به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین حسن رمضانی، استاد و محقق حوزه علمیه 19 اسفند ماه در کرسی ترویجی تداعی معانی در قرآن کریم از منظر آیتالله معرفت گفت: آیتالله معرفت از جمله شخصیتهای نادر قرن معاصر بود که برخلاف عرف رسمی حوزههای علمیه عمده تحقیقات علمی خود را در راه علوم و معارف قرآن کریم مصروف داشت و آثار متعدد در این زمینه و تربیت شاگردان مبرز و متخصص از جمله دستاوردهای آن مرحوم در این زمینه است.
وی ادامه داد: متاسفانه قرآن کریم با آن که ریشه همه علوم اسلامی است در حوزه کمتر مورد توجه بوده است ولی اهتمام ایشان در زمینه قرآن فوقالعاده ستودنی است و باید الگوگیری از ایشان توسط طلاب و محققان انجام شود.
این محقق و استاد حوزه با بیان اینکه هرقدر سؤالات و پرسشهای ما از قرآن بیشتر و ذهنمان حادتر و تیزتر و شفافتر و فکرمان ورزیدهتر باشد و قابلیتها و ظرفیتهای وسیعتری داشته باشیم از این مائده آسمانی و سفره الهی بهره بیشتری خواهیم برد افزود: هرقدر امر را بسیط تر و معمولیتر بدانیم حظ و بهره ما از قرآن کمتر خواهد بود.
رمضانی بیان کرد: مرحوم شهید رضا پاکنژاد با تخصص پزشکی سراغ قرآن و روایات رفت و برداشتهای دقیق و حساس و حساب شدهای از آیات قرآن و روایات داشت و ارایه کرد لذا هر قدر انسان با دست پرتر سراغ قرآن برود پاسخهای دقیقتری از قرآن دریافت میکند و این مسئله در سایر علوم مانند فلسفه، کلام و عرفان، روانشناسی و جامعهشناسی و ... مصداق دارد همچنین فردی مانند زمخشری که در ادبیات عرب مجتهد است برداشتهای دقیقی از قرآن داشته که افراد غیرمتخصص این برداشت را نداشتهاند که متاسفانه برخی این نوع فهمها را تحمیل بر قرآن و تفسیر به رای میدانند.
وی اظهار کرد: همه این برداشتها را نمیتوان تحمیل دانست، ادیب وقتی میبیند در جایی«ان»، «اذا» و «لو» به کار رفته میتواند معانی متفاوتی داشته باشد در حالی که یک فرد غیر ادیب معنی همه این واژهها را یکی میداند؛ آیا معنای این کار تحمیل است در حالی که در فن ادبیات کسی این طور نمیپندارد و آن را امری ممدوح و لازم تلقی میکنند.
شاگرد علامه حسنزاده آملی ادامه داد: از جمله کارهای خوب علامه معرفت این بود که تفاسیری که در وادی فهم قرآن از ناحیه عرفا و تصوف اصیل و نه صوفیه منحرف از اهلبیت که خارج بحث ما هستند معرفی و مورد بحث قرار داده است؛ ایشان در ارزیابی خود قطعا اگر تخصص در فضای عرفان مانند فقه و اصول و درایه و قرآن داشتند و مایه میگذاشتند قطعا ارزیابی وی نسبت به تاویلات عرفانی دقیقتر و روشنتر و دورتر از آفت و آسیب بود.
رمضانی با اشاره به فعالیت علمی علامه معرفت و توجه ایشان به رویکردهای عرفانی در زمینه تفسیر قرآن و بحث تداعی معانی تصریح کرد: ارزیابی تفسیری با رویکرد عرفانی از جمله کارهای آن مرحوم است که به بررسی نگاه عارفان در تفسیر قرآن پرداخته است اما فرد محقق میتواند تطوری در دیدگاههای وی در این زمینه مشاهده کند.
این استاد حوزه علمیه با رد دیدگاه علامه معرفت در این زمینه بیان کرد: ارزیابی آثاری از این دست نیازمند تخصص ویژه و داشتن تخصص علم مربوطه و توجه به مبانی آن علم است که اگر محقق نسبت به آن بی توجه باشد نخواهد توانست ارزیابی دقیقی ارایه کند و این مسئله در مورد ارزیابی علامه معرفت در بررسی تفاسیر عرفانی رخ داده است.
رمضانی ادامه داد: ایشان ابتدا همان گونه که در کتاب التفسیر و المفسرون نوشتهاند عمده کارهای تفسیری و تاویلی اهل معرفت و تصوف را تحمیل دیدگاههای خود بر قرآن و از قبیل تفسیر به رای دانسته و آن را محکوم کرده است ولی بعدها بر اثر تامل بیشتر و بررسی جامعتر تغییر نظر داده و در مقدمه کتاب تفسیر اثری جامع معتقد شده است که اهل معرفت و تصوف در مواجهه با آیات قرآن از ذوقهای قرآنی لطیفی برخوردارند که خود نوعی واردات قلبی و الهامات قدسی به شمار میآید؛ ایشان در همانجا بیان کرده است که سخنان و بیانهای تفسیری یا تاویلی عرفا و صوفیه از باب تداعی معانی است نه تفسیر اصطلاحی لذا با کارهایی که باطنیه انجام میدادند و قرآن را به رای خویش تفسیر و تاویل میبردند متفاوت است.
