دیپلماسی که امروزه در فضای بینالملل خیلی مطرح میشود، آیا در قرآن هم مورد توجه بوده است؟
البته که اینچنین است؛ و اگر بگوییم بخش قابل توجهی از آیات قرآن مربوط به حوزه دیپلماسی است، سخن به گزافه نگفتهایم؛ از همان دوران ظهور اسلام، چالشهایی میان مسلمانان و بهویژه نبی گرامی اسلام(ص) با پیروان دیگر ادیان رخ داد؛ لذا در بسیاری از آیات قرآن شاهد ارائه انواع مختلفی از ارتباطات با معارضان هستیم که این معارضان را میتوان در ۴ دسته یهودی، مسیحی، بتپرست و ملحد دانست، که خدای متعال گاه گزارشی از این چالش میدهد، گاه نمونههای این چالش را در میان اقوام متذکر میشود و گاه برای برونرفت از این چالش راهکارهایی را ارائه میدهد و گاه بهطور مستقیم این معارضان را خطاب قرار میدهد.
البته آنچه مورد بحث است، تنها راهکارهای نرم که حوزه دیپلماسی هستند را پوشش میدهد، نه راهکارهای سخت و مبارزه مسلحانه. در این راستا شاهد آن هستیم که رویکرد کلی که در قبال معارضان اتخاذ میکند، یک رویکرد مطالبهگرانه است نه یک رویکرد تدافعی و این را میتوان از شاکله آیات مربوط به دیپلماسی به وضوح دریافت.
آیا میتوانید چند نمونه از راهبردهای دیپلماسی قرآنی را بیان کنید؟
راهبردهای قرآن در حوزه دیپلماسی را از چند زاویه میتوان مورد لحاظ قرار داد؛ برای بهدست آوردن نظرگاه قرآن در رابطه با معارضان نباید تنها به آموزههایی اکتفا کرد که بهطور مستقیم نوع برخورد با آنان را تعریف میکند چراکه بخش قابل توجهی از آیات این حوزه درصدد آمادهسازی مسلمانان برای مقابله هوشمند با معارضان است؛ به عنوان مثال خدای متعال در آیه 29 سوره فتح میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ ... وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» و طی آن یاران پیامبر گرامی اسلام(ص) را به زراعتی تشبیه میکند که جوانههاى خود را رويانده و تقويتش كرده تا ستبر و ضخيم شده، و در نتيجه بر ساقههای محكم و استوار خود ايستاده، به طورى كه دهقانان را به تعجب مىآورد. سپس خدای متعال میفرماید که خدا به وسيله [انبوهى و نيرومندى] مؤمنان، كافران را به خشم آورد.
اما در مورد برخورد مستقیم با معارضان هم ما شاهد یکسری راهبردها از سوی قرآن هستیم؛ عدم تبعیت از معارضان در زمینههای مختلف همچون زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره از جمله این رویکردهاست، در آیه 52 سوره فرقان با عبارت «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً» از نبی گرامی اسلام(ص) میخواهد از کافرین اطاعت نکند و با این عدم تبعیت با آنان «جهاد کبیر» کند همچنان که در آیه 123 توبه میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً» و بدین ترتیب از مسلمانان میخواهد در برابر معارضان برخورد سرسخت و غیر منعطف داشته باشند. این رویکرد را میتوان به عنوان رویکرد کلی قرآنی در برخورد با معارضان دانست که بر دیگر رویکردها سایه انداخته است.
البته این بدان معنا نیست که در عرصه سیاست خارجی هیچگاه نباید از خود انعطاف نشان دهیم بلکه قرآن از مسلمانان میخواهد برای رسیدن به مقصود از انعطافهایی غافلگیر کننده بهره ببرند؛ لذا میبینیم بعد از آنکه در آیه 15 سوره انفال با عبارت «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ» مسلمانان را از پشت کردن به دشمن برحذر میدارد، در آیه بعد با عبارت «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» یک استثناء نیز بیان میفرماید و آن اینکه اگر پشت کردن جهت آماده شدن برای نبردی دیگر یا بهره بردن از دیگر نیروها یا پیوستن به آنها جهت زمینگیر کردن معارضان باشد در این صورت بلامانع است، در غیر این صورت دعوت به صلح از روی سستی، مسئلهای است که در آیه 35 سوره محمد(ص) مسلمانان را از آن منع کرده، میفرماید: «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ» این نوع برخورد و رویکردی که قرآن در برابر دشمنان دارد همان رویکردی است که مقام معظم رهبری از آن تعبیر به نرمش قهرمانانه میکنند.
