این کجروی و انحراف متأسفانه تا به جایی به پیش رفته و میرود که حجاب اسلامی به عنوان پدیدهای زائد و اصطلاحاً مزاحم فرد و به ویژه قشر بانوان در اجتماع مطرح شده تا بدانجا که برخلاف جریان ارزشی که تا به این لحظه برقرار بود و حجاب را مصونیت تعبیر کرده و نه محدودیت، بار معنایی و ارزشی آن را به حاشیه رانده و در شرایط کنونی و در مواجهه با نسل نو به انگارههایی دامن میزند که مفهومی که از آن استفاده میشود این است که به مقوله حجاب نه به عنوان یکی از فرامین الهی وضع شده در دین مبین اسلام بلکه به عنوان یک مقوله عرفی که رعایت آن تنها در محافل عمومی و رسمی لازم است، نگاه کند.
رواج چنین امری تبدیل شدن حجاب به ماهیت ظاهری آن یعنی قائل شدن جامعه زنان به لباس، مانتو، چادر و یا روسری است که او را در مجامع عمومی و رسمی همچون یونیفورمی مورد پوشش قرار داده و شیوع فرهنگی است که در پی آن، الزامی برای پوشش زن در سایر فضاها در حد حدود شرعی منظور شده در شرع مقدس، قائل نمیشود.
تا همین اندازه نیز باید به نقد و آسیبشناسی جامعه زنان به واسطه حضورشان در محافل رسمی و عمومی در پناه حجاب ظاهری که همچون یونیفورمی تنها جواز حضورشان را در آن محیط صادر میکند، پرداخت و اینکه جامعه نسوان تازه به واسطه قرارگیری در پوششی منطبق با موازین وضع شده در شرع مقدس اسلام توانسته حداقل آن، یعنی پناه بردن به حجاب ظاهری را برای خود حفظ نماید و زین پس باید در فکر و تدارک نگاه داشتن خود از بروز برخی دیگر از زمینههای ارتکاب به گناه باشد که از آن تعبیر به حجاب باطنی و رفتاری میشود.
این امر درست همانند روزهداری است که یک ظاهر و شاکله بیرونی دارد و آن همانا امساک فرد روزهدار از خوردن و آشامیدن است اما آیا اینکه روزهدار به واسطه بسنده کردن به این میزان در زمره عبادالله قرار گرفته است یا نه باید گفت که این چنین نیست و فرد روزهدار باید خود را از ارتکاب به مسائل دیگری که باطن روزهداری او را نیز مورد تهدید قرار میدهد برحذر دارد و اصطلاحاً به مراقبت از خویش در این مورد خاص کوشا باشد.
حال این پرسش پیش میآید که یک زن مسلمان به صرف قائل شدن به حجاب ظاهری و اختیار و اجباری که برای رعایت پوشش اسلامی در محافل رسمی و عمومی دارد آیا توانسته به همه جوانب دستورات و فرامین شرع مقدس به شکل اکمل عمل کند که در جواب باید گفت خیر و حال که به وقار حجاب اسلامی مزین شده است باید در بروز رفتار و سکنات نیز جانب احتیاط را رعایت کرده و مظاهری رفتاری و گفتاری از او سرزند که زیبنده و درخور حجاب ظاهری باشد که به آن آراسته شده است.
البته باید اینجا به مسئلهای نیز اشاره شود و آن اینکه بسیاری از توصیهها و نصایح دینی در مورد رعایت حجاب و مباحث مرتبط با عفت عمومی تنها ویژه جامعه بانوان و زنان نیست و حتی در مواردی در مواجهه با مردان، با قوانینی سفت و سختتری در این زمینه روبرو هستیم اما به واسطه ظرایف ظاهری و رفتاری که در نهاد زنان از سوی خداوند به ودیعه گذاشته شده است معمولاً هم به شکل عرفی و هم شرعی حساسیتها پیرامون نسوان به مراتب بیشتر از مردان است.
متأسفانه بنا به ملاحظاتی و از آن جمله انحراف اذهان بیننده تلویزیونی از پیگیری شبکههای ماهوارهای که اغلب اشاعهدهنده نوعی فرهنگ منافی عفت عمومی هستند، دوستان برنامهریز در تولید و پخش برنامههای تلویزیونی به بهانه دمیدن روحیه پویایی و نشاط بیشتر به شبکههای رسانه ملی به ویژه شبکههای مفرح و سرگرمکننده و در نتیجه جلب توجه مخاطبان و گرایش آنها به سمت تماشای برنامههای میهنی، گویا آزادی عمل بیشتری به برنامهسازان دادهاند و نتیجه آنکه مثلاً در برنامهای مفرحی همچون «خندوانه» به ویژه یکی از بخشهای آن به نام «خنداننده شو» به صرف رعایت حجاب ظاهری برای زنان شرکتکننده و پوششی نسبتاً مناسب برای مردان شرکتکننده در آن، عمل در طرح برخی مسائل آنها را رها گذاشتهاند که در مقاطعی حساب از دستشان خارج شده و مسائل و مباحثی طرح میشود که درخور یک رسانه در کشور اسلامی نیست و صدالبته نافی عفت عمومی است و از آنجا که اغلب مخاطبان این برنامه قشر نوجوان و جوانی هستند که این روزها، روزگار فراغت از تحصیل را سپری میکنند لذا تأثیرات مخربی در روند تربیتی آنها در پی خواهد داشت چرا که در خوشبینانهترین شکل آن چیزی را که از رسانه ملی به عنوان یک رسانه فرهنگساز مشاهده میکنند در تعارض با الگوی تربیتی والدین خود دانسته و در نهایت دچار دوگانگی خواهند شد.
دوستان شرکتکننده در این بخش از برنامه «خنداونه» به فرض رعایت حدود حجاب اسلامی به شکل ظاهری علاوه بر اتکا بر برخی الفاظ که گویا در مرحله ضبط و تدوین برنامه به منظور پخش از رسانه ملی، برنامهسازان نیز از نمایش برخی از آنها شرم دارند و به حذف آن مبادرت میورزند، در استفاده از به اصطلاح زبان بدن خود در تداعی برخی موقعیتهای نمایشی ابا و اکراهی ندارند و این در شرایطی است که چنین عرضه و نمایشی در پیشگاه محارم، بنا بر فقه اسلامی امری مطرود محسوب میشود.
شاید طرح چنین موضوعاتی موجب شود تا برخی از مخاطبان به محض خواندن این سطور مستقیم انگ را به اسلام و فقه اسلامی وارد آورند که اساساً با هر چه مظهر شادی، نشاط و بهجت اجتماعی است مخالف است در حالیکه چنین نیست و میتوان همواره با رعایت بسیاری از جوانب و تعدیل ساختن آنها، شرایطی را به وجود آورد که علاوه بر خلق لحظات شاد و مفرح، زین پس اقدامی منافی عفت عمومی را از رسانه فرهنگساز ملی شاهد نباشیم.
امیرسجاد دبیریان