به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کافی است ساعات پایانی روز عزم جایی در تهران کنید و یا اینکه بخواهید از سر کار با جسم و ذهنی خسته سمت منزل روانه شوید، خدا نکند که مسیر خانه شما از ایستگاه بی آر تی دور یا اصطلاحا مترو خور نباشد آن وقت باید جرئت به خرج دهید بر مرکبی چون تاکسی یا خودروی شخصی خود سوار شده و در خیابانی که این روزها از همه چیز خسته است به مقصد برانید، تازه آن وقت است رنجی عظیم شما را در بر میگیرد.
به هرکدام از خیابانهای تهران که به چهارراهی و چراغ قرمزی
در خود دارد برسید، با صحنهای مواجه میشوید که گویا اصرافیل در صور خود دمیده و
هرکس در فکر سرپناهی و مفری برای گریز است؛ چراغ قرمز نادیده گرفته شده؛ عابر و
راکب به هم میخورند و ماشینها در هم میلولند. ترافیک شبانه تهران دیگر
به رسمی پابرجا و جاذبهای سیاه برای گردشگری تبدیل شده و در این غوغا و پس از رهایی از ماجرا تنها یک فکر به ذهنت خطور میکند، جای چه کسی خالی بود؟
چهارراههایی که پلیس شبها در آن نیست عرصه نزاع رانندگانی
میشود که نیازمند راهنمایی برای عبور از مهلکه هستند، اینجاست که کرامت انسانی و حفظ
حریم دیگران و پسندیدن خواستنی دیگران برای خود، دیگر نه اصل که فرع شده و به
نسیان تبدیل میشود. راستی چرا جایشان خالیست؟
این ترافیک شبانه سادهترین زیانش خستگی و تأخیرهای موجه و
ناموجه خانوادههای مختلف و بیرون ماندنهای ناخواسته برای بانوان تا پاسی از شب
است، اما فقط این نیست چرا که گرههای ترافیکی اخیر در تهران منجر به تأخیر در
اعزام بیماران اورژانسی به بیمارستانها و به خطر افتادن جان آنها میشود و در این میان آنچه مطلقا کارایی ندارد، دوربینهای کنترل ترافیک هوشمند و غیرهوشمند است، نظمدهندگان انسانی باز هم رخ نمینمایند؟!
اگر چه پلیس این روزها در تلاش برای بستن بساط کورسهای غیر قانونی و برخورد با عوامل ناامنیهای شبانه در بزرگراهها و بلوارهای محلات شمالی شهر تهران است؛ اما گویا از اتوبان نیایش به پایین دچار غفلت و کم کاری شده چرا که با کمترین بارش قطرات باران دیگر سپیدپوشان راهنمایی و رانندگی در خیابان نیستند و آن گاه از خدا نترسان از این خلاء برای عرض اندام و آزار دیگران استفاده میکنند.
دوربینهای کنترل ترافیک که در سر هر چهار راهی و ورودی هر خیابانی وجود دارند تبدیل به محتسبانی شدهاند که فقط در پی ثبت تخلف و صدور قبض جریمه برای رانندگاناند؛ دریغ از راهگشایی آنها برای بازکردن گرهای از کار بیگناهان معطل مانده در صف ترافیک.
فرض کنیم این تعداد راننده متخلف که چنین فجایعی را میآفرینند انگشتشمار باشند، تکلیف دیگر شهروندان چیست که باید در شبهای بارانی چشم به سفید و قرمز شدن چراغ ترمز خودروی روبرو دوخته و آزار صوتی بوقهایی که حق و ناحق به صدا در میآید را آویزه گوش خود کنند؟
گناه دخترک معصومی که میخواهد زودتر به پناه گرم خانه بر گردد و بیماری که نفسهایش به شماره افتادهاند و مادری که باید تدارک شامی برای فرزندانش ببیند با این ترافیک شبانه و شانه خالی کردن پلیس راهور چیست؟