ساعت 10 دقیقه به 9 صبح روز دوشنبه، 29 شهریورماه را نشان میدهد و یک روز مانده به عید سعید غدیر خم، بیمارستان چشم پزشکی فارابی تهران آکنده از جمعیتی است که از شهرهای دور و نزدیک کشور به امید روشنایی چشمانشان به این شفاخانه مراجعه کردهاند.
قرار است همزمان با عید، امامت امیرالمؤمنین علی(ع) به حضرت رسول اکرم(ص)، رئیس و مدیران مسؤل دانشگاه علوم پزشکی تهران در این بیمارستان حضور پیدا کرده و بیماران را در لباسی غیر پزشکی مورد تفقد قرار دهند.
پس از سخنرانی در تالار اجتماعات این بیمارستان به سوی بخش بستری بیمارستان حرکت کردیم، هنوز چند قدمی از بخش اداری بیمارستان بیرون نیامدیم که با بیماران و همراهانی خفته و خسته و یا با چشمانی زخمی مواجه میشویم.
رفته رفته که به درون اورژانش بیمارستان و سپس بخش بستری میرویم، توجه جمعیت حاضر در بخش اورژانس همگی به تازه واردانی که پیش قراولشان عکاسان خبرگزاریها هستند، جلب میشود.
هنوز مسئولان دانشگاه عیادت خود را آغاز نکردهاند که مراجعهکنندهای شاکی روبه یکی از حضار میگوید به جای عیادت از بیماران بستری به مراجعهکنندگان توجه کنید که هیچ خدمتی دریافت نمیکنند.
مراجعهکنندهای دیگر از عدم توجه به امکانات بهداشتی شکایت دارد و از خدمات درمانی دریافتی رضایت، این را هنوز مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تهران نشنیدهاند.
لهجه مشهدی بیماری حاضر در اورژانس که با صدای بلندی از بی توجهی بخش پذیرش و عدم هماهنگی برای تعیین دقیق زمان ویزیت با پزشک معالج شکایت دارد، به نزد یکی از مسؤلان حاضر میرود که در همان لحظه رئیس دانشگاه قول پیگیری میدهد.
اما حاضران در بیمارستان تنها برای گله و شکایت نمیآیند، جمعیتی نیز پیش میآیند تا نزد مسئولان از اخلاق خوب پرسنل تقدیر کنند و رضایت خود را از خدمات درمانی اخذ شده، بگویند.
حال دیگر به بخش بستری رسیدهایم، در حالت عادی هیچ خبرنگار و عکاسی را به درون بیمارستان راه نمیدهند، اما عید غدیر، برکتش را با خود به همراه دارد و حضور مسئولان موجب شده تا خبرنگاران هم با دوربین وارد بخشها و اتاق بیماران شوند.
گلی سرخ و بستهای فرهنگی، عیدانه مرکز قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی تهران به بیماران حاضر در بخش بستری بیمارستان است، همین که بیمار، مسئولی میبیند که به عیادتش آمده، لبخندی بر لبش جاری میشود.
گاه با یک گل سرخ و در حد پنج دقیقه سخن گفتن و جویای حال کسی شدن آنهم در عیدی که سرآغاز مهر و دوستی است میتواند لبخند بر لبانی جاری کند که شاید حالت خنده گرفتن را از یاد بردهاند.
تفقد و عیادت، گاه روشنی را به چشمانی میآورد که شاید مدتهاست فروغ خود را از دست دادهاند با همین جمله که «سلامت باشید، ان شاءالله» چه بسا امید به بیماری ناامید بازگردد و یادش آید که شافی تنها، خداوند بلند مرتبه است.
از این منظر است که میتوان این اقدام مرکز قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی تهران را ارج نهاد؛ چرا که تقویت روحیه بیمار و عیادت از او بخشی از فرآیند درمان بوده و به او میفهماند که یک پزشک یا پرستار، دوست او بوده و از این طریق بهبودی او را همراهی میکند.
یاسر مختاری