کد خبر: 3570438
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۶
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

عرفان حقیقی با عمل به دستورات قرآن و عترت محقق می‌شود/ اهتمام حوزه به نوشتن تفاسیر عرفانی معتبر

گروه حوزه‌های علمیه: عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه بسیاری از سخنانی که از سوی عرفا در کتب منسوب به ایشان بیان شده مخالف قرآن، روایات و عقل است تاکید کرد: عرفان حقیقی با عمل به دستورات قرآن و عترت محقق می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دیشب 20 بهمن در کرسی ترویجی«شریعت قرآنی در عرفان از منظر آیت‌الله معرفت که با همکاری انجمن قرآن‌پژوهی حوزه در مرکز تخصصی تفسیر برگزار شد گفت: به گمان بنده وقتی سخن از عرفان مطرح است گاهی به معنای معرفت دقیق قلبی  یعنی شناخت حق‌الیقینی است؛ عرفان به این معنا رامی‌توان گفت خاستگاهش کتاب و سنت است.
وی افزود: یکی از مراتب کمالی که در پرتو  عمل به دستورات قرآن و اهل‌بیت(ع) به دست می‌آید همین است که علم‌الیقین ما تبدیل به حق‌الیقین و عین‌الیقین می‌شود.
بابایی در پاسخ به اظهارات حجت‌الاسلام اسدی‌نسب که گفته بود خاستگاه عرفان شیعه در قرآن است اظهار کرد: آنچه در کتب عرفانی ما بیان شده فکر نمی‌کنم کسی بتواند بگوید خاستکاه این مطالب، قرآن و سنت است زیرا بسیاری از این مطالب با مسلمات و ضروریات دین مخالفت دارد لذا به نظر می‌رسد در این زمینه حق با آیت‌الله معرفت است که عرفان موجود را برگرفته از قرآن و سنت نمی‌داند.
بابایی بیان کرد: ممکن است عرفا، الهاماتی از قرآن و سنت گرفته باشند ولی نمی‌توان گفت خاستگاه مطالب عرفا قرآن و سنت بوده است؛ البته برخی نکات تفسیری آنان خوب است ولی برخی از مطالب آنان بسیار دور از حقیقت قرآن است؛ به عنوان مثال در برخی آیات، «کفروا» را به معنای پوشاندن محبت خدا در دل و نهادینه کردن آن گرفته و تاویل عرفانی کرده‌اند که کاملا مخالف قرآن، روایات و عقل است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: وحدت وجود یکی از سخنان آنان است که طبق برخی معانی قطعا، کفر است؛ می‌گویند خدا همه جا را پر کرده و جایی برای دیگران باقی نمی‌ماند در حالی که خدا وجود غیرمادی است؛ علامه طباطبایی می‌فرماید چون قدرت خدا فوق قدرت‌هاست هر چیزی را که ظاهر فرض کنید خداوند اظهر است؛ در مجمع البیان در مورد اول و آخر بودن خدا آمده است که خداوند هم اول و هم آخر است؛ نه آغاز دارد و نه انتها و هم ظاهر است و هم باطن  و هر کسی با هر درجه معرفت می‌تواند به ظاهربودن خدا پی ببرد.
بابایی اظهار کرد: در عین اینکه هیچ مکانی خالی از خدا نیست هیچ مکانی هم مشتغل به خدا نیست؛ لذا استفاده از آیات و روایات برای توجیه حرف عرفا درست نیست زیرا ما موظف هستیم که تفسیر قرآن را منطبق بر سیره عقلا و ادبیات عرب انجام دهیم.
وی افزود: آیات یک ظاهر و یک باطن دارد که مورد اتفاق روایات است ولی اینکه منظور از ظاهر و باطن قرآن چیست؟ اختلاف فراوان داریم که جای نقد و بررسی دارد؛ ولی معیار کلی برای فهم باطن این است که ما باید در نسبت دادن سخنی به قرآن دلیل بیاوریم که یک دلیل عرفی و عقلایی برای فهم معانی داریم که خداوند نیز با زبان مردم با آنان سخن گفته است و دیگری وجود روایتی در این زمینه است.