با توجه به مضامین قرآنی، چگونه باید در فضای بروندینی و کسانی که دین اسلام را نپذیرفتهاند مذاکره کرد؟
در آیه 46 سوره عنکبوت وقتی از مذاکره با اهل کتاب سخن میگوید از نبی مکرم اسلام میخواهد با آنان به بهترین شیوه گفت و گو و مجادله نماید و سعی کند آنان را متوجه باورها و الزامات خودشان کند و این مسئله که هرکس باید پایبند به باورها و منشوراتی باشد که خود به آن اذعان دارد بسیار حائز اهمیت است؛ لذا در آیه 68 سوره مائده به صراحت تمام این مسئله را یادآور میشود و میفرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ؛ بگو: اى اهل كتاب! شما بر مسلك صحيح و درستى نيستيد تا زمانى كه تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده بر پا داريد». البته دقت کنیم اینکه میگوییم باید با آنان به بهترین شیوه گفتوگو کرد تا زمانی است که ستمی از آنان به ما نشده باشد برای همین در آیه سوره عنکبوت این استثناء را متذکر میشود.
نکته دیگر در فضای بروندینی استفاده از گفتمانهای مشترکی است که میان مسلمانان و معارضان وجود دارد؛ در آیه 64 سوره آلعمران میفرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است كه: جز خداى يگانه را نپرستيم، و چيزى را شريك او قرار ندهيم، و بعضى از ما بعضى را اربابانى به جاى خدا نگيرد. پس اگر [از دعوتت به اين حقايق] روى گرداندند [تو و پيروانت] بگوييد: گواه باشيد كه ما [در برابر خدا و فرمانها و احكام او] تسليم هستيم.
گفتار نرم از دیگر تکنیکهایی است که باید در مذاکره داشته باشیم لذا در آیه 44 سوره طه خدای متعال به حضرت موسی و هارون(علیهما السلام) میفرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» و از آنان میخواهد در مواجهه با فرعون زبان نرم از خود نشان دهند تا شاید موجبات تذکر و خشیت در او بهوجود آید.
صداقت با معارضان به چه میزان اهمیت دارد؟
صداقت از جمله خطوط قرمزی است که اسلام ترسیم کرده و حتی در برابر دشمنان نیز این اجازه را نمیدهد از این خط قرمز عبور کنیم تا جایی که در آیه 8 سوره ممتحنه میفرماید: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ» و از مسلمانان میخواهد با معارضان تا زمانی که دست به سلاح نبردهاند، رابطه دوستی داشته باشند و رفتار عادلانهای با آنان در پیش گیرند؛ همچنین در مورد معاهدات و قراردادهایی که میان مسلمانان و دشمنان بسته میشود خدای متعال خواستار پایبندی به این قراردادها است لذا در آیه 4 سوره توبه میفرماید «الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ» كسانى از مشركان كه با آنان پيمان بستيد، سپس چيزى [از شرايط پيمان را] نسبت به شما نكاستند و احدى [از دشمنان را] بر ضد شما يارى نكردند، پس به پيمانشان تا پايان مدتشان وفادار باشيد؛ زيرا خدا پرهيزكاران را دوست دارد».
خدای متعال در آیه 61 سوره انفال با عبارت «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» از نبی مکرم اسلام میخواهد در برابر دشمنانی که از در صلح وارد شدهاند، صلح پیشه کند نکته جالب اینکه در ادامه همین آیه میفرماید اگر بخواهند تو را بفریبند يقيناً خدا تو را بس است «وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ »؛ نکته جالب اینکه حتی در چنین موقعیتی هم اجازه فریب و دغلکاری علیه دشمنان وجود ندارد.
