به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در آستانه دومین سالگرد وقوع فاجعه منا و به شهادت رسیدن جمعی از زائران حرم امن الهی هستیم، حادثهای تلخ که در جریان آن بالغ بر 450 نفر از زائران ایرانی بیتالله الحرام نیز در روز عید قربان در صحرای منا به فیض شهادت نائل آمدند.
از آن سال به بعد حرف و حدیثهای زیادی در مورد منشأ وقوع این حادثه ناگوار در فضای سیاسی و اجتماعی مطرح و مشخص شد که علت اصلی آن بیکفایتی آل سعود که خود را به دروغ خادمین حرمین شریفین مینامد در میزبانی از زائران از سراسر جهان اسلام بوده است.
اما این میان هیچ سندی برای بررسی عمق فاجعه منا موثقتر از تصویرهایی که شکار تصویربرداران و عکاسان خبری حاضر در مناسک حج به حساب میآید نبوده است؛ فریمهایی که هر چند تعداد آنها بسیار کم بود اما توانست بیواسطه بیانگر واقعیت دردناک این حادثه باشد.
حسن غفاری از جمله عکاسان مطرح ایرانی است که تخصص اصلی او در زمینه عکاسی اجتماعی و میراث فرهنگی است، غفاری عضو انجمن عکاسان ایران است و همچنین عضویت در انجمن عکاسان بحران را نیز دارد.
این عکاس پیشکسوت و مدرس دانشگاه تاکنون در بسیاری از جشنوارهها و رویدادهای تخصصی عکس به ویژه در زمینه عکاسی خبری مسئولیت داوری و ارزیابی آثار را به عهده داشته است که از جمله مهمترین آنها میتوان به جشنواره هنرهای تجسمی فجر و همچنین جایزه هنر و ادبیات محتشم اشاره کرد.
با او در مورد فاجعه منا و انعکاس آن در قاب دوربین و هنر عکاسی و سایر وقایع و رویدادهای مطرح در جهان اسلام گفتو گویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ یک پرسش کلیشهای و آن اینکه به نظر شما نقش هنر عکاسی در ثبت وقایع پیرامون و مستندسازی آنها به ویژه رویدادها و وقایع دینی و اسلامی تا چه اندازه اهمیت دارد؟
بسیار زیاد، البته اگر شرایطش مهیا شود. بگذارید به بهانه طرح این پرسش گلایهای داشته باشم در زمینه عدم شفافیت رفتاری که از سوی مسئولان و متولیان اماکن مذهبی شاهد آن هستیم و موجب میشود تا جامعه عکاسی در ثبت رویدادها، مناسک و آئینهای مذهبی به وقوع پیوسته در این فضاها عملاً بازداشته شوند، مثلاً شخصاً در جریان جشنواره «خانه دوست» با موضوع امام رضا(ع) حضور داشتم و پرسش من این است که چرا نباید منع عکاسی از آستان قدس رضوی برای ثبت برخی لحظات ناب توسط هنرمندان عکاس به منظور شرکت در این جشنواره برداشته شود؟ وقتی هر فردی و به ویژه زائران آستان قدس رضوی با در اختیار داشتن یک تلفن همراه قادرند به راحتی در فضاهای داخلی حرم به عکاسی بپرازند پس چرا از ورود یک عکاس حرفهای با در اختیار داشتن دوربین حرفهای ممانعت میشود؟
این موضوع را تعمیم بدهید به همه اماکن و اتفاقات دینی و مذهبی که نمیدانم چه حساسیتی در آنها برای حضور عکاس وجود دارد؟ چنین نگرشی به مرور موجب میشود که در آینده نزدیک با یک خلأ تصویری به عنوان موثقترین سند برجای مانده از آن اتفاق و یا مکان مواجه شویم و نهایت اینکه باید به یک اقدام سادهانگارانه و غیرحرفهای در آرشیو تصویری چنین اماکن و اتفاقاتی بسنده کنیم.
اما در مورد واقعه دردناک منا ابتدا باید توجه داشت که این واقعه در سرزمینی اتفاق افتاد که اساساً براساس تفکر مذهبی حاکم بر آن، عکاسی امری حرام شناخته میشود مضافاً بر اینکه یک تضاد رفتاری و عقیدتی میان تفکر شیعی و سنی وجود دارد که موجحب میشود زائران ایرانی چندان اختیاری حتی در زمینه تردد در اماکن خاص در موسم حج نداشته باشند چه برسد به اینکه آزادی عمل در مقولاتی همچون عکاسی داشته باشند.