بابایی تصریح کرد: تفسیر باطنی یعنی معانی دیگری از آیات قرآن قابل فهم است که با روش عرفی و عقلایی نمی‌توان فهمید بلکه پیامبر و اوصیاء ایشان می توانند بفهمند و ما هم برای فهم این باطن فقط می‌توانیم از روایات بفهمیم بنابراین معیار برای صحت تفسیر باطنی(عرفانی، رمزی) به صورت قضیه منفصله دو مستند باید داشته باشد؛ یا مطلبی که از آیه به معنای باطنی می‌فهمیم یا باید با یکی از دلالات عرفی فهمیده شود یا اینکه روایتی معتبر از معصومین(ع) در مورد آن وجود داشته باشد و اگر معنایی برای آیه بیان شود که با این دو قابل فهم نباشد ارزش علمی ندارد و ادعایی نسبت به آیه است که بدون حجت و دلیل است.
شریعت قرآنی در عرفان
بابایی با بیان اینکه اکثر مطالبی که در تفاسیر عرفانی آمده است در سنجش با این معیار مردود است گفت: در مورد تداعی معانی نیز سخن طرفداران آن این است که ما مدعی نسبتی به خدا نیستیم بلکه خطورات ذهنی است که خدا به ما الهام کرده است؛ این گروه این حرف‌ها را برای تبرئه نادرستی مطالبشان بیان کرده اند البته تداعی و خطورات ذهنی فرد اشکال ندارد ولی ارزش علمی ندارد و اگر قرار است که آن را به قرآن نسبت دهیم مصداق تفسیر به رای است در حالی که عرفا آن را حقایقی می‌دانند که به آنان اشراب و الهام شده است.
وی تاکید کرد: عرفان حقیقی این است که ما در خدمت قرآن برویم و روش فهم صحیح آن را بیابیم و روایات را با دقت مطالعه کرده و احکام را دست بشناسیم و با اخلاص، احکام را عمل کنیم در این صورت عرفان حقیقی به ما می‌رسد.
 همچنین محمدعلی اسدی‌نسب، ارایه‌دهنده این کرسی، در پاسخ به برخی انتقادات بابایی افزود: زبان دو نوع است و زبان عرفا متفاوت از دیگران است و مطالب عرفا را نمی‌توان با زبان عرف فهمید لذا باید ابتدا زبان آنان را بشناسیم و بعد قضاوت کنیم.
وی ادامه داد: این که ابن عربی در فتوحات «کفر» را به معنای «سترکننده محبت خدا»آورده باشد تقریبا غیرممکن است زیرا فرد بزرگی بوده و عرفای ما از او تمجید کرده‌اند بلکه منظور او این است که عارف باید بهره ای از اسماء مثبت و منفی برده باشد، لذا کفر عارف این است که محبت خدا را  در دل مستور و نهادینه کرده باشد نه اینکه کفار، سترکننده محبت خدا هستند.
اسدی‌نسب ادامه داد: عرفا به پیروی از آیات قرآن، معتقدند که برای فهم قرآن باید تقوا داشته باشیم به همین دلیل راه عرفان، راه شخصی است و حجت برای دیگران نیست ضمن اینکه وقتی سخن از عرفاست هر مدعی عرفان، منظور ما نیست.
وی افزود: برخی بزرگان، مباحث عمیق امامت را با تکیه بر عرفان حل کرده و گفته‌اند که مصداق انسان کامل فقط ائمه هستند همچنین  ارتباط دین و عرفان فوق تصور ماست و اگر ما جنبه شهودی را منکر شویم در این صورت در اثبات نبوت پیامبر نیز دچار مشکل خواهیم شد.
این محقق تاکید کرد: البته تفسیر منقحی که هم ظاهر آیات را رعایت کرده و باطن را هم به معنای درست تفسیر کرده باشد نداریم و باید  حوزه در این زمینه تلاش علمی بیشتری داشته باشد.
captcha