حسن روشن، مربی و پیشکسوت فوتبال در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در مورد تفاوتهای اخلاقمداری در حوزه ورزش به ویژه فوتبال بین نسل گذشته و نسل جدید گفت: آن موقع شرایط و فضا به گونهای بود که اگر کسی نماز میخواند هنر کرده بود؛ الان شرایط مهیاتر شده است. در گذشته بازیکنان وقتی مسافرت میرفتند میگشتند جایی برای خواندن نماز پیدا کنند و کسی هم آنها را برای این کار اجبار نمیکرد؛ هر کس میخواست نماز میخواند اما الان اینگونه نیست میخواهند به زور بازیکنان را نمازخوان بکنند در حالیکه من معتقدم اگر رفتار مسئولان خوب باشد، اگر به نماز بایستند، بازیکنان خود به خود پشت سر آنها خواهند ایستاد.
این بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال خاطرنشان کرد: میگویند در دوران گذشته پول مطرح نبود که فوتبال را خراب کند؛ اما برعکس، آن وقت پول هم بود اما چون بازیکنان از یک خانواده بودند و از همان باشگاه بالا میآمدند پیشنهادهای دیگر را نمیتوانستیم قبول کنیم. امروز مشکلی که در فوتبال داریم این است که بازیکنان از خانواده باشگاه نیستند و خودشان آنها را بزرگ نکردهاند و با پول خریداری میکنند.
وی با بیان ینکه یکی از بزرگترین لطفهایی که به کشور شده این است که بودجه وزارت ورزش محدود است، گفت: زمانی مدیران قبلی، باشگاه را بدهکار میکردند و مدیران بعدی اصلا پیگیری نمیکردند که چرا اینگونه شده است؛ اما الان اوضاع مالی وزارت ورزش خراب شده و این مسئله یکی از مزیتهای وزارت محسوب میشود، البته اگر پول هم داشت وزیر آن را پرداخت نمیکرد و کار درستی هم میکرد.
روشن با انتقاد از ضعف باشگاهها در تربیت و تعلیم بازیکنان خود گفت: در این 10 سال اخیر در استقلال و پرسپولیس اقدامی در این رابطه انجام نشده است؛ در باشگاههای دیگر بوده اما چون جلوی دید نیستند، به نظر نمیآید.
وی گفت: چند وقت پیش تیم امید استقلال بازی تدارکاتی داشت که به عنوان تماشاچی آن بازی را دیدم؛ وقتی بازی تمام شد به بازیکنان گفتم از اینکه بازی شما را تماشا کردم خجالت کشیدم که وقتی خطا میشود، بازیکنان فریاد میزنند و به داور توهین میکنند؛ البته اینها مقصر نیستند چرا که این تعلیم و تربیت باید از رده نونهالان و نوجوانان شکل میگرفت.
این پیشکسوت فوتبال گفت: ما در باشگاهها تعلیم نداریم؛ بازیکنان را خریدهایم و به باشگاه آوردهایم و بازیکنی از خود نداریم؛ اما وقتی پول میدهیم باید به همان مقدار او را تعلیم دهیم اما این تعلیم صورت نمیگیرد؛ حتی اگر تعلیم هم داشته باشیم، تربیت نمیکنیم.
وی با بیان اینکه در باشگاهها تعلیم خیلی کمرنگ است و تربیت اصلاً نیست، اظهار کرد: یکی از صحبتهایی که از امام خمینی(ره) در ورزش نقل میشود این است که «کاری کنیم که بماند، کاری نکنیم که بمانیم» در حالیکه امروز در ورزش افراد کاری میکنند که بمانند.
روشن درمورد تأثیرگذاری الگوها گفت: یکی از دوستان کشتیگیر ما که در مسابقات پیشکسوتان جهان قهرمان شده است خاطرهای از مسابقات ژاپن تعریف میکرد و میگفت در این مسابقات وقتی با حریف خودم روبرو شدم، در یکی از صحنهها کُنده حریف را گرفتم اما نتوانستم او را از زمین جدا کنم؛ در آن لحظه «یا علی» گفتم و توانستم حریفم را به خاک ببرم. مسابقه بعدی، کشتیگیر ژاپنی وقتی میخواست کُنده حریف را بکشد یاد کشتی من افتاد و «یا علی» گفت و حریفش را به زمین زد.
وی افزود: این امور بیشتر جنبه روانی دارد و اصلا آن کشتیگیر ژاپنی نمیدانست که چه میگوید اما با توجه به الگوی موفقی که توانسته بودیم ارائه کنیم، این الگوبرداری صورت گرفته بود.
روشن در مورد فعالیتهای فرهنگی مجموعههای فرهنگی ـ ورزشی گفت: متأسفانه باشگاههای پرسپولیس و استقلال اقداماتی در این زمینه نداشتهاند؛ زمانی به مدیرعامل استقلال گفتم عبارت «فرهنگی» را از مجموعه بردارید چون کار فرهنگی نمیکنید اما مخالفت کرد و مسابقه با ژاپن را مثال زد که مراسم عزاداری برگزار کرده بود. اینها کارهای خوبی است اما کار فرهنگی نیست؛ کار فرهنگی باید بهگونهای باشد که تأثیرگذار باشد و بتوان آن را جا انداخت و به عنوان الگو معرفی کرد.
این پیشکسوت فوتبال در ادامه به ارتباط خود با قرآن اشاره کرد و گفت: من در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدم و پدربزرگ من معمم و جزو مبارزان دوران رضاشاه بود که به همین دلیل به کلات نادری تبعید شد؛ من ایشان را ندیدم اما آنگونه که شنیدم ایشان هیچ یک از بچههای خود را در امور مذهبی مجبور نمیکردند.
وی افزود: دوران ابتدای خود را در مدرسه اسلامی پشت سر گذاشتم؛ تا کلاس سوم مدیر و ناظم ما را شب جمعه پای منبر میآوردند و سؤال و جواب میکردند و به عنوان هدیه دو تومان و یک جعبه شیرینی میدادند و همین مسائل باعث شده بود با قرآن اخت بگیریم. جایی میرفتیم با قرآن بودیم؛ ماشین یا خانه میخریدیم قرآن همراهمان بود؛ میخواستیم کاری را شروع کنیم با قرآن آغاز میکردیم و اینها اعتقاداتی بود که داشتیم و مسائلی نبود که بتوان به راحتی از کنار آنها گذشت.
روشن گفت: آنچه در این دوره میآموختیم جزء آخر قرآن بود و هر وقت آیات «انا انزلناه» و «انا اعطیناک الکوثر» را میشنویم خاطرات ما زنده میشود. در آن دوره «زور میزدیم» تا این سورهها را حفظ کنیم و خیلی مشکل این کار را انجام میدادیم و الان وقتی این سورهها را میخوانیم یا میشنویم برای ما خاطره است.
وی اظهار کرد: بعضی مسائل هستند که با گذشت زمان تفاوت میکنند اما این سورهها و آیات هیچگاه تغییر نمیکند و برای ما همان حال و هوای کودکی را دارد.