به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، دو فصلنامه معارج به صاحب امتیازی موسسه فرهنگی تحقیقاتی اسراء و مدیرمسئولی حجتالاسلام والمسلمین مرتضی واعظجوادی و سردبیری حجتالاسلام و المسلمین سیدمحسن میری شماره سوم خود را مربوط به دوره پاییز و زمستان 95 منتشر کرده است.
در این نشریه میخوانیم: «نقد و بررسی شبهه «بدعت» درباره منهج تفسیر قرآن با قرآن» کاری از علی مدبر، «کشف استدلالی ترتیب نزول سوره فتح با روش روایی – اجتهادی» نوشته محمد خامهگر، «بررسی دیدگاه مفسران درباره مفهوم امت واحد با تاکید بر اندیشههای عبده، علامه طباطبائی و آیتالله جوادی آملی»، کاری از کاوس روحیبرندق و ابراهیم فرجی، «برهان محبت: نگاه دیگری به احتجاج ابراهیم (ع) بر توحید ربوی» نوشته محسن میری، «ظرفیت نظریه استعارههای مفهومی برای استخراج الگوهای قرآنی در تبیین «زیست معنوی»» تالیف احمدشاکرنژاد، «بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سوره مبارکه ناس و ترجمه فارسی آن بر پایه نظریه انسجام متن» هالیدی و حسن نوشته علام حسن اورکی و الخاص ویسی.
محمد خامه گر در چکیده «کشف استدلالی ترتیب نزول سوره فتح با روش روایی – اجتهادی» مینویسد: قرآن پژوهان و مفسران برای کشف ترتیب نزول سورههای قرآن، دو روش دارند: یكی روش اجتهادی محض که بدون توجه به روایات ترتیب نزول و بر اساس ویژگیهای ظاهری یا محتوایی سورهها ترتیب نزول آنها را مشخص میکنند؛ دوم روش روایی محض که روش رایج متقدمان بوده است. در این روش برای شناسایی ترتیب نزول سورههای قرآن، به نقل روایات ترتیب نزول بسنده میکردند. در این نوشتار برای نخستین بار روش جدیدی را به نام روش روایی- اجتهادی معرفی، با آن ترتیب نزول سوره فتح را شناسایی و با شواهد متعدد، جایگاه نزولی این سوره را اثبات میکنیم. روایات ترتیب نزول، چهار دیدگاه درباره جایگاه نزولی سوره فتح آورده و آن را سوره نازل شده پس از سوره های ممتحنه، تغابن، صف و نور گزارش کردهاند. اگرچه اکثر روایات ترتیب نزول، این سوره را در ردیف آخرین سوره های نازل شده، سوره 112 یا 113، گزارش کردهاند، در این نوشتار با شواهد متعدد به روش روایی- اجتهادی ثابت کردهایم این سوره پس از سوره نور نازل شده است و در رتبه 93 جدول ترتیب نزول قرار دارد.
همچنین در چکیده مقاله «ظرفیت نظریه استعارههای مفهومی برای استخراج الگوهای قرآنی در تبیین «زیست معنوی»» چنین آمده است: بیشتر عالمان مسلمان درباره زیست معنوی انسان با استعارههای لفظی حرکت در صراط، سبیل و طریق سخن گفتهاند؛ گویا براساس تجارب شخصی و برخی شواهد قرآنی، زیست معنوی در فرآیند مسافتی اتفاق میافتد؛ از این رو برخی اندیشمندان مسلمان با توجه به زبان قرآن به شکل استعاری این نوع زیستن را «سفر معنوی» یا «سیر و سلوک» خواندهاند؛ اما زبان وحی برای تبیین زیست معنوی، استعارههای متعددی دارد که یکی از آنها «سفر معنوی» است. برخی دیگر از استعارههای قرآن عبارتاند از: حرکت از ظلمات الی النور؛ زراعت؛ تعبد و بندگی؛ حرکت از چپ به راست یا از پایین به بالا. این مقاله ابتدا پیشینه الگو سازی را بر اساس استعاره مشهور سفر معنوی یا «زیست معنوی سفر است» میآورد تا اهمیت این استعاره و میزان تاثیر آن را بر درک مسلمانان از زیست معنوی نشان دهد. سپس نظریه «استعاره های مفهومی» را معرفی میکند و میکوشد ظرفیتهای این نظریه را برای دركی جدید از تعدد تبیینها از زیست معنوی در قرآن نشان دهد. یافته اصلی مقاله این است که در قرآن الگوهای متعددی برای تبیین زیست معنوی وجود دارد که نظریه استعارههای مفهومی میتواند برای آشنایی با تعدد این تبیینها افقهایی را بگشاید.
غلام حسن اوركی، الخاص ویسی در آغاز مقاله خود با عنوان «بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سوره مباركه ناس و ترجمه فارسی آن بر پایه نظریه انسجام متن هالیدی و حسن» نوشتهاند: ساختار متن ﻗﺮآن كریم به گونهای است كه ﺗﻮﺟﻪ پژوهشگران هر عصری را جلب كرده است. امروزه نیز این موضوع در مطالعات میان رشتهای، به ویژه در حوزه دین و معارف قرآنی، جایگاه خاصی پیدا كرده است. هدف این پژوهش، تحلیل مقایسهای عناصر انسجام متنی در سوره مبارک ناس و ترجمه فارسی آن برپایه مبانی نظریه انسجام متن هلیدی و حسن و در چهارچوب رویکرد زبانشناسی متن است؛ از این رو، عناصر اﻧﺴﺠﺎم ﻣﺘﻦ سوره ناس را در مقایسه با ترجمه فارسی آن از مهدی الهی قمشهای براﺳﺎس مبانی چهارچوب نظری پژوهش، ﺑﺎ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و آﻣﺎری ﺑﺮرﺳﯽ میكنیم. دادههای پژوهش را از قرآن كریم، منابع تفسیری معتبر و نرم افزار جامع تفاسیر نور گردآوری كردهایم. با تحلیل آنها به نتایجی رسیدیم: ﺿﻤﻦ وﺟﻮد ﺗﻔﺎوت ها و شباهتها در كاربست ﻋﻮاﻣﻞ دﺳﺘﻮری و واژﮔﺎﻧﯽ، ﻫﺮدو ﻣﺘﻦ سوره ناس و ترجمه فارسی اﻧﺴﺠﺎم بسیاری دارند و بیشترین عناصر انسجامی، عناصر واژگانیاند.
در چکیده مقاله «برهان محبت: نگاه دیگری به احتجاج ابراهیم (ع) بر توحید ربوی» نیز میخوانیم: در طول تاریخ، محوریترین موضوعی که انبیای الهی كوشیدهاند مردم را به سوی آن سوق دهند اصل توحید و نفی شرک بوده است. از جمله این تلاشها، رویكردهای استدلالی و عقلانی حضرت ابراهیم علیه السلام است که در قرآن كریم منعكس شده است. وی در مواجهه فکری با مشرکان زمان خود برای نفی ربوبیت ستارگان و ماه و ... و اثبات توحید ربوبی، از برهان بهره میگیرد. تبیینهای مختلفی از این برهان همچون برهان حدوث، حرکت و امكان(ماهوی) صورت گرفته است. یکی دیگر از این تبیینها برهان محبت است. برهان محبت، استدلالی عقلی است که با محبت فطری پیوند خورده و فراتر از برهانهای فلسفی و کلامی متعارف قرار میگیرد. این پژوهش با روش استنادی- تحلیلی- استنباطی، ضمن اشاره به تبیینهای مختلف، به واکاوی این تبیین میپردازد.