کد خبر: 3574236
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۷
نویسنده تفسیر شمس‌الشموس تشریح کرد:

حقیقت تامه قرآن ثقل اکبر است

گروه حوزه‌های علمیه: نویسنده تفسیر شمس‌الشموس با بیان اینکه مراد از ثقل اکبر بودن قرآن، حقیقت تامه قرآن در لوح محفوظ است، گفت: قرآن دارای سه مرتبه عالی، متوسط و پایین است که پایین‌ترین مرتبه همین الفاظ قرآن است که بر قلب نورانی پیامبر(ص) نازل شد و امروز در بین ما وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا ادبی، رئیس موسسه مطلع النور شمس الشموس و نویسنده تفسیر شمس الشموس شب گذشته 25 بهمن در تفسیر سوره مبارکه عبس با بیان اینکه برای این سوره نام‌های متعددی مانند عبس، سفره، صاخه، الاعمی و ام‌مکتوم ذکر شده است گفت: ابتدای این سوره به ذکر داستان مرد نابینایی می‌پردازد که به نزد پیامبر آمد در حالی که مرد ثروتمند دیگری که برخی آن را عثمان گفته‌اند در نزد پیامبر بود.
وی با بیان اینکه برخی تفاسیر اهل سنت ضمیر «عبس» و «تولی» را به پیامبر(ص) بازگردانده‌اند که این مسئله درست نیست عنوان کرد: روایات شیعه این ماجرا را نقل کرده و تاکید دارند که فاعل عبس، پیامبر(ص) نیست و فرد سوم دخیل در ماجراست.
رئیس موسسه مطلع النور شمس الشموس با اشاره به نرم‌خویی و مهربانی پیامبر حتی در برخورد با پیروان ادیان دیگر و کفاری که در راه مبارزه با اسلام نیستند تصریح کرد: چنین پیامبری هیچگاه در برخورد با یک مسلمان آن هم نابینا و فردی که به تصریح قرآن شاید به دنبال تزکیه آمده است تندخویی نمی‌کند و فرد سرمایه‌دار با آن خصوصیت را بر چنین فردی ترجیح نمی‌دهد و چنین چیزی اساسا در سیره انبیاء وجود ندارد.
ادبی با بیان اینکه پیامبر نمی‌تواند نسبت به هدایت دیگران بی توجه باشد زیرا هدف رسالت او همین مسئله است لذا نسبت دادن برخورد خشن با هدف رسالت ناسازگار است عنوان کرد: همچنین «تلهی» که در آیه «فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى»(10 عبس) از ریشه «لهو» به معنای کار بیهوده است با عصمت پیامبر سازگار نیست.
استاد حوزه علمیه با اشاره به تذکره بودن قرآن کریم که در این سوره بر آن تاکید شده است ادامه داد: تذکره بودن قرآن به معنای این است که نور حقیقت قرآن در وجود انسان‌ها یعنی در فطرت آنان وجود دارد و کافی است که تلنگری به آن زده تا موجب تذکر فرد شود البته به شرطی که فرد آنقدر تحت صفات رذیله نباشد که گرد و غبار روی فطرت نشسته باشد.
نویسنده تفسیر شمس‌الشموس تاکید کرد: مخالفان پیامبر، قرآن را قول بشر و افسانه و ... می‌دانستند ولی خداوند تاکید می‌کند این کلام، تذکره است البته برای کسانی که ذکرپذیر باشند البته مفسران در مورد فاعل«فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ»(12 عبس) گفته‌اند که این فاعل هم می‌تواند به خداوند و هم به انسان نسبت داده شود و هر کدام را در نظر بگیریم مشکلی ایجاد نمی‌کند ضمن اینکه نشان‌دهنده اراده و اختیار در انسان است.
حقیقت تامه قرآن، ثقل  اکبر است/ مراتب چهارگانه کفر و شکر
ادبی با اشاره به کرامت ذاتی خداوند و به تبعیت از آن کرامت قرآن، پیامبر(ص) و اولیاء الله اظهار کرد: وجود قرآن در صحیفه‌های مکرمه ناظر به دو مقام لوح محفوظ و لوح محو و اثبات است که حقیقت قرآن در لوح محفوظ است و آنچه در قالب الفاظ به دست ما رسیده است مرتبه تنزل یافته از آن حقیقت والاست.
ادبی با بیان اینکه حقیقت تامه قرآن، ثقل اکبر است ادامه داد: مرتبه عالی قرآن در لوح محفوظ است؛ مرتبه متوسط آن به دست فرشتگان حمل می‌شود و مرتبه نازل و پایین آن همین الفاظی است که بر قلب پیامبر نازل شده است و تنها قلب پیامبر(ص) ظرفیت دریافت این مرتبه را دارد و انسان‌های عادی دیگر هم در پرتو دریافت ایشان، مراتبی از فهم قرآن را برخوردار می‌شوند و گرنه قلب دیگری ظرفیت پذیرش این کلام را نداشته است به همین دلیل دو نوع نزول دفعی و تدریجی داریم.
استاد و محقق حوزه علمیه با اشاره به انبساط وجودی پیامبر بیان کرد: در روایت بیان شده است که «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» یعنی در حالی که هنوز گل آدم درست نشده بود من پیامبر بودم و چنین انبساط وجودی ظرف نزول قرآن قرار گرفته است.
ادبی با اشاره به آیه «قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفرهُ»(17) گفت: در اینجا خداوند به کافران نفرین کرده و آنان را سزاوار قتل می‌داند زیرا انسان کافر این همه نعمت‌های الهی و در راس آن قرآن را منکر می‌شود.
وی افزود: کفر دارای مراتب چهارگانه همانند شکر، ایمان و ... است؛ کفر اکبر، کبیر، صغیر و اصغر و شکر مراتب چهارگانه این کلمه هستند.
نویسنده تفسیر شمس‌الشموس بیان کرد: ناسپاسی و کفر به اصول دین بالاترین مرتبه کفر یعنی کفر اکبر است؛ ناسپاسی و انکار احکام دین، کفر کبیر، ناسپاسی در برخورد با دیگران و عدم ادای حق مطلب در روابط اجتماعی نمونه‌ای از کفر صغیر و فراموشی نعمت‌های شخصی مانند دست و پا و گوش و ... نیز نمونه‌ای از کفر اصغر است که منازل آخرت نیز بر این اساس در برابر انسان گشوده می‌شود البته شکر نیز دارای چنین مراتبی است و خود این مراتب تبدیل به منازل آخرت چه در جنبه مثبت و چه منفی آن می‌شود.
ادبی نتیجه کفر را ظلوم، جهول، هلوع و عنود و ... بودن انسان برشمرد و گفت: در مقابل این مسئله شکر وجود دارد که در روایتی نقل شده که اگر کسی دو خصلت داشته باشد نعمت دنیا و آخرت را به دست آورده و آن دو نعمت این است که در هنگام گرفتاری و مصیبت بر آن صبر کند و در هنگام نعمت بر آن شاکر باشد. 
captcha