنابراین دو مسئله مهم در پیش فرضها، یکی ضرورت تغییر سبک زندگی و دیگری ضرورت تغییر معیارهای دسترسی به رفاه و به تبع آن، تغییر الگوهای شخصیتی است و برای نزدیک شدن به این مسئله صاحب منصبان باید نگاهشان را تغییر دهند و برای تغییر نگاه باید سبک زندگیشان را تغییر دهند. دیگر اینکه باید در جامعه معلم را تکریم کرد و باور کرد که معلم تولیدکننده است. معلم سازنده است. معلم پایه و ستون پیشرفت جامعه است.
ارتباط جهاد علمی و آزاد اندیشیوی به این پرسش که جهاد علمی و آزاداندیشی چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ اینگونه پاسخ داد: سؤال مشکلی است و پاسخی در خور و دقیق میطلبد. فکر میکنم ابتدا باید به مثلث دین، علم و آزاداندیشی پرداخت. آنگاه نوبت به برقراری تناسب میان جهاد علمی و آزاداندیشی میرسد. این را از این جهت میگویم که ما در جامعهای دینی زندگی میکنیم. شاید یکی از معضلهای مهم جامعه ما که تاکنون نتوانستهایم به درستی آن را حل کنیم همین مسئله باشد. در جامعه ما کسانی هستند که اعتقادشان بر این است که در جوامع دینی، نه علم میتواند بر سر سفره دین بنشیند و نه آزاداندیشی. یعنی گمان میکنند که یا باید دین را انتخاب کرد و یا علم و آزاداندیشی را. اینها خودشان دو دستهاند؛ یک دسته معتقدند ما باید دین را انتخاب کنیم. بنابراین آزاداندیشی و علم، هر دو باید در سایه دین به شدت محدود شوند. دسته دیگر معتقدند در مناسبات زندگی انسان، مفاهیم علم و آزادی قبل از دین قرار دارند؛ بنابر این باید علم و آزاداندیشی را انتخاب کنیم. اما این سه میتوانند بر سر یک سفره که همان سفره زندگی انسان است بنشینند و اتفاقاً همنشینی آنها با یکدیگر موجب بالندگی بیشتر جامعه خواهد شد. آزاداندیشی در جامعه جلوههای متعددی دارد. یکی از جلوههای آزاداندیشی استقلالطلبی علمی است. یعنی شما باید با خودت بگویی که من میبایست دانش را در کشور خودم بومی کنم. این غیر از مرز ناشناسی علم است. شما باید بگویی درست است که علم مرز نمیشناسد؛ امّا من باید کاری کنم که بسیاری از گزارههای جدید علمی به دست هموطنان من تولید شود. این مسئله با آموزههای دینی هم سازگار است. اگر این فکر را داشتید آن وقت نمیتوانید در علم فقط مصرفکننده باشید. یکی از دغدغههای مهم کسانی مثل امام خمینی(ره)، یا امثال اقبال لاهوری و سیدجمال الدین اسدآبادی همین بود که امروز هم پیوسته مورد تأکید رهبری است. اینکه چرا ما باید بهگونهای زندگی کنیم که اسیر تحقیقات علمی دیگران باشیم. حال شما شرایط ما را در نظر بگیرید. به هر حال ما در علوم طبیعی و فناوری از جهان غرب عقب هستیم. بگذریم که غرب، تمام علم خود را مدیون جهان اسلام است و تنها هنرش در بومی کردن دانش بوده و البته بعدها گسترش آن. اگر در عرصه علم بومی، آزاداندیش باشیم باید تلاش کنیم که نه تنها به غرب برسیم که باید از آنها جلو هم بیفتیم. در چه صورتی شما میتوانید کشور را در عرصه دانش به غرب برسانی؟ جز با جهاد؟ و جز با جهاد علمی؟ و بهتر است بگویم: جز با بسیج همگانی برای تحقق جهاد علمی؟ مطمئن باشید که برای تحقق این امر هیچ راه دیگری وجود ندارد. باید به بسیج عمومی برای جهاد علمی پرداخت تا این همه عقبافتادگی را جبران کرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: اگر بگوییم نباید به علوم غربی کاری داشته باشیم و خودمان باید از ابتدا تلاش کنیم و راههای رفته غرب را تکرار کنیم تا به آنها برسیم؛ به نظر من نه شدنی است و نه درست. مگر غرب توانست چنین کاری بکند که ما این کار را انجام دهیم. هنر غرب در این بود که با مطالعه جدی متون تمدنی جهان اسلام و با تربیت انبوهی از مستشرقان، علوم جهان اسلام را دریافت کرد؛ آن را خوب فهمید و هضم کرد؛ آنگاه نسبت به بومیسازی آن اقدام کرد و از آنجا به بعد شروع کرد به تولید علم. البته غرب یک بد اخلاقی هم کرد که ما به دلیل مبانی دینیمان نمیتوانیم آن بد اخلاقی را دنبال کنیم. غرب از وقتی که به سطحی از دانش رسید؛ بهگونهای برنامهریزی کرد که اولاً به مسلمانان القا کند که عقب هستند. ثانیاً برای محقق کردن این القای دروغین برنامهریزی کرد؛ تا جایی که این القای کاذب عینیت پیدا کرد بنابراین این رأی پذیرفته نیست. اما اگر ما همزمان از یک سو به تحصیل علم با در نظر گرفتن تولیدات غرب روی آوریم و دانش غرب را به دست آوریم و از سوی دیگر همزمان تلاش کنیم تا به تولیدات خودبنیان و احیاناً علوم غربی بنیان دست یابیم؛ نه تنها سخن درستی است که به اعتقاد من امری الزامی است. البته نکتهای که وجود دارد میان علوم تجربی و مهندسی با علوم انسانی تفاوتی وجود دارد. ما در علوم تجربی و مهندسی احتیاج بیشتری به دریافت آنها از غرب داریم؛ امّا در زمینه علوم انسانی حجم انبوهی از این مبانی در متون اسلامی موجود است. در زمینه علوم انسانی بیشتر به متد و روش تحقیق نیاز داریم تا محتوای متن. به نظر من باید در علوم انسانی روش تحقیق در علوم انسانی را از غرب بیاموزیم، آنگاه با استفاده از این روش، به سراغ متون دینیمان برویم و مبانی وسیعی از علوم انسانی که در این متون است، استخراج کنیم.
طالبتاش به چالشهای بین خودباوری علمی و جهاد علمی اشاره کرد و گفت: به ترتیب احساس نیاز به تولید علمی، خودباوری علمی و جهاد علمی قابل رتبهبندی هستند. باید اول احساس کنیم که از نظر علمی کمبود داریم و به تولید علم نیاز داریم سپس نوبت خودباوری علمی میرسد. تا باور نکنیم که میتوانیم به تولید علوم دست یابیم، برای رسیدن به علم و تولید آن تلاش مجاهدانه نمیکنیم. جهان غرب به این سه مرحله رسید. نتیجهاش آن شد که شد. حال اگر ما هم این سه مرحله را دنبال کنیم میشود آنچه باید بشود.
وی در پاسخ به این سؤال که چطور میتوان جهاد علمی را به صورت یک فرهنگ درآورد؟ عنوان کرد: چندین مؤلفه در این مسئله نقش دارند؛ رسانههای جمعی و بخصوص صدا و سیما خیلی مؤثر است. دولتمردان نقش ویژهای دارند. دانشگاهیان و نخبگان بسیار تأثیرگذارند. معلمان مدارس ابتدایی تا دبیرستان بیش از همه مؤثرند. مراکز علمی و پژوهشی و آموزشی نقش مهمی ایفا میکنند. در فضای کنونی، شبکههای مجازی هم نقش ویژهای دارند، به هر حال یک تلاش جمعی و همگانی و البته قبل از آن اراده و قبل از آن احساس نیاز لازم است.