به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود طیبحسینی، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه امروز، یازدهم آبان ماه در نشست علمی «نقد کتاب تربیتی قرآن کریم» به عنوان ناقد با اشاره به تعمیم آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) به تمامی متربیان گفت: آیات مربوط به همسران پیامبر را نمیتوان به همه متربیان و مربیان تعمیم داد و تنها میتوان به زنان رهبران دینی مانند ائمه(ع) و در درجات بعدی علما و بزرگان و رهبران جامعه تعمیم دهیم.
وی افزود: قرآن دستور داده است که پیامبر از هر جهت اسوه است و این اسوه را هم نمیتوان به هر الگوی دیگری تعمیم بدهیم؛ الان در دوره معاصر الگوهای زیاد تربیتی مانند شهید فهمیده داریم ولی در تعمیمات برخی الگوها در انحصار معصومان است و اطلاق، شامل همه الگوها نیست همچنین در صفحه 62 تعمیم دیگری در ذیل آیه «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا»(74 فرقان) آمده است؛ در حالی که مراد از متقین در اینجا منحصرا پرهیزگاران حوزه دینی نیست، کلمه متقین در این آیه که مکی است تقوای لغوی است؛ تقوای لغوی در هر انسانی که حتی مشرک و یهودی و کافر باشد و فطرت خود را از دست نداده و هتاک و جری نشده باشد، صادق و جاری است.
این قرآنپژوه تصریح کرد: در صفحه 154 نیز تعمیمی داده شده که از چارچوب خارج است؛ زیرا این آیات خدا را حکیم و مشوق بندگان معرفی کرده است ولی لازم نیست یک مربی نسبت به متربی در این حد رحمت داشته باشد؛ چون رحمت الهی بسیار گسترده است و لازم نیست متربی در حد و قواره الهی محبت و حکمت داشته باشند؛ همه متربیان باید محبتشان در حد رحیمیت باشد و نه رحمانیت زیرا رحمانیت تنها مخصوص مقام خداوند است و خداست که نعمتهایش را از کفار در دنیا دریغ نمیکند ولی ما نمیتوانیم و نباید نسبت به کفار همان رحمانیتی را که خدا دارد داشته باشیم.
دانشیار گروه علوم قرآنی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خطاب به مولف ادامه داد: اینکه شما بحث قرآنی را مطرح و شواهد روایی بیاورید امر به جایی است اما چون نام کتاب روش تربیت قرآن است برخی دلایل و مثالهایی که آوردهاید مرتبط با نام و عنوان کتاب نیست.
طیب حسینی گفت: همان طور که قرآن کانال ارتباط خدا با بنده است، ائمه نیز همتراز قرآن هستند و چون بسیاری از روایات ریشه در قرآن دارند، میتوان مستندات مفهومی روایات را در قرآن نیز جست و جو کرد و تاکید من این است که حتی الامکان باید مباحث قرآنی شود.
محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در صفحات 90 تا 93 آسیبهای روش الگویی را مطرح کردهاید که برخی از آنان قرآنی نیست و یا برداشتها نادرست بوده است؛ همچنین ذیل روشها سه آفت آوردهاید که بحث مطلقانگاری الگو و شخصیتگرایی به جای حقگرایی، ارتباطی با آفات پیامهای تربیتی ندارد.
طیبحسینی با تقدیر از زحمات مولف بیان کرد: ظرفیت قرآن کریم بیش از آن چیزی است که در کتاب آمده و معتقدم قابل غنیتر شدن است، مثلا در صفحه 177 هدایت و رشد به عنوان روش تربیت بیان شده است در حالی که هدایت و رشد که هدف تربیت است چطور میتواند به عنوان روش و شیوه تشویق و ترغیب بیاید.
وی افزود: همچنین در تشویق و تحریض در صفحه 173 تفاوتی میان این دو با رجوع به منابع قایل شدهاید در حالی که بالاترین منبع برای بیان فرق این دو، خود قرآن کریم است همچنین یکی از اصول در برداشتهای قرآنی این است که خود قرآن برای برخی کلمات معنای خاصی در نظر میگیرد که مراجعه دقیق به واژگان قرآنی مهم است.
طیب حسینی، گفت: مثلا قرآن میان زن و همسر تفاوت قائل شده است، به کسانی زوج و همسر گفته میشود که میان آن دو تفاهم اخلاقی و اعتقادی وجود داشته باشد ولی اگر ناسازگاری وجود داشته باشد با این که زیر یک سقف هستند زوج نمیگوید؛ میگوید «امراة» که نمونه آن درباره نوح و لوط است و حتی باید بچه هم داشته باشند تا زوج گفته شود. جالب این است که وقتی دعای زکریا مستجاب شد و یحیی را به او داد واژه زوج را به کار میبرد در حالی که قبل از آن واژه امراة به کار رفته بود.
وی همچنین با طرح این سؤال که چرا قرآن فرموده است ازواج شما، فتنه برای شما هستند و نفرموده امراة شما اظهار کرد: این برداشت اشاره به خانوادههایی دارد که خیلی با هم خوب و صمیمی هستند چون ممکن است برخی خواستههای زن و فرزند با خواسته الهی هماهنگ نباشد وگرنه مربوط به خانوادههای درگیر در مشکلات اخلاقی و عاطفی و ... نیست.
این محقق و قرآنپژوه عنوان کرد: قرآن همچنین میان کلمه «والدین» و «ابویه» تفکیک کرده است، هر جایی احسان است سخن از والدین است ولی در مباحث مالی کلمه ابویه را به کار برده است یعنی در ابویه، پدر مهمتر و در والدین مادر مهمتر است؛ یعنی در احسان کردن باید ابتدا از مادر شروع کنیم؛ در روایات نیز وقتی از امام سؤال میشود که به کدام یک از پدر و مادر بیشتر خدمت کنیم میفرماید مادر که کاملا مبنای قرآنی دارد.
طیبحسینی عنوان کرد: قرآن قبل از تنبیه، تهدید را برای تربیت بیان کرده است که در این اثر برجسته نشده است زیرا بسیاری از آیات قرآن، درباره قیامت، تهدید است و تنبیه نیست از این رو تهدید کارسازتر از تنبیه در تربیت است.
تمجید از ساختار مناسب کتاب
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمد داودی، استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان دیگر ناقد، در سخنانی گفت: به نظر میرسد چند معیار کلی در تدوین روشهای تربیتی قرآن باید وجود داشته باشد که خیلی از این معیارها در این اثر وجود دارد؛ اول اینکه برداشت ها مستند به قرآن باشد از این رو مطالبی که هیچ استنادی به قرآن ندارد از بحث خارج است؛ معیار دوم اینکه کار از فضای تفسیر صرف باید وارد فضای تربیت شود که باز این معیار نیز در این اثر وجود دارد.
داودی بیان کرد: کاربردی بودن و فایده نظری و علمی از دیگر معیارهاست که عمدتا در این اثر، کاربرد نظری وجود دارد و معیار آخر نیز وقتی بحث از روشهای تربیت در قرآن میشود، انتظار این است که نکات تربیتی جدید قرآن را بیان و از آن استفاده کنیم و اگر قرار باشد همه نکاتی که دیگران گفتهاند بگوییم در قرآن هست از جهت دادن اعتبار دینی خوب است ولی باید نکات جدیدی از قرآن در این زمینه مطرح و بیان شود ولی در این اثر یا نیست و یا کمتر دیده میشود.
وی با بیان اینکه این اثر، اثری جدید و ساختار آن هم خوب است یعنی از مفهومشناسی شروع شده و به شیوهها و آسیبشناسی و ... پرداخته است و اشکالات جزیی وجود دارد، بیان کرد: در مفهومشناسی با اینکه زحمات زیادی کشیده شده است دو عیب دارد؛ یکی اینکه خیلی مفصل شده و دوم اینکه در لغات همخانواده لغاتی که نیاز نبوده بیان شده است مثلا در بحث قصه، رمان و داستان و نبا را آوردهاید در حالی که لزومی نداشت که این همخانوادهها بیان شود مگر اینکه واژه در مباحث تربیتی ضروری باشد همچنین در خیلی از موارد جمعبندی نهایی مباحث برای خواننده روشن نشده است، مثلا معنای تشویق، تنبیه و ... در قرآن چیست و خواننده با مطالعه سطور همچنان متحیر میماند.
وی افزود: در مبانی نیز اشکالاتی وجود دارد مثلا خیلی از مبانی ذکر شده در بحث قصه، قابل قبول نیست یعنی علم و حکمت الهی، و غفلت و نسیان انسان چطور میتواند جزء مبانی قصه قرار گیرد. در بحث تشویق نیز همین طور است و مباحثی که برای این مبنا آمده مانند حب ذات، حکمت الهی و ... برای خواننده روشن نیست. همچنین اصول مطرح شده نیز تبیین شده نیست؛ به عنوان مثال در اصول تنبیه، 9 اصل آورده شده که اصل اول همراهی تنبیه و تشویق و اصل دیگر تقدم تشویق بر تنبیه است که این دو با هم سازگار نیست و این به ذهن متبادر میشود که یعنی فرزند را در یک جلسه هم تشویق و هم تنبیه کنیم.
این محقق و قرآنپژوه تصریح کرد: بحث دیگر در مورد مراحل تنبیه است؛ که هیچ مستند قرآنی ندارد؛ ضمن اینکه در ترتیب مراحل تنبیه، شدت و حدت هر تنبیه رعایت نشده مثلا اخراج بر تنبیه بدنی ترجیح داده شده است. در مراحل تشویق نیز این مسئله دیده میشود، همچنین کسی که میخواند احساس میکند مطالب خیلی تفصیل داده شده است در حالی که میتوان آن را به صورت موجز و مختصرتری بیاوریم مثلا به جای چند آیه برای استنادات یک آیه را بیاوریم و مابقی را ارجاع بدهیم.
داودی اظهار کرد: درست است که روشهای قرآن در تربیت، حجت است ولی آیا هر کاری را که خدا کرده ما هم میتوانیم انجام دهیم؟ همچنین کلیات مطرح شده ولی جزئیات که محل سؤال و مورد کاربرد است کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
حجتالاسلام والمسلمین محمد نوذری، استادیار پژوهشگاه و دبیر این جلسه نیز در سخنان کوتاهی گفت: پیشنهاد من این است که برای مجلدات آینده مشاور قرآنی در کنار این اثر قرار بگیرد و فصل به فصل مطالب با یک مشاور قرآنی بررسی و اصلاحات لازم صورت بگیرد.
یادآور میشود این کتاب توسط دکتر حسین زاده، استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نوشته شده است.