دشمنی آمریکا و همپیمانان آن با ایران همان طور که طی سالهای گذشته بارها و بارها از سوی رهبر معظم انقلاب بیان شده و مورد تأکید قرار گرفته است، در اشکال مختلف رخ نموده و از شکل نظامی و با شکست مفتضحانهای که پس از هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران متحمل شدند و باید آن را جنگ جهانی سوم نامید که 34 کشور با ایران به جنگ پرداختند، به اشکال جدیدی تغییر وضعیت داده است. در این یادداشت در نظر داریم روند تهاجم غرب از ابعاد فرهنگی را در دوران پس از انقلاب و با توجه به رویکردهایی که پیش از انقلاب موجود بود تا آغازین سالهای دهه 70 بررسی کنیم.
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود طی اولین روز سال 95 در جوار حرم امام رضا(ع) بار دیگر بر اهمیت مسئله فرهنگ و لزوم توجه مسئولان به این امر تاکید کردند و حتی فرهنگ را از اقتصاد نیز مهمتر دانستند و در باب دلیل این اهمیت نیز فرمودند: «اگر جهتگیریها درست نباشد به همان بلایی دچار خواهیم شد که برخی کشورها خانواده را برانداختند و شهوات را برپا داشتند. تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جاست. به خاطر همین تاثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از ایمان و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند. رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است و باید حساس باشند.»
در سالهای پس از جنگ تحمیلی و به منظور هجمه وارد کردن به نهال نوپای انقلاب اسلامی که تازه سالهای ثبات خود را پشت سر میگذاشت با پدیدههای مختلف فرهنگی روبرو شدیم که یکی از آنها ترغیب جوانان خوشفکر، نخبه و دانشمند ایرانی به خروج از ایران با وعدههایی چون در اختیار گذاشتن امکانات بهتر زندگی مدرن و استفاده از بورسیهها و زمینههای مناسب برای توسعه و گسترش دانش بود که اصطلاحاً از آن به فرار مغزها یاد میشود و باید گفت که در این راستا تا حدودی آمریکا موفق عمل کرد.
در کنار روی آوردن به این موضوع، یکی دیگر از چالشهایی که جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین خود با آن روبرو شد و رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تاکید داشتند و به عنوان دغدغه معظمله در این باره مطرح بوده و است، بحث تهاجم فرهنگی بود که دینداری جوانان مومن و انقلابی ایران اسلامی را نشانه گرفته بود.
تهاجم فرهنگی با ظهور اینترنت و استفاده از ویدئو و ماهواره در ایران بروز و ظهور پیدا کرد. اگر چه اینترنت از سال 1964 در کشورهای صنعتی و پیشرفته مورد استفاده قرار گرفته بود، ولی ظهور آن در ایران و روی آوردن جوانان به ابزار ارتباطی نوین و بهرهگیری از آن روش جدیدی بود که دینباوری جوانان و تربیت دینی خانوادهها را هدف قرار داد.
از سویی استفاده از دستگاههای ویدئو به منظور ترغیب جوانان به تماشای فیلمهایی که اغلب آنها در راستای آسیب رساندن به باور دینی مردم ایران و نه فقط جوانان بود، خود موضوع دیگری بود که دستمایه آمریکا قرار گرفت تا با ظهور این تکنولوژی مدرن در کشوری که سالها توانسته بود آن را در دوران پیش از انقلاب به منظور زیر سلطه نگاه داشتن خود، عقب نگاه داشته بود، بتواند به آنچه که میخواهد دست پیدا کند.
نمایش و بهرهگیری از فیلمهایی که با محتوای مختلف از جمله فیلم فارسی که شامل موضوعاتی نامناسب و بیمحتوا بود و به سینمای تجاری و عامهپسند اختصاص داشت و یادگار سالهای 30 و 40 و افرادی چون اسماعیل کوشان، ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی و فرخ غفاری بود و در ادامه استفاده از فرهنگ پست و نامناسب دوران پیش از انقلاب در نمایش برنامههای خوانندگان، رویکرد دیگری بود که کشورهای پیشرفتهای چون آمریکا در پیش گرفتند تا بتوانند در درون نظام نوپای جمهوری اسلامی که بر باورهای دینی و اسلامی مردم مذهبی ایران استوار شده بود و در اصل انقلابی که برای مذهب صورت گرفت رخنه کنند.
این رویکرد غرب بنا بر نظریاتی است که دانشمندان حوزههای مختلف در این باره ارائه کردهاند و همان گونه که رهبرانی چون هیتلر از چنین نظریاتی برای تبلیغات خود بهره گرفت، آمریکا و سردمداران کفر نیز هم اکنون از آن بهره میگیرند تا بتوانند به آنچه که در بطن و متن جامعه اسلامی ایران وجود دارد ضربه بزنند، و این در حالی است که مردم کشورمان و از جمله مسئولان نهادهای مختلف غافل از این موضوع به انجام امور روزمره مشغول هستند و شاید کمتر متوجه چنین روندی شوند. روندی که باعث لطمه زدن به ابعاد مذهبی هر مسلمان ایرانی میشود.
در این باره نظریاتی که در عرصه ارتباطات و در عصر ارتباطات بوده است، کارکرد مناسبتری برای غرب داشته که از آن جمله بهرهگیری از نظریه دهکده جهانی مک لوهان است با همان جمله معروف «رسانه همان پیام است» که به وضوح نشان میدهد که از نگاه عام، از رسانه چه استفادهای میتوان کرد و به قطع و یقین استفاده مناسبی در همین راستا از این نظریه به عمل آمده است تا به منظور ایجاد دهکدهای جهانی، که در ظاهر امری پسندیده و شایان ارزش تلقی میشود، مذهب، سنن و آداب و رسوم کشورهایی که به اصطلاح جهان سوم نامیده میشوند هدف قرار گرفته شود تا دشمنان بتوانند به خواسته پلید خود در این باره دست پیدا کنند و آن این که بتوانند پس از تجربه شکست در سلطه داشتن و تحت سیطره قرار دادن ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اکنون از راههای دیگر برای گسترش این سلطه بهره بگیرند و آن همین نظریات و کاربرد آن در راه از بین بردن عقاید و باورهای دینی مردم کشورهایی است که با منافع کشورهایی چون آمریکا در تضاد هستند.
و البته باید یادآور شد که همیشه این طور بوده که مسئولان با وجود تاکیدات رهبر معظم انقلاب دیر به این فکر میافتادند که در این باره باید اقدامات عاجلی انجام داد و زمینهها را برای کاهش اثرات مخرب این رویکرد دینستیزانه غرب از میان برد و از سوی دیگر مشکلاتی که جمهوری اسلامی ایران در دوران تحریم با آن روبرو بود که بخش اعظم آن را مشکلات اقتصادی تشکیل میداد، باعث شد که توجه به عرصه فرهنگ اندک باشد و زمانی به این مشکل بپردازیم و متوجه آن شویم که به جرئت میتوان گفت زمانی طولانی از آغاز آن سپری شده است.
آزاده غلامی