اولین فیلمی که در آن سعی شده بود با زبان طنز به دفاع مقدس پرداخته شود فیلم «لیلی با من است» بود. این فیلم که کارگردانی آن را کمال تبریزی بر عهده داشت، فیلمی تاثیرگذار در حوزه سینمای جنگ بود که توانست ارزشهای دفاع را با طنازی به بیننده منتقل کند، البته این کار در زمان پخش با مخالفت برخی محافظهکاران مواجه شد، اما فیلم به اندازهای خوب بود که هیچ مخالفتی با آن نمیتوانست ارزشهای آن را کم رنگ کند. در این فیلم شاهد بازی زیبا از پرویز پرستویی بود که هنوز شیرینی آن در یاد بسیاری از مخاطبان سینما باقی مانده است. در ضمن این کار توانست نقدهایی را مطرح کند که شاید تا به آن زمان کسی اجازه بیان آن را نداشت.
اما بعد از «لیلی با من است» تا سالها کسی به خود اجازه نداد تا به سینمای جنگ نگاهی طنز داشته باشد تا اینکه مسعود دهنمکی در اولین کارگردانی خود در سینما، «اخراجیها» را جلوی دوربین برد. این فیلم فروش خیره کنندهای داشت، همین عامل هم سبب شد تا قسمت دوم و سوم این فیلم ساخته شود. البته «اخراجیها» بر خلاف «لیلی با من است» حواشی بسیاری زیادی را در پی داشت. تا آنجا که برای نمونه در یکی از جلسات نقد این فیلم علی شاهحاتمی با مسعود ده نمکی در حوزه هنری مشاجره لفظی پیدا کرد ولیکن با تمام اتفاقات پیشآمده هر سه قسمت «اخراجیها» توانست عنوان پرفروشترین فیلم سال را به خود اختصاص دهد.

اما بعد از سالها، باز هم فیلم دیگری که در حوزه دفاع مقدس ساخته شده که با زبانی طنز به حاشیههای جنگ تحمیلی میپردازد. «چهار اصفهانی در بغداد» عنوان این کار است که در سال 93 ساخته شده و محمدرضا ممتار کارگردانی آن را بر عهده دارد. در این فیلم که تهیهکنندگی آن را داریوش بابئیان بر عهده دارد بازیگرانی چون؛ اکبر عبدی، قاسم زارع، ارژنگ امیر فضلی، نسرین مقانلو و... بازی دارند. این فیلم که به سختی میتوان آن را یک کار سینمایی نامید به اندازهای سخیف و سطحی است که نمیتوان پیرامون آن نقد فنی نوشت، اما به هر حال سعی میکنم در چند سطر به این کار بپردازیم.
«چهار اصفهانی در بغداد» با این هدف تولید شده که با تقلید از «اخراجیها» به فروش بالایی دست پیدا کند، اما کار به واسطه ساختار ضعیف نتوانسته به حداقل فروش نیز دست پیدا کند. داستان این فیلم در سال 65 اتفاق میافتد و در آن چند آدم که به جنگ ربط چندانی ندارند به جبهه میروند و همین مسئله برای آنان اتفاقاتی را پیش میآورد که داستان فیلم را شکل میدهد. درباره فیلمنامه چیز چندانی نمیتوان گفت، چون تمام کار کپی از فیلم «اخراجیها» است، هرچند اگر این فیلمنامه کپی هم نبود به اندازهای داستان آن سطحی و قابل پیش بینی است که نمیتوان درباره آن حرفی زد.

درباره بار طنز فیلم هم باید گفت به هیچوجه موقعیتهای طنز در کار وجود ندارد، بلکه آنچه به عنوان طنز در فیلم میبینیم متکی بر شوخیهای کلامی است؛ رویکردی که ابتداییترین شکل طنز است و بیشتر در تئاترهای روحوضی شاهد آن هستیم، البته همین شوخیهای دمدستی هم نمیتواند باعث خنده تماشاگر شود، چون آنچه در کار دیده میشود بارها تکرار شده است. برای مثال، صحنه بازجویی اکبر عبدی توسط نیروهای بعثی کار تقلیدی از «اخراجیها» است یا در نمونهای دیگر، خبررسانی ارژنگ امیر فضلی به قاسم زارع، دقیقاً کاری است که محمدرضا شریفینیا در «اخراجیها» انجام داده است.
گویش این فیلم اصفهانی است که به نظر برای یک کار دفاع مقدسی چندان مناسب نیست؛ زیرا فیلم مختص به منطقهای خاص میشود و بخشی عمدهای از تماشاگران را از خود دور میکند، همچنین بازیهای فیلم هم شکلی اغراقیآمیز دارد و ظرافتی در آن مشاهده نمیشود، تنها اکبر عبدی به واسطه توانایی فردی توانسته در لحظاتی تماشاگر را تحت تاثیر قرار داده و بخنداند. درباره کارگردانی فیلم هم حرفی چندانی نمیتوان زد؛ زیرا از دکوپاژ گرفته تا میزانسن و هدایت بازیگران چیز خاصی در کار دیده نمیشود که بخواهیم از آن به نیکی یاد کنیم.

در انتهای این یاداشت باید گفت که فیلمسازی در دفاع مقدس عرصهای نیست که هر کسی بتواند در آن فعالیت کند، برای همین پیشنهاد میشود کسانی که میخواهند در این حوزه ورود پیدا کنند، حداقل سابقه چند اثر هنری در این حوزه داشته باشند تا پس از سنجش توانایی به این حوزه ورود کند یا اینکه حداقل عواملی ساخت سنجیده شوند تا کاری تولید نشود که پس از 3 سال از ساخت، از سر ناچاری اکران شود و با حضور کم در پرده سینماها مواجه شود.