البته این بدان معنا نیست که میتوان دشمن را از اسرار موجود میان مسلمانان آگاه کرد بلکه مسلمانان به هیچ وجه مجاز به بیان اسرار نیستند به همین خاطر در آیه 118 سوره آل عمران میفرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» اى اهل ايمان! از غير خودتان براى خود محرم راز نگيريد؛ آنان از هيچ توطئه و فسادى درباره شما كوتاهى نمىكنند؛ شدت گرفتارى و رنج و زيان شما را دوست دارند؛ دشمنى [با اسلام و مسلمانان] از لابلاى سخنانشان پیداست و آنچه سينههايشان [از كينه و نفرت] پنهان مىدارد بزرگتر است»؛ به عبارتی باید قاعده نفی سبیل همواره در روابط سیاسی میان مسلمانان و دیگران لحاظ شود.
برای راستی آزمایی طرف مقابل چه ترفندهایی معرفی شده است؟
قبل از اینکه به این سؤال بپردازیم در مورد پرسش قبل باید یک دفع دخلی انجام دهم و آن اینکه صداقت و دروغ نگفتن چیزی غیر از فریب ندادن است؛ بنابراین این امکان وجود دارد که در عین اینکه صداقت به خرج میدهیم، دشمنان را فریب دهیم. به همین خاطر است که در آموزههای دینی با وجود اینکه از مشورت با دشمنان پرهیز داده شده است در عین حال شاهد ترغیب به مشورت جهت آگاهی از میزان دشمنی و اهداف را در سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام هستیم که این روایت در حدیث 2462 غررالحکم آمده است. «استَشِر أعداءَكَ تَعرِف مِن رَأيِهِم مِقدارَ عَداوَتِهم وَ مَواضِعَ مَقاصِدِهم».
اما در پاسخ به این سؤال باید گفته شود که طبق آیات قرآن شیوه دشمنان اسلام بر آن بوده که حق را پنهان کنند: «وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ) و یا حق را با باطل آمیخته سازند «يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و همواره درصدد گمراه کردن مسلمانان هستند «وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ» و به تعبیر رهبر انقلاب همواره پنجه چدنی شان را زیر دستکش مخملی پنهان کردهاند. که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 415 غررالحکم میفرماید: «شَرُّ الأعداءِ أبعَدُهُم غَوراً وَأخفاهُم مَكيدَةً؛ یعنی «بدترينِ دشمنان، دستنيافتنىترين و پنهانكارترين آنها در حيلهگرى است». بنابراین راستیآزمایی دشمنان زیرکی خاصی میطلبد به عنوان مثال در سخنی منسوب به امیرالمؤمنین ع در شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید آمده است: «أقتَلُ الأشياءِ لِعَدُوِّكَ ألَّا تُعَرِّفَهُ أنَّكَ اتَّخَذتَهُ عَدُوّاً؛ كشندهترين چيزها براى دشمنت آن است که به وی نفهمانى كه او را دشمن گرفتهاى». بنابراین از جمله راهکارها برای پی بردن پایبندی دشمنان به قراردادها همان نرمش قهرمانانهای است که قبلا عرض کردیم.
البته بنابر آیات قرآنی مشرکین هیچگاه پایبند به قراردادها نخواهند بود، در آیه 7 سوره توبه میفرماید: «كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ چگونه مشركان را نزد خدا و پيامبرش پيمان و قراردادی باشد [در صورتى كه همواره پيمان شكنى مىكنند]» و بنابر آیه 8 همین سوره که میفرماید: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ؛ چگونه [مشركان بر پيمان خود پاى بندند؟] و در صورتى كه اگر بر شما چيره شوند، نه [پيوندِ] خويشاوندى را در حقّ شما رعايت مىكنند، نه پيمانى را!! شما را با زبانشان خشنود مىكنند، ولى دلهايشان [از خشنود كردن شما] امتناع دارد و بيشترشان فاسقند.» دشمنان اسلام هیچگاه پایبند به معاهدات و قراردادها نخواهند بود.
در هر صورت بنابر آیه 58 سوره انفال که میفرماید «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ؛ و اگر از خيانت و پيمانشكنى گروهى [كه با آنان همپيمانى] بيم دارى، پس به آنان خبر ده كه [پيمان] به صورتى مساوى [و طرفينى] گسسته است»؛ چنانچه احساس نقض عهد و قرارداد دشمنان داشتیم باید با اطلاع دادن به دشمنان، همزمان آن قرارداد را از جانب هر دو گروه بهصورت طرفینی باطل کنیم.