وی ادامه داد: تحمیل بر قرآن مواردی است که فردی مانند معاویه آیهای از قرآن را به نفع مطامع دنیوی خود در برخورد با امام حق تفسیر کرد و علیه امام حق مبارزه کرد. تفسیر رای یعنی اینکه ما به توحید و انسان کامل و نبوتت و پیامهای آسمانی قرآن کاری نداریم بلکه دنبال اهداف خود با استفاده از قرآن هستیم یعنی کاری کینم که مخالف روح و مبانی قرآن مانند معاد و توحید و نبوت و ... است بر خلاف کسی واقعا دنبال کشف حقایق و معارف قرآن نه تنها در حد ظاهر بلکه عمیقتر از ظاهر است.
وی ادامه داد: اگر چه فهم عرفا معصومانه نیست و ممکن است برداشتهای غلطی هم داشته باشد ولی هدف او استفاده ابزاری از آیات قرآن و به کار گرفتن آن در راستای اهداف و مطامع نفسانی خویش نیست.
رمضانی تصریح کرد: طبق این تحلیل آیات قرآن در حقیقت فقط یک بهانه و وسیلهای برای انتقال و جهش به سمت و سوی معناهایی که نه مورد نظر خدا بوده است و نه آیات قرآن حامل آن معانی است از قبیل انتقال کودک به خواهش و درخواست بادام به مجرد شنیدن «قربان چشم بادامیت بشوم» از زبان مادر است در صورتی که نه مادر به هیچ وجه از گفتن جمله یادشده چنان قصدی را داشته و نه خود آن جمله به هیچ اعتباری مشتمل بر چنان محتوایی است در حالی که اهل معرفت مدعی آن هستند که آن چه از قرآن میفهمند مدلول لایههای درونی و معناهای باطنی قرآن است و هم خدا آنها را به نوعی قصد کرده و هم آیات قرآن به نحوی حامل آن معانی است.
این استاد و محقق حوزه با اشاره به نظامات تدوینی، تکوینی و عالم انسانی که هر سه نیز دارای لایه های ظاهری و باطنی هستند گفت: اهل معرفت معتقدند که قرآن کتاب تدوینی خداست که مانند دو سطح عالم کبیر کسانی و عالم صغیر انسانی سامان یافته است و همان گونه که نمیتوان عالم و انسان را در همین پوسته ظاهری و شکلهای محدود صوری خلاصه کرد همه عالم هستی و هم انسان که خود نیز عالمی صغیر است در پس این پوسته ظاهری و اشکال صوری دارای مراتب و لایههای باطنی طولی و معنوی برخوردار است قرآن نیز این گونه است یعنی قاعده جری و تطبیق بر این برداشت حاکم است یعنی جری از سوی قرآن و وصف آن است ولی تطبیق، کار کسی است که از آن برداشت دارد و خلاصه نظر معرفت هم در بطن به جری و تطبیق نزدیکتر است.
رمضانی تاکید کرد: اهل معرفت همواره در پی آن هستند که با بهکارگیری مکانیسم معرفتی خویش به معرفت و شناخت خود نسبت به خود و عالم هستی عمق بخشیده و به لایههای تو در تو این دو راه یافته و به لایههای باطنی قرآن دست یابند. لذا با توجه به تطابق مراتب در هر یک از دو عالم کبیر کیانی و عالم صغیر انسانی که کتاب تدوینی خدا هستند میتوان از هر یک از کلمات وجودی در عالم کبیر کیانی یا از هر یک از اجزاء وجودی انسان و آیات قرآن را برداشت کرد چون چنین ظرفیت و قابلیتی در تک تک کلمات وجودی عالم و جزء جزء وجودی انسان و آیه آیه قرآن وجود دارد و این ما هستیم که باید راه استفاده و برداشت یادشده را شناخته و به کار ببندیم.
وی با بیان اینکه الفاظ برای روح معنا وضع شده است اظهار کرد: عارفان با توجه به این مبنا روح معنا را حفظ کرده و آن را در موارد و صوری که قابلیت دارند صورت آن معنا قرار گیرند پیاده کرده و حکم مورد نظر را استفاده میکنند بنابراین نمیتوان تاویلات عرفانی را از باب تداعی معانی آن گونه که علامه معرفت فرمودهاند دانست ولی ممکن است نظر ایشان را با برخی از نظریاتی که در فضای عرفان از بعضی مشایخ فن شیندهایم همسو و هم جهت دانست.
رمضانی بیان کرد: کسانی مانند محی الدین عربی گاهی برای تبیین مواجید عرفانی خود بعضی الفاظ قرآن را قرض گرفته و با همان الفاظ مواجید خود را به دیگران منتقل می سازند بدیهی است که در چنین صورتی شخص بدون آن که وارد حوزه تفسیر یا تاویل و یا استنباط شود از الفاظ قرآن استفاده کرده و با آن ها منظور خود را بیان می کند از این رو نمی توان این کار را تفسیر یا تاویل یا بیان مصداق معنی و یا استنباط گذاشت و عنوان تفسیر به رای نیز بر آن صدق نمیکند.