کد خبر: 3583432
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۱

به واجبات و مستحبات قرآن زیاد اهمیت بدهیم

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق خود به ادامه بحث پیرامون انس با قران کریم پرداخت و اظهار داشت: ما باید زیاد اهمیت به واجبات و مستحبات قرآن زیاد بدهیم. اهمیت به اجتناب از گناهانی که در قرآن است، زیاد بدهیم و بالاخره سرمشق ما قرآن باشد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، شفقنا نوشت: متن کامل درس اخلاق آیت الله مظاهری به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاه والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیه الله فی الأرضین و لَعنه الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر «عجّل ‌الله ‌تعالی‌ فرجه ‌الشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث این چند هفتۀ ما دربارۀ انس با قرآن بود. این رابطه با قرآن، هم دنیا دارد و هم آخرت. اگر جداً انس با قرآن داشته باشیم، عاقبت‌به‌خیر می‌شویم. اگر انس با قرآن داشته باشیم، قرآن در روز قیامت شفاعت ما را می‌کند. بلکه در همین دنیا شفاعت ما را می‌کند. گفتم این انس با قرآن مراتب دارد. یکی خواندن قرآن است. معنایش را بفهمیم یا نفهمیم و از حفظ باشد یا از رو باشد و از هر جای قرآن باشد، امّا انس با خواندن قرآن داشته باشیم. آیۀ شریفه‌اش را خواندم که با تأکید می‌فرماید: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[۱]
مرتبۀ دوّم، دقّت و تفسیر است و بالاخره کار کردن در قرآن است. اینکه تفسیر یک دور قرآن در ذهن ما باشد، به اندازۀ فراخور عقل و سواد و حالمان.
گفتم قرآن این را هم جدّی می خواهد: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»[۲]؛ مگر قفل شقاوت و بدبختی در دلت است که تدبّر در قرآن نداری!
سوّم، برداشت از قرآن است. تفسیر قرآن ما را برساند به آنجا که بتوانیم از قرآن برداشت کنیم. قرآن اسم این را «سُبل سلام» می‌گذارد: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ ، یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ»[۳]
و دیدیم که خیلی از بزرگان برداشت از قرآن دارند. از خود تراوش دارند و می‌توانند در تفسیر قرآن، به واسطۀ آیات دیگر و به واسطۀ روایات، برداشتی هم از خود داشته باشند. البته این کار مشکلی است و به قول قرآن سُبُل سلام است.
چهارم عمل به قرآن است. قرآن کتاب عمل است. کتاب قانون اسلام عزیز است و ما باید زیاد اهمیت به واجبات قرآن بدهیم و اهمیّت به مستحبات قرآن زیاد بدهیم. اهمیت به اجتناب از گناهانی که در قرآن است، زیاد بدهیم و بالاخره سرمشق ما قرآن باشد. این لازم‌تر از اوّلی و دوّمی و سوّمی است. در روایات فراوانی هم هست که اگر می‌خواهی سعادت‌مند شوی، باید سرمشق زندگی تو قرآن باشد: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»[۴]
بحث پنجم راجع به اینست که استاد اخلاق ما قرآن باشد،‌ و این مهم‌تر از آن چهار قسم است. در حالی که آن چهار قسم از اوجب واجبات بود و پروردگار عالم روی آن خیلی پافشاری و تأکید داشت، اما این قسم پنجم مهم‌تر از آن اقسام اربعه است.
ما اولاً باید بدانیم صفات رذیله داریم. کسی ادعا کند من صفت رذیله ندارم، جهل مرکّب است. به قول حضرت امام، چهل سال خون جگر می‌خواهد تا کسی بتواند درخت رذالت را از دل بکند. کار و تلاش و کوشش می‌خواهد. همۀ ما باید بدانیم صفات رذیله داریم و این صفات رذیله زیاد است. لاأقل چهل صفت رذیله داریم. دربارۀ اینها کتاب هم نوشته شده است. جنود نفس در مقابل فضائل که جنود عقل است، آنها کار می‌کنند برای عقل و این صفات رذیله جداً کار می‌کنند برای نفس امارۀ ما. و باید روی این جداً کار کرد. و الاّ‌ قرآن می‌فرماید اگر کار نکنی به جایی نمی‌رسی: «ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ»[۵]؛ خدا باید کمک کند.
سورۀ والشمس یازده قسم می‌خورد و بعد از یازدهم قسم می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها ،وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[۶]؛ سعادتمند کسی است که درخت رذالت را از دل کنده است و بدبخت و شقی است آن کسی که صفت رذیله بر دلش حکمفرما شده است. لذا این امر اول که بزرگان می‌گویند از اوجب واجبات است و هر واجبی که شما در نظر بگیرید، واجب‌تر از آن، تهذیب نفس است. همین که معمولاً هیچکدام به فکرش نیستیم. الان جلسه، جلسۀ مقدسی است، اما شاید یک نفر در این جلسه به فکر این نباشد که من باید صفات رذیله را از خود دور کنم و درخت رذالت را از دل بکنم و کار کند و زحمت بکشد، یا بگوید من باید درخت فضیلت به جای آن غرس کنم و باید این درخت فضیلت را ریشه‌‌دار و میوه‌دار کنم و از میوه‌اش هم خود استفاده کنم و هم دیگران؛  این فکر باید همیشه در ذُکر ما باشد. گفتم شما عزیزان خوب هستید، ولی هیچکدام از شما این را ندارید. این کار و جدیت می‌خواهد. باسواد و بیسواد هم ندارد، طلبه و غیرطلبه هم ندارد.
البته برای خواص خیلی لازم‌تر است. ما طلبه‌ها اگر خودسازی نکرده باشیم و اگر صفت رذیله بر ما حکم‌فرما باشد، علم ما از لشکریان همین صفت رذیله می‌شود. علم ما موجب می‌شود که روی صفت رذیله با توجیه‌گری کار کنیم. بدترین چیزها همین است. گناه خیلی بد است، اما توجیه گناه خیلی بدتر است. جرداق در کتاب «الامام علی» جملۀ بالایی دارد. می‌گوید انسان اگر توجیه‌گر شد و اگر با فکر و علم و نشست و برخاست بخواهد کار کند و طرفداری از صفات رذیله کند، کارش می‌رسد به اینجا که ولی خدا را قربه الی الله در خانۀ خدا شهید می‌کند. لذا باید کار کرد، باید توجه داشته باشیم و باید بدانیم مشکل است. قرآن یازده قسم می‌خورد و بعد می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها ،وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»؛ معنایش اینست که مشکل است، اما لازم است.
ثانیاً ریشه کن کردن صفات رذیله کار آسانی است. از همۀ شما تقاضا دارم با این کار آسان نگذارید صفات رذیله طوفانی شود و طغیان کند. اگر یکی از صفات رذیله طوفانی شود و طغیان کند، ادعای خدایی می‌کند. فرعون آدم باعقلی بوده، امّا عقلش رفت در شیطنتش و دید که می‌شود ادعای خدایی کند و ادعای خدایی کرد و اهل مصر او را به خدایی قبول کردند و باز اکتفا نکرد و گفت خدای بزرگ هستم و رب‌الاعلی هستم. به قول حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» روح فرعونیّت در همۀ ما موجود است. مائیم که باید این آتش را خاموش کنیم. خاموش کردن آتش هم مشکل است، اما این جمله که الان می‌گویم خیلی آسان است و آن اینست که اجتناب از گناه، آتش این صفات رذیله را خاموش می‌کند و لاأقل از طغیان می‌گیرد. اهمیّت به واجبات کمک می‌کند و خدا باید در خودسازی کمک کند: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»[۷]
اگر می‌خواهید خدا کمکتان کند، اهمیّت به واجبات دهید. موقع نماز تلاطم درونی در شما پیدا شود. همه چیز در زندگی شما تعطیل باشد. رفتن به دنبال نماز و نماز اوّل وقت در مسجد و با جماعت و با تعقیب و با خواست از خدا باشد تا خدا کمک کند: «وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ» و الاّ قرآن می‌فرماید حتماً نمی‌شود و خودت نمی‌توانی. اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» باید کمک کنند. باید توسّل به اهل‌بیت باشد. لذا انسان باید اهمیّت به واجبات مخصوصاً نماز بدهد و بتواند نماز شب بخواند. قرآن می‌فرماید نماز شب «مقام محمود» می‌دهد: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»[۸]و مقام محمود همین است که انسان پاک شود. لاأقل نمی‌شود پاک شود و صفات رذیله ریشه‌کن شود، لاأقل از طغیان این آتش جلوگیری می‌کند. این مقام محمود است که قرآن به کسانی می‌دهد که نمازشب می‌خوانند.
اهمیّت به مستحبّات داشته باشیم. ما نذر همه چیز می‌کنیم غیر از این نذر. مسلّم در میان شما کسی نیست که بگوید اگر حسادت من رفع شود، یک میلیون تومان صدقه دهم. در حالی که بهترین نذرها همین است. اینکه نذر کند که آدم شود. این در سرحدّ محال است. به قول حاج شیخ، مؤسّس حوزه علمیه قم که به راستی مهذّب بوده و درخت رذالت را از دل کنده بوده و شاگردان خوبی هم تحویل جامعه داده است، می‌گویند بارها ایشان روی منبر می‌گفتند این مسئله که در میان عوام مشهور است که ملاّ شدن چه آسان و آدم شدن مشکل است، ایشان می‌فرمودند: ملاّ شدن یعنی آخوند واقعی شدن خیلی مشکل است و هفتاد سال شبانه‌روز زحمت می‌خواهد تا مرجع تقلید شود و کسی شود که عالم در اخلاق و احکام باشد و دیگران را تهذیب کند. بعد می‌گفتند: مرحوم حاج شیخ می‌فرمودند: اما آدم شدن محال است؛ یعنی خیلی مشکل است و خودمان نمی‌توانیم کار کنیم و باید از خدا کمک بگیریم و اگر بخواهیم از خدا کمک بگیریم باید به واجبات خدا اهمیّت دهیم و به مستحبّات اهمیّت دهیم. این توسّل‌ها خیلی مؤثّر است. این زیارت جامعۀ کبیره باید یک صبحگاهی برای ما طلبه‌ها و برای همه باشد. ما شیعیان ادعا می‌کنیم آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» می‌آید و به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می‌شود و عدالت اسلام و قوانین اسلام سرتاسر جهان را می‌گیرد؛ پس ما باید با امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» رابطه داشته باشیم و یکی از روابط با امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» اینست که صبحگاهی داشته باشیم.
علامه مجلسی می‌فرمایند: خدمت آقا رسیدم و زیارت را مدّاح‌وار برایشان خواندم. آقا فرمودند: «نعمه الزیاره»[۹]. این توسّل خیلی مهم است. مثلاً برای خودسازی توسّل به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» داشته باشیم.
مرحوم وحید بهبهانی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»‌ از مراجع بزرگ تقلید است و خیلی خدمت به تشیع کرده است. می‌گوید در حرم مطهر امام حسین«سلام‌الله‌علیه» خدمت آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» رسیدم. آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» گوش بصیرتی به من دادند و گفتند گوش بده. می‌گوید گوش دادم و دیدم زائرین حالی دارند و گریه و زاری می‌کنند، اما همۀ آنها به فکر خودشان هستند. یکی می‌گوید خدایا قرض دارم قرضم را بده و یکی می‌گوید خدایا فقیرم و یکی می‌گوید خدایا پسر دارم و می‌خواهم زن بدهم و بالاخره همه به فکر خود هستند. آقا امام زمان نگاهی به من کردند و فرمودند یکی به یاد من نیست و همه به یاد خودشان هستند. این توسّل‌ها خوب است و باید باشد: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها»[۱۰]؛ ما باید توسّل داشته باشیم، امّا این‌گونه توسّل‌ها را هم باید داشته باشیم که مثلاً بگوییم: «آقا امام زمان! ای طاهر و مطهر! ای کسی که آیۀ تطهیر درباره‌ات نازل شده! ای کسی که طاهر و مطهر هستی! من صفات رذیله دارم، کمکم کن.» آنگاه حتماً کمک می‌کنند.
مهم‌تر از این، اهمیت به واجبات و اهمیّت به مستحبّات، اجتناب از گناه است. این خیلی کار می‌کند. یعنی گناه جلو بیاید و انسان پا روی نفس امّاره بگذارد. پا گذاشتن روی نفس امّاره کم‌کم می‌رسد به آنجا که به قول عوام می‌تواند پا روی گلوی او بگذارد و او را خفه کند. آنگاه درخت رذالت را از دل کنده است. اجتناب از گناه خیلی کار می‌کند و یکی از راه‌هایی که بهترین راه‌ها و آسان‌ترین راه‌هاست، تقیّد به ظواهر شرع است. اهمیّت به واجبات و اهمیّت به مستحبّات و اجتناب از گناه و تقیّد به ظواهر شرع. به قول آخوند همدانی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌گویند بارها وقتی به ایشان می‌گفتند نصیحتی کنید، می‌گفتند: من چیزی را بهتر از تقیّد به ظواهر شرع نمی‌دانم. باید جداً زحمت کشید و کار کرد.
حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پانزده سال در نجف بودند و یک شب زیارت ایشان ترک نشد. دیر می‌رفتند تا خلوت باشد و می‌رفتند تکیه می‌دادند، یعنی دست راست یا چپشان به حرم بود و زیارت جامعه را می‌خواندند. این ده پانزده سال زیارت جامعه را می‌خواندند. علامه مجلسی در بحار می‌فرمایند: من هرکجا در عتبات رفتم، زیارت جامعه را فراموش نکردم.
حضرت امام پانزده سال در نجف بودند، یک شب زیارت جامعۀ ایشان در حرم مطهر با خلوص و حالی ترک نشد. می‌گویند مرحوم آیت‌الله حاج آقا مصطفی که همه چیز این آقا عالی بود، هم علم و هم تقوا و هم تهذیب نفسش. از ایشان نقل می‌کنند که یک شب به جای باران و برف، شن می‌بارید و وضع هوا خیلی بد و آلوده بود. ساعت ۹ حضرت امام مهیّا شدند برای رفتن به حرم. می‌گوید من از ایشان یک مسئله سؤال کردم و گفتم امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» دور و نزدیک دارند؟ ایشان فرمودند نه، ما در محضر امیرالمومنین هستیم و هرکجا باشد ادب حضور باید مراعات شود. مرحوم آقا مصطفی گفته بودند اگر چنین است، این زیارت جامعه را امشب در خانه بخوانید. گفتند آقا تبسّمی کردند و گفتند: این ذهن عوامانۀ ما را از ما نگیر. بالاخره با همان شن‌ها به حرم آمدند و در را بوسیدند و ضریح را بوسیدند و پیش ضریح نشستند و با آن خلوص خاص، زیارت جامعه خواندند.
[۱]. المزمل، ۲۰: «هر چه از قرآن میسّر مى‏شود بخوانید.»
[۲]. محمد، ۲۴: «آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟»
[۳]. المائده، ۱۵و۱۶: « قطعاً براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است. خدا هر که را از خشنودى او پیروى کند، به وسیله آن [کتاب‏] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود.»
[۴]. الکافی، ج ۲، ص ۵۹۸٫
[۵]. النور، ۲۱: «هرگز هیچ کس از شما پاک نمى‏شد، ولى [این‏] خداست که هر کس را بخواهد پاک مى‏گرداند.»
[۶]. الشمس، ۹و۱۰: «که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد، و هر که آلوده‏اش ساخت، قطعاً درباخت.»
[۷]. النور، ۲۱: «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمى‏شد، ولى [این‏] خداست که هر کس را بخواهد پاک مى‏گرداند و خدا[ست که‏] شنواىِ داناست.»
[۸]. الاسراء، ۷۹: «و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله‏اى باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.»
[۹]. بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۳٫
[۱۰]. الاعراف، ۱۸۰: «و نام‌هاى نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید.»

captcha