نتیجه اینکه عکاسی در چنین فضاهایی از سوی زائران ایرانی به شکل مخفیانه، شتابزده و فاقد هر گونه رعایت اصول فنی و هنری صورت گیرد و معدود عکسهای گرفته شده در ایام مناسک حج نیز معمولاً توسط مراجعی همچون امور روابط عمومی کاروانهای زیارتی کشورهای اسلامی و یا بعثههای مستقر در سرزمین حج صورت میگیرد که چندان هنری نیستند و در آنها عکاسی از زوایایی خاص که چندان گویای فضا و واقعه پیش آمده در آن است نباشد. همه این معذورات موجب خواهد شد که عکاسی در آئینی همچون حج اولاً تعدادی بسیار کمی را به خود اختصاص دهد و ثانیاً همانطور که گفته شد در زوایایی خنثی گرفته شود.
ـ به این مسئله باید دارا بودن بار اطلاعاتی عکس را نیز اضافه کرد که مثلاً در مورد فاجعه منا موجب افشاگری بیشتر شده و اتهامات بیشتری را متوجه آل سعود میکند و لذا مانع انجام آن خواهند شد، اینطور نیست؟
دقیقاً، عکس معتبرترین سند خبری است که هر جا کلام و واژگان از بیان درخور اتفاقی عاجز میمانند نقش خود را به خوبی ایفا میکند و لذا از بعد سیاسی حکومت هر کشوری در جریان اتفاقی که شاید به نفع مصالحش نباشد از آزادی عمل عکاسان جلوگیری میکند.
خوشبختانه با وجود همه این محدودیتها در مورد واقعهای همچون منا هر چند کم اما اسناد تصویری مفیدی در اختیار داریم که نمونه بارز آن حاصل تلاش کمالالدین شاهرخ است که اتفاقاً در قالب کتابی منتشر شده است و باز هم باید بگویم هر چند عکاسی از ابعاد گوناگون این فاجعه دردناک از نظر کمیت بسیار کم و نامناسب است اما در حد توان صورت گرفت و عکاسان در این راستا خود را در مواجهه با مأموران و شرطههای آل سعود به خطر انداختند.
ـ در بعد عکاسی خبری به تبدیل شدن عکاس از یک عنصر پویای هنری به عنصری کاملاً سیاسی که قادر است مصالح یک حکومت را با انتشار عکسهایش دستخوش خطر قرار دهد اشاره کردید، در این صورت در جریان مناسک حج آیا عکاس قادر نیست از امتیاز مصونیت سیاسی که قانون به او داده است بدون هیچ واهمهای استفاده کده و به کار خود بپردازد؟
طرح این پرسش ریشه در برخی کج فهمیها و اختلاط ابعاد فرهنگی حج با برخی اغراض و مطامع سیاسی دارد؛ حج پیش از آنکه هر مفهومی را در ذهن متبادر کند یک ماهیت فرهنگی است، فرهنگسازی به این معنا که پارهای از امت واحد اسلامی فارغ از کیش، نژاد، اعتقاد مذهبی و... گردهم آمده و رو به سوی یک معبود به راز و نیاز و اعمال عبادی مشغول میشوند، چنین اتحادی اگر مراد و منظور از وقوع حج باشد باید به هر وسیلهای از جمله گزارشهای نافذ تصویری به کل دنیا مخابره شود اما اینکه چرا اینطور محدود به این مسئله دامن میزنند بحثی است که باید حکام عربستان به آن پاسخگو باشند که بنا بر برخی ملاحظاتی سیاسی و مصالح خاندانی خاص با اتخاذ برخی تصمیمات سخت و دست و پا گیر اتفاقاً موجب انشقاق و تفرقه میان پیکره واحد امت اسلامی میشوند تا اتحاد و نتیجه این میشود که بنا بر چنین اختلافات سلیقهای در بیان عقاید، اکنون در جبهه مبارزه با گروههای تکفیری و تروریستی شاهد باشیم که هم مدافعان حرم در پی موفقیتی فریاد الله اکبر سر میدهند و هم یک داعشی در پی جنایتی همچون سر بریدن انسانهای بیگناه از این عبارت توحیدی استفاده کند و مرز تمییز میان حق و باطل مشخص نیست.
امیرسجاد دبیریان