کد خبر: 3544611
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۰

ناصر سیفی؛ شهیدی که جان خود را فدای وحدت کرد

گروه جهاد و حماسه: پس از پیروزی انقلاب حال و هوای غرب کشور کمی متشنج شد اما افراد بسیاری در آن مناطق برای حفظ وحدت تلاش کردند؛ شهید ناصر سیفی یکی از سرداران و بسیجیانی است که سال‌ها در بین مردم پاوه زندگی کرد و از نزدیک با آن‌ها رابطه داشت و از این رابطه بهره می‌برد تا بتواند بین اقشار مختلف مردم وحدت ایجاد کند.

رهبر معظم انقلاب در مورد وحدت بین مسلمین فرموده‌اند: «مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و عقاید کلامی و عقاید فقهی - هر فرقه‌ای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت - میدان علمی است؛ میدان بحث فقهی است؛ میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی می‌تواند هیچ تأثیری در میدان واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: «ولاتنازعوا فتفشلوا». تنازع نباشد، اختلاف نباشد».
پس از پیروزی انقلاب حال و هوای غرب کشور کمی متشنج شد و منافقین در تلاش بودند تا نفاق را بین مردم بیشتر کنند، افراد بسیاری در آن مناطق برای حفظ وحدت تلاش کردند و حتی در این راه به شهادت رسیدند. شهید ناصر سیفی یکی از سرداران و بسیجیانی است که جان خود را فدای وحدت بین مردم و مسلمین کرده است.
شهید سیفی سال‌ها در بین مردم پاوه زندگی کرد و از نزدیک با آن‌ها رابطه داشت و این نزدیکی به مردم کمک می‌کرد تا بتواند بین اقشار مختلف مردم وحدت ایجاد کند. این شهید بزرگوار بسیار خون‌گرم و مهربان بود و با مردم بسیار صمیمی بود، این صمیمیت نیز باعث شده بود تا همه به سخنان او توجه کنند و او را دوست داشته باشند.
زندگی با افتخار در کنار شهید
سعادت رسولی، بازنشسته فرهنگی و همسر شهید سیفی در گفت‌وگو با ایکنا در مورد روزگار زندگی با شهید سیفی بیان کرد: در زمان زندگی با شهید سیفی دو دختر داشتیم و پسرمان نیز یک ماه قبل از شهادت شهید سیفی به‌دنیا آمد. زمان هرگز به عقب باز نمی‌گردد تا چنین انسان‌هایی دوباره در جامعه دیده شوند، شهید سیفی مانند همه شهدا عباداتش، اعتقاداتش و رفتارش نمونه بود، او با همه مردم مهربانانه برخورد می‌کرد، کمک‌رسان فقرا بود و همیشه با اعضای خانواده با احترام برخورد می‌کرد، همیشه بعد از کار با بسیجی‌ها به دیدار فقرا می‌رفتند. افتخارم این بوده و هست که در آن دوران تلخ و سخت که جنگ امان همه را بریده بود در کنار شهید سیفی بودم و تاکنون هم ایستادگی کرده‌ایم.
وی در رابطه با سلوک این شهید بزرگوار در خانواده گفت: شهید سیفی همواره درگیر جنگ و جبهه بود و دیروقت و خسته به منزل بازمی‌گشت، اما هربار که به خانه می‌آمد تحت هر شرایطی دختران را بیرون می‌برد و برای ساعتی با آن‌ها بازی می‌کرد و سپس به خانه می‌آمدند. هنوز هم مردی مانند شهدا و شهید سیفی ندیده‌ام، بسیار آرام بود و در هر شرایطی آرامش خود را حفظ می‌کرد، هروقت به خانه می‌آمد با ما صحبت می‌کرد و وقایع روز را برای ما تعریف می‌کرد.
شبی که رفت همه بی‌قرار بودند
رسولی به خاطره شب قبل از شهادت شهید سیفی اشاره و بیان کرد: شب قبل از شهادتش همه اهل منزل ناراحت بودند؛ پسرمان که آن زمان نوزاد بود نیز بی‌قراری می‌کرد، فضای خانه از آرامش خالی بود، شهید سیفی وقتی از خانه بیرون می‌رفت گفت تا یک ساعت بعد برمی‌گردد. ما همه بی‌قرار بودیم و حال خوشی نداشتیم، گفتم اگر باز نگردی من نیز از خانه می‌روم، او قول داد که یک ساعت بعد به خانه بازگردد اما رفت و هرگز بازنگشت.
این مدیر بازنشسته دبستان ادامه داد: تا صبح خوابم نبرد و از شهید سیفی بی‌خبر بودم، صبح به من خبردادند که شهید سیفی زخمی شده است وقتی به بیمارستان رفتم و دیدم که پرستاران درحال آماده‌سازی او برای اعزام به تهران هستند از حال رفتم و دیگر متوجه چیزی نشدم.
عشق همراهانش را به دنبالش می‌کشید
همسر شهید سیفی به نقش این شهید در رابطه با ایجاد وحدت و امنیت در منطقه اشاره کرده و گفت: شبانه روز خانه ما پر از مهمان بود و هرکس که به مشکلی برمی‌خورد به سراغ شهید سیفی می‌آمد، او را به روستا‌های محروم می‌بردند و او نیز رفتار بسیار خوبی با مردم داشت. این‌قدر بین مردم و بسیجیان محبوب بود که هر جا می‌رفت چندین خودرو او را همراهی می‌کردند.
رسولی گفت: شهید سیفی همیشه می‌گفت انسان یک روز به دنیا می‌آید و یک روز نیز از دنیا می‌رود، برای همین همیشه باید آماده باشیم و مراقب اعمالمان باشیم. او همیشه در مورد تربیت بچه‌ها مرا نصیحت می‌کرد تا آن‌ها را متدین بار بیاورم.
